تبیان، دستیار زندگی
و هنگامی که بر کشتی سوار می شوند، خدا را پاک دلانه می خوانند و چون آنان را به خشکی رساند و نجاتشان داد، ناگاه شرک می ورزند.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

چرا شتر دزد، موتور دزد می شود!
دزد
 و هنگامی که بر کشتی سوار می شوند، خدا را پاک دلانه می خوانند و چون آنان را به خشکی رساند و نجاتشان داد، ناگاه شرک می ورزند.

اینت نادره کاری! اینت عجب قصه ای!

روحی را از عالم انوار آورده و قلاده اسرار توحید بر جید او بسته،

و به تحفه به شما فرستاده و شما قدر آن ندانسته،

دست در کمر نفس مختصر آورده، و روح مَلِک صفت را به حکم شهوت،

پیش خنزیر حرص و تهمت و سگ آرزو و شهوت، به یک پای ایستانیده!(1)

بارها شده که به مدرک یا مقام مطلوبی که رسیدن به آن را آرزو داشته ایم دست یافته ایم، اما هنگام بدست آوردن آن، باز مطلوبی بالاتر از آن را آرزو می کنیم و آنچه به آن رسیده ایم از چشمانمان می افتد.

این حکایت فطرت کمالجوی انسانهاست که پیوسته در جستجوی کاملترین امور است. حتی افرادی که به جرم و گناه آلوده شده اند، آنها نیز از روی فطرت به دنبال کمال خویش هستند و این کمال را در مصادیق اشتباه آن، یعنی جرم و سرقت و جنایت جستجو می-کنند. حتما این مثل معروف را شنیده اید:

تخم مرغ دزد شتر دزد می شود!

تا به حال فکر کرده اید که چرا تخم مرغ دزد، شتر دزد می شود و شتر دزد، موتور دزد می-شود و موتور دزد، ماشین دزد...؟ چرا حتی جناب دزد هم به آنچه از عرق جبینش! بدست می آورد راضی نیست؟

خدای قادر متعال فطرتی خداجو را به سان قبله نمایی همیشگی در باطن هر انسانی قرار داده است تا با رجوع به آن خود را از آشفته بازار غفلت و دغدغه های بی مقدار رها کند. روی به سوی کمال مطلق، آن هستی بخش یگانه آورد و جان خویش را جز به بهای دیدار حضرت حق نفروشد. فطرت انسان ها بر پایه آشنایی دیرین انسان با خدا سرشته شده است و این فطرت بدون هیچ تغییری در طول تاریخ بشر یکسان بوده است و هیچ تبدیلی در آن راه ندارد. (2)

امیرمومنان، حضرت علی علیه السلام می فرماید: « کلمه الاخلاص هی الفطره، یکتا دانستن پروردگار، مقتضای فطرت انسانی است.»(3)

علم حضوری انسان به خداوند فطری است. دل انسان، با آفریننده خود ارتباط عمیقی دارد و هنگامی که انسان به اعماق وجود خویش توجه کند، چنین رابطه ای را خواهد یافت. زمینه این شهود و علم حضوری در همه انسان ها موجود است؛ اما بیش تر مردم خصوصا در اوقات عادی زندگی که سرگرم امور دنیایی هستند، به این رابطه قلبی و درونی توجهی ندارند و فقط هنگامی که توجه آن¬ها از همه چیز بریده و امیدشان از همه اسباب قطع می شود، می توانند به این رابطه قلبی توجه کنند. (4)

خداوند حکیم می فرماید: «فَإِذا رَكِبُوا فِي الْفُلْكِ دَعَوُا اللَّهَ مُخْلِصينَ لَهُ الدِّينَ فَلَمَّا نَجَّاهُمْ إِلَى الْبَرِّ إِذا هُمْ يُشْرِكُون‏- و هنگامی که بر کشتی سوار می شوند، خدا را پاک دلانه می-خوانند و چون آنان را به خشکی رساند و نجاتشان داد، ناگاه شرک می¬ورزند.»(5)

علامه طباطبایی(ره)  چنین می گوید: «در همین جهان پر جار و جنجال امروزه اگر به افرادی از بشر که نسبتا فراغتی دارند و یا به واسطه مواجهه با خطرهای هولناک و حوادث سهمگین دستشان از هر وسیله و سببی از اسباب نجات کوتاه می شود سری بزنیم خواهیم دید که بهتر و نیکوتر، دلداده این بحث ( اثبات خدا از راه فطرت) بوده، عنایت ذهنی و استعداد فکری شان بیشتر است. و همین افراد همین که از گوشه فراغت یا چاله خطر بیرون آمده، پای به صحنه کار و کوشش روزانه گذاشته، سرگرم تکاپوی زندگی می شوند، دوباره فراموش کاری را از سر گرفته و سست می گردند.»(6)

انسان در زندگی پیوسته در حال جستجو و دویدن است. همیشه برای به دست آوردن مطلوبی تمام هم و غم خود را جمع می کند و پس از آن که آنرا به دست آورد، باز به مطلوبی برتر از آن احساس نیاز می کند و این طلب او گویی سیری ناپذیر است. گمشده آدمی کمال مطلق است و این برآمده از فطرت کمالجوی انسان است و تحفه¬ای الهیست که در گل وجود او سرشته شده است. عارف مجاهد، حضرت امام خمینی(ره) می¬فرماید:

« ... اهل دنیا چون تشخیص داده اند که کمال در لذایذ دنیاست و جمال دنیا در چشم آنها زینت یافته، فطرتا متوجه آن شدند، ولیکن با همه وصف، چون توجه فطری و عشق ذاتی به کمال مطلق متعلق است، و سایر تعلقات عرضی(فرعی) و از قبیل خطا در تطبیق است، هرچه انسان از ملک و ملکوت دارا شود و هرچه کمالات نفسانی یا کنوز (گنج ها) دنیایی یا سلطنت و ریاست پیدا کند، اشتیاقش روزافزون گردد و آتش عشقش افروخته گردد. مثلا ... نفس ریاست طلب اگر قطری را در زیر پرچم اقتدار درآورد، متوجه قطر دیگر گردد؛ و اگر تمام کره زمین را در تحت سلطنت درآورد، میل آن کند که پرواز به کرات دیگر کند و آنها را متصرف شود. ولی بیچاره نمی داند فطرت چیز دیگر را طالب است. عشق جبلی فطری متعلق به محبوب مطلق است. تمام حرکات جوهری و طبیعی و ارادی و جمیع توجهات قلبی و تمایلات نفسانی به جمال زیبای جمیل علی الاطلاق است و خود آنها نمی دانند، و این محبت و اشتیاق و عشق را، که براق معراج و رفرف وصول است، در غیر مورد خود صرف می کنند و آن را تحدید و تقیید بیجا می نمایند.(7)

حضرت امام باقر علیه السلام درباره کسی که همه توانش را برای بدست آوردن دنیا گماشته است چنین می فرماید: «کسی که صبح و شام کند و دنیا بزرگترین هم او باشد، قرار دهد خداوند فقر را بین دو چشمش و کسی که صبح و شام کند و آخرت بزرگترین هم او باشد، قرار دهد خداوند غِنی را در قلب او.» (8)

در تفسیر این روایت آمده است: « انسان چون قلبا متوجه به کمال مطلق است، هرچه از زخارف دنیا را جمع آوری کند تعلق قلبش بیشتر می شود. و چون تشخیص داده که دنیا و زخارف آن کمال است، حرصش رو به ازدیاد گذارد و عشقش افزون تر شود و احتیاجش به دنیا بیشتر گردد و فقر و نیازمندی نصب عین او گردد. به عکس اهل آخرت، که توجه آنها از دنیا سلب شود؛ و هرچه توجه به عالم آخرت بیشتر کنند، میل آنها به این عالم کمتر گردد، تا از تمام دنیا بی نیاز شوند و غنی در قلب آنها ظاهر گردد و عالم دنیا و زخارف آن را ناچیز شمارند چنانچه اهل الله از هر دو عالم مستغنی هستند و از هر دو نشئه وارسته اند، و احتیاج آنها فقط به غنی علی الاطلاق است و جلوه غنی بالذات صورت قلب آنها شده است.»(9)

زان پیش که نور بر ثریا بستند            وین منطقه بر میان جوزا بستند

در عهد ازل بسان آتش بر شمع          عشقت به هزار رشته بر ما بستند

نجم الدین رازی


نوشته محمدعلی روزبهانی، گروه حوزه علمیه


منابع:

1- روح الارواح فی شرح اسماء الملک الفتاح، شهاب الدین احمد سمعانی، به تصحیح نجیب مایل هروی، شرکت انتشارات علمی فرهنگی، ص330.

2- نگاه کنید به: آموزش عقاید، آیت الله مصباح یزدی، شرکت چاپ و نشر بین الملل، صص25-23.

3- نهج البلاغه، خطبه 110.

4- انسان¬شناسی، محمود رجبی، موسسه آموزشی پژوهشی امام خمینی، ص133.

5- عنکبوت، آیه65.

6- مجموعه آثار استاد شهید مطهری، ج6، اصول فلسفه و روش رئالیسم، ص907.

7- چهل حدیث، حضرت امام خمینی(ره)، موسسه تنظیم و نشر آثار، صص128-127.

8- اصول کافی، کتاب ایمان و کفر، باب حب الدنیا، حدیث15.

9- چهل حدیث، ص128.