تبیان، دستیار زندگی
شهادت، آرزوی دیرینه‌‌ای بود كه نوجوان شانزده سالة بابلی همراه با اشك‌های نیاز خویش از خدا طلب می‌كرد
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

روحاني شهيد: رحمان اكبري
رحمان اکبری

شهادت، آرزوي ديرينه‌‌اي بود كه نوجوان شانزده سالة بابلي همراه با اشك‌هاي نياز خويش از خدا طلب مي‌كرد

در پگاهي دل‌انگيز، در اول مرداد سال 1348، در كوچه پس كوچه‌هاي روستايي كوچك، ولي زيبا، در خلسه‌اي جاودانه، ميهمان  ملائكي بود كه نوزادي از تبار آسمان را هدية خانوادة اكبري مي كردند. كودكي زيبارو كه گريه‌هاي كودكانه‌اش، زيباترين جلوه‌هاي حضور را، به تصوير مي‌كشيد. نورسيده، رحمان نام گرفت و بيش از پيش، لطف و رحمت خداوندي را بر خانوادة اكبري عيان ساخت.

دوران سر خوش كودكي را در زادگاه خويش به سر برد و آنگاه به رسم ادب، نزد معلمان و آموزگاران، زانوي تلمذ زد و تحصيلات ابتدايي و راهنمايي را در بابل طي مي‌كرد كه روح تشنه و حقيقت‌جويش به چشمة الطاف اهل بيت (عليهم السلام) رسيد و او را به حوزة علمية مهدي موعود (عجل الله تعالي فرجه) بابل كشاند. سالي از حضور رحمان در آن مدرسه نگذشته بود كه درياي بي‌كران فقه و فقاهت، «شهر مقدس قم» آغوش گرم خود را بر اين، بابلي پاك نهاد گشود و او را در جوار بارگاه ملكوتي فاطمه معصومه (سلام الله عليها) رحل اقامت افكند.

رحمان علاقة بسياري نسبت به امام (رحمت الله عليه) و روحانيت داشت و بر همين بينش، طلبگي را انتخاب كرده بود. از ماديات دل بريد و به انوار ملكوتي خاندان وحي، دل بسته بود. او كه طعم شيرين نيمه شب‌هاي عاشق را چشيد و زمزمة «العفو، العفو شبانه‌اش‌، دل از ملائك ربوده بود، پس از چندي تحصيل، عازم جبهه‌هاي نبرد شد تا آموخته‌هاي روزهاي حجره و مدرسه را در بازار عمل به كار گيرد.

وي پايبندي بسياري نسبت به انقلاب و ارزشهاي اسلامي داشت و در همين راستا، گام در خاك خطر خيز جبهه نهاد، سه مرتبه به جبهه‌هاي آتش و خون اعزام شد و خطر كرد. جگر شير داشت و از گلوله و مرگ نمي‌هراسيد. شهادت، آرزوي ديرينه‌‌اي بود كه نوجوان شانزده سالة بابلي همراه با اشك‌هاي نياز خويش از خدا طلب مي‌كرد و سرانجام، اين والفجر هشت بود كه سعادت كوچ دادن اين پرندة سبكبال عاشق را يافت. دهم اسفند سال 64 بهار زندگاني كوتاه رحمان و آغاز خزان خاطرات شيرين ما است. پيكر پاك شهيد اكبري چند روز بعد به زادگاه بازگشت و در روستاي «گنبد كلا» به خاك سپرده شد تا در ساليان پس از جنگ، مرهم دل خستة ما بازماندگان و چراغي روشن فراروي ما غفلت زدگان باشد «روح پاكش در جوار حضرت دوست شاد و متنعم باد

رحمان اکبری

خاطرات

«لذت مناجات»

روزي يكي از همسايه‌ها به منزل ما آمد و گفت:«راستي ديشب منزل شما خبري بود؟» گفتم:«نه، چطورمگر؟» گفت:«صداي شيون و گريه زيادي از منزل شما مي‌آمد. ما نگران شديم. گفتيم شايد ناراحتي، مشكلي و اتفاقي افتاده است » مسئله را پيگيري كرديم. براي خودمان هم سؤال بود كه آن گريه‌‌ها چه بوده است. پس از پرس و جو متوجه شديم كه رحمان مشغول دعاي توسل و ناله و تزرع با خداي خويش بود. و آن گريه و شيون‌ها، مناجات او با پروردگارش بوده است. «به نقل از خانواده»

 «اسوه توكل و ايثار»

رحمان به مسائل دنيوي و ماديات اهميتي نمي‌داد و از طرف ديگر از ياد فقرا و مستمندان غافل نبود و در كمك رساني به ايشان كوتاهي نمي‌كرد. در سال 1362 همراه رحمان در شهر بوديم. كل پولمان پنجاه تومان بود كه در جيب رحمان بود. در خيابان كه بوديم، خانمي مستمند دست نياز به سوي ما دراز كرد. رحمان هم او را دست خالي نفرستاد و آن پنجاه تومان را به آن زن داد. من كه متعجب او را نگاه مي‌كردم گفتم:« چرا پول را به او دادي؟! حالا بايد خودمان تا شب گرسنه بمانيم. اصلا فكر كرده‌اي كه براي نهار؟ اوگفت:«نگران نباش.خدا بزرگ است،مي‌رساند» و من با ناراحتي پاسخ دادم:«من گرسنه‌ام، نهار مي‌خواهم، آن وقت تو مي‌گويي خدا مي‌رساند؟!» در همين اثناء يكي از دوستان رحمان رسيد و به او گفت: «من براي فلان كار از تو پول قرض گرفتم، اين دويست تومان را بگير.» رحمان نگاهي به من كرد. لبخندي زد و گفت: «نگفتم خدا مي‌رساند؟!» و چيزي جز خجالت براي من نماند.... «به نقل از پسر عموي شهيد»

رحمان اکبری

وصیت نامه

اي‌ مولا و اي‌ سرور من! تو را سپاس‌ مي‌گويم‌ كه‌ مرا جان‌ دادي‌، از نيستي‌ به‌ هستي‌ آوردي‌ و از گمراهي‌ به‌ راه‌ راست‌، از تاريكي‌ به‌ روشنايي‌ و از ذلت‌ به‌ سعادت‌ و رستگاري‌ هدايت‌ فرمودي.

اي‌ امت‌ حزب الله‌! اگر مي‌‌خواهيد رستگار شويد، اگر مي‌خواهيد در آخرت‌ نجات‌ پيدا كنيد، از دژ محكم‌ اسلام‌ يعني‌ ولايت‌ فقيه‌ و روحانيت‌ مبارز پيروي‌ كنيد

اي‌ خواهران‌ و اي‌ مادرانم‌! حجاب‌ باعث‌ عزت‌ و سربلندي‌ يك‌ خانواده‌ است‌ و اين‌ حجاب‌ است‌ كه‌ انسان‌ را به ‌درجه‌ عبوديت‌ وتقرب‌ به‌ خداوند نزديك‌ مي‌سازد وحجاب‌ يكي‌ از مسائلي‌ است‌ كه‌ همه‌ ائمه‌ وپيامبر اسلام‌ وعلماي ‌بزرگ‌ و همه‌ شهيدان‌ تأكيد برحفظ‌ آن‌ دارند و اثر آن‌ را بيشتر از خونهايي‌كه‌ درجبهه‌ها ريخته‌ مي‌شود، دانستند. اي‌ مادران‌ و خواهران‌! شما خود را همانند فاطمه(سلام‌الله‌عليها)‌ بسازيد وخود را همانند زينب ‌(سلام‌الله‌عليها) تربيت‌ كنيد. خودتان‌ را از نامحرم ‌بپوشانيد و خودتان‌ را از آرايش‌ها و زينت‌هاي‌ مادي‌ پاك‌ كنيد و با معنويات‌ خود را آرايش‌ دهيد كه‌ خداوند هم‌ اين ‌انتظار را از شما دارد


فرآوری گروه حوزه علمیه

منبع پروند شهید در ستادکنگره شهدای روحانی