تبیان، دستیار زندگی
یادداشتی درباره بیماری استاد محمد نوری و بی توجهی صدا و سیما به وضعیت هنرمندان
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

صدا و سیما، قلدری می کند

اول: حال استاد محمد نوری، خواننده نامدار آثاری چون «جان مریم» و دو ترانه درباره ایران، خوب نیست. خوب نبودن حال عمومی‌ اش را همه ما فهمیدیم، اما مناعت طبع و عزت نفس این پیر دیر خوانندگی اجازه نداد وضعیت مالی نه چندان مناسبش را بسیاری دریابند. شاید در همین لحظه‌ ای که این یادداشت را می ‌‌نویسم، او رضایتی به این کار نداشته باشد، اما به جهت آنکه در این یادداشت، قرار است زاویه نگاه نهادهای دولتی به هنرمند جماعت با ابتناء ‌به همین مورد آقای نوری تحلیل شود، مجبور به آوردن این مثال بودم. امید که استاد برمن ببخشاید.

محمد نوری

استاد نوری هنگامی که دریافت قرار است گروهی از برخی نهادهای دولتی در وضعیتی صدقه‌ گونه حساب بیمارستانش را پرداخت کنند، برنتابید و خود پیش‌ دستی کرد و یکی‌، دو روز زودتر و با مسئولیت خودش، خود را از بیمارستان ترخیص کرد و به منزل رفت تا بار منت چنین کاری را بر دوش نکشد.

دوم: اگر در طول پنج سال گذشته، بیش از 90 شبکه رادیویی و تلویزیونی وابسته به سازمان صداو سیما (شبکه ‌های داخلی و برون ‌مرزی و محلی) به طور متوسط هفته ‌ای یک بار دو اثر معروف استاد محمد نوری درباره ایران و وطن را پخش کرده باشند، فکر می ‌کنید این اثر چند بار پخش شده است؟ و اگر قرار بود حقوق مالی این تعداد پخش به آقای نوری برسد (بر اساس همین قانون موجود که هیچگاه صدا و سیما به آن عمل نمی‌ کند) آیا اصولا این بحث پیش می‌ آمد که کسی (دولت و صدا و سیما) به آقای نوری بابت هزینه‌ های بیمارستان کمک کنند؟

معاونت هنری وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی به جای آنکه به شکل صدقه به هنرمندان کمک کند،‌ آن هم هنرمندی همانند آقای نوری، بهتر است که به عنوان مجری قانون و حامی هنرمندان که در شرح وظایفش هم آمده،‌ به رایزنی با دست‌ اندرکاران اصلی صدا و سیما بپردازند و قانونی را که سال‌ها است با قلدری صدا و سیما اجرا نمی‌شود، به اجرا درآورند و این گونه، هم به وظیفه ‌قانونی خود عمل کنند

با یک جمع و تفریق ساده از میزان پخش یک بار در هفته  به عدد 46800 می ‌رسید. یعنی هر اثر 23400 بار پخش شده است که البته تعداد پخش این دو اثر بسیار بیشتر از این است. اثری که  دست‌اندرکاران و سیاستگذاران ارتباطی می ‌دانند پخش و  تاثیر آن در برخی مناسبت ‌های ملی فراتر از ساخت صدها برنامه مناسبتی است که برای هر دقیقه آن شاید بیش از 50 هزار تومان از طرف خود سازمان صدا و سیما هزینه پرداخت می ‌شود.

اگر به ردیف بودجه سازمان در زمینه ساخت برنامه‌ های مناسبتی در شبکه‌ های مختلف ملی و استانی نگاه کنید، در خواهید یافت که چه پول کلانی بابت ساخت این کارها هزینه می‌ شود، و از آن سو برخی از این کارها شاید حتی برای یک‌ بار هم فرصت پخش نمی ‌یابند و مستقیم به آرشیو رانده می ‌شوند.

با توجه به اینکه این اثر در خارج از چارچوب سازمان صدا و سیما تهیه شده است، طبیعی است که طبق قانون حقوق مؤلف و مصنف باید حقوق مادی اثر به تهیه کننده این کار و البته خواننده و آهنگساز پرداخت شود. اما صدا و سیما در تمامی این سال‌ ها خود را به تغافل زده و از پرداخت این حقوق خودداری کرده است.

سوم: داستان معروف مثنوی را به یاد آورید که نیم بیت زیر ماحصل آن است: «بر سر گنج و گدایی می ‌کند.» این نیم بیت مصداق نوع نگاه دولت (از جمله صدا و سیما) به هنرمندان است که به جای آنکه بر حقوق آنها تکیه کند، تنها بر تکلیف ‌محوری آنها و البته بی‌ تکلیفی خود در اصول تاکید می ‌کند.

معاونت هنری وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی به جای آنکه به شکل صدقه به هنرمندان کمک کند،‌ آن هم هنرمندی همانند آقای نوری، بهتر است که به عنوان مجری قانون و حامی هنرمندان که در شرح وظایفش هم آمده،‌ به رایزنی با دست‌ اندرکاران اصلی صدا و سیما بپردازند و قانونی را که سال‌ها است با قلدری صدا و سیما اجرا نمی‌شود، به اجرا درآورند و این گونه، هم به وظیفه ‌قانونی خود عمل کنند و هم اینکه بنایی را پایه ‌‌گذاری کنند تا از این پس هنرمند جماعت (به خصوص اهل موسیقی) از دسترنج خویش هزینه‌ های مختلف زندگی‌ شان را بپردازند و نه آنکه چنین نگاه‌ های تحقیرآمیزی را شاهد باشند.

هنوز یادمان نرفته است برخورد تحقیر‌آمیز با زنده‌یاد عطاء جنگوگ یا هنرمندی همانند استاد جلیل شهناز را که گنج‌های این سرزمین بودند و هستند و متأسفانه هر روزه آثارشان مفت و مجانی از شبکه‌ های مختلف پخش می ‌شود، اما دریغ از یک ریال در‌آمد از این همه پخش برای صاحب اصلی اثر.


منبع: خبرآنلاین.

گردآوری: گروه هنر تبیان.