تبیان، دستیار زندگی
مولف جامع ترین تفسیر شیعی در فصل فضل و دانایی، 60سالگی، به خیل شهداء پیوست
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

امین الاسلام را به شهادت رساندند

تفسیر مجمع البیان

ساعت‌هاست که میخکوب شده ام به صندلی و وجهه همتم را یکسره گذاشته ام روی تفسیر جامعی که می گویند مدون ترین تفسیر شیعی است؛ با این که اینجور مواقع معمولا به حرف های بزرگترها اعتماد می کنم اما یک حس درونی مرا تحریک می کند تا به کمک نرم افزار جامع «جامع التفاسیر»، یکان یکان تفاسیر را زیر و رو کنم و صحت و سقم این انگاره را خودم شخصا بیازمایم.

حالا به یمن فناوری اطلاعات و از صدقه سر تکنولوژی مدرن، می شود در زمانی اندک، همه تفاسیر قرآن را یک دور از نظر گذراند و خصوصیات کلی هر تفسیری را محک زد.

و این است آنچه در این مطالعه مورد پژوهانه‌ی چند ساعته فرا چنگم آمد:

هر مفسری در تفسیر آیات قرآن برای خود مشی و مرامی برگزیده است، برخی در روش خود وامدار و روزی خور خوان دیگران هستند و عده ای هم از نزد خودشان اجتهاد کرده و در تارخ تفسیر رهیافتی ویژه به میان آورده اند.

روی آوردهای مفسران در مواجهه با تفسیر، گستره متنوعی دارد که طیفی از روش های ادبی، روایی، فلسفی، اخلاقی، اجتماعی، عقلی، علمی، تحلیلی، تربیتی، جامع، فقهی، کلامی، تاریخی و الخ را می پوشاند.

شنیده ایم که "مداد العلماء افضل من دماء الشهداء"، قلم دانشمندان از خون شهیدان بالاتر است، زهی سعادت شهیدانی را که عالم و عالمانی را که شهید از دنیا روند و علامه طبرسی این هر دو توفیق را توامان داشت.

شکل ظاهری و اسلوبهای نگارشی تفاسیر هم  به نوبه خود درخور توجه است:

1. یک عده از مفسران، اول، آیه قرآن را به عنوان متن می آورند بعد همان را شرح و تبیین می کنند، می شود اسم این را گذاشت تفسیر شرحی

2. نوع دیگری از تفسیر هست که مفسر، متن آیات و تفسیر را به هم در می آمیزد، به طوری كه عبارت متن، در عبارت شرح، گم می‌شود، اسم این را هم بگذاریم تفسیر مزجی

3. پاره ای از مفسران در شرح و تبیین آیات، خوش سلیقگی به خرج دادند و با یک الگوی نظام مند هم به طرح مسایل علوم قرآنی دست یازیدند هم تفسیر. نمونه های موفق این گونه تفسیرها، در سده های کهن(قرن چهارم) مجمع البیان تالیف امین الاسلام طبرسی و در سده های سپس تر، تفسیر «مراغی»،‌ تالیف شیخ امد مصطفس المراغی است.

حالا دیگر تقریبا دریافته ام که مجمع البیان، تفسیری پرمایه، خوش تدوین، روشمند، ادبی و بهترین از نظر حسن تالیف است.

شیعه و سنی به این تفسیر ارج فراوان می نهند و همین است که می بینیم هنوز چاپش تمام نشده دوباره در بیروت و مصر و ایران چاپ می شود.

نویسنده این تفسیر، فضل بن حسن بن فضل معروف به شیخ طبرسی و ملقب به امین السلام است. امین اسلام طبرسی، دانشمندی صاحب فضل و صاحب نظر بود. می گویند در کثیری از علوم زمانه خویش ید طولا و حرف برای گفتن داشته است یعنی از  تفسیر بگیر تا نحو و فقه و اصول و رجال و...در نحو و ادب که فرید زمانه بوده، در جبر و حساب و مقابله هم مشار الیه و مرجع رجوع بوده، در علوم دیگر هم به درجه افادت نایل گردیده بود.

طبرسی از خاندان ریشه دار و خوش اصل و نسبی است. سخن علامه مجلسى در طلیعه جامع روایی بحار الأنوار ناظر به همین نکته است: «كتاب هاى خاندان طبرسى از نظر اطمینان و شهرت مانند خورشیدى در وسط آسمان مى درخشد و هیچ نیازى به تعریف یا توضیح ندارند».

گفته اند طبرسی منسوب به طبرستان است یعنی مازندران قدیم همانجا که دیگر مفسر و تاریخ نویس مسلمان، طبری، سالیانی پیشتر از او در آنجا تنفس می کرده است.

اما نگاه دقیقتر می گوید علامه طبرسی اصلا اهل طبرس (تفرش) قم بوده است، این را ابوالحسن علی بن زید بیهقی مورخ نامی هم روزگار وی می گوید:

« طبرس منزلی است میان قاشان ( کاشان ) و اصفهان و اصل ایشان از آن بقعت بوده است »(ر.ک: تاریخ بیهقی)

شش سال طول کشید تا علامه تفسیر مجمع البیان را در ده جلد به رشته تحریر آورد، آنهم در شصت سالگی که فصل فضل و تبحرش در علوم بوده است.

استاد دوانی درباره این اثر می گوید: طبرسی در تألیف مجمع البیان از علوم و فنون و طرز تألیف کتاب « تبیان » شیخ طوسی علیه الرحمه استفاده بسیار کرده با این فرق که از لحاظ ترتیب و تهذیب و اختصار در بیان فروع فقهیه که شیخ تفصیل زیاد داده است ، بر تبیان برتری دارد و بطور خلاصه مجمع البیان نه تنها عالیترین و نفیس ترین تفسیر شیعه است بلکه به عقیده دانشمندان شیعه و سنی ، تفسیری که جامع همه شرائط و از روح تعالیم عالیه اسلام و هدف مقدس قرآن پیروی کرده باشد ، بمانند مجمع البیان نوشته نشده است.

شیخ شهید و بهترین تفسیر شیعه

شنیده ایم که "مداد العلماء افضل من دماء الشهداء"، قلم دانشمندان از خون شهیدان بالاتر است،  زهی سعادت شهیدانی را که عالم از دنیا روند و  عالمانی که به شهادت. و علامه طبرسی این هر دو توفیق را توامان داشت.

این را من نمی گویم؛ بزرگانی چون علامه نوری در مستدرك و علامه خوانساری در روضات الجنات و اخیرا علامه امینی در شهداء الفضیله بر این گفته گواهی دادند یعنی گفته اند: امین الدین طبرسی در آخر عمر شهید از دنیا رفت در نهم ذی حجه 548 ».

داستان از این قرار بوده است  كه در سال 547، طائفه غزان، از ظلم و ستم ورزی مزدوران سلطان سنجر سلجوقی به تنگ می آیند و آهنگ ایران کرده به نواحی طوس (مرو و طوس) و دیگر بلاد یورش می برند و در این حمله سنگین متاسفانه کثیری از علما از جمله شیخ علامه طبرسی به همراه دیگر مردمان بی پناه ایرانی به سر خیل شهداء می پیوندند.(ر.ک: الکامل تالیف ابن اثیر)

نگاه دقیقتر می گوید علامه طبرسی اصلا اهل طبرس (تفرش) قم بوده است، این را ابوالحسن علی بن زید بیهقی مورخ نامی هم روزگار وی می گوید

روایت ضعیف تری هم وجود دارد که مورد تردید بزرگان از علماست و آن اینکه علامه در اثر سکته زدگی بی هوش می‌شوند. اطرافیان که می پندارند وی از دنیا رفته او را به قبرستان مسلمین برده پس از انجام مراسم تغسیل و تکفین، دفن می کنند، در این اثنا وی به هوش آمده خود را در سیاه چال قبر می یابد. همانجا به تضرع و التجاء نذر می کند که اگر عمرش به دنیا بود  و از این چهار دیواری تنگ و تار رهایی یافت، تفسیری بر قرآن مجید بنگارد که دعایش در دم اجابت می شود و کفن دزد با خیر و خدمتگزاری از گرد راه رسیده و او را از این مهلکه دهشتنناک می رهاند. ( بعضی صاحب تراجم علما این موضوع را ذیل ترجمه ملا فتح الله كاشانی صاحب تفسیر منهج الصادقین آورده اند)

مختصری که معروض افتاد بهانه ای بود تا بگویم گروه قرآن تبیان بر آن شده است تا با مروری هدفمند بر این کتاب ارزشمند، نگاره هایی دنباله دار در چندین و چند شماره پیش کش حضورتان نماید و البته نوشتار حاضر به مثابه  پیش درآمدی است بر این سلسله.


نوشته‌ی: شکوری_گروه دین و اندیشه تبیان