تبیان، دستیار زندگی
اى ابوذر کسى که سستى ورزد در طلب روزى، دیگرى بهره او را نمى‏برد. و کسى که حریص باشد و بسیار سعى کند در طلب رزق، زیاده از آنچه خدا مقدر کرده است به او نمى‏رسد. و هرکه چیزى به او مى‏رسد خدا به او عطا فرموده است و باید که از جانب خدا بداند. و کسى که شرى و بد
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

روزی مقدر چیست؟

بارش رحمت

از معصومان بشنویم چیست ؟

پیامبر فرمود: یا أباذر لا یسبق بطى‏ء بحظه، و لا یدرک حریص ما لم یقدر له، و من أعطى خیرا فالله أعطاه، و من وقى شرا فالله وقاه.

اى ابوذر کسى که سستى ورزد در طلب روزى، دیگرى بهره او را نمى‏برد. و کسى که حریص باشد و بسیار سعى کند در طلب رزق، زیاده از آنچه خدا مقدر کرده است به او نمى‏رسد. و هرکه چیزى به او مى‏رسد خدا به او عطا فرموده است و باید که از جانب خدا بداند. و کسى که شرى و بدى از او دور مى‏شود خدا از او دور گردانیده و او را حفظ کرده؛ باید که خدا را شکر کند.

بدان که به مقتضاى آیات و احادیث بسیار، روزى که عبارت از چیزى است که صاحب حیات از آن سود برد ، خواه خوردنى باشد و خواه پوشیدنى و خواه غیر آن ها، مقدراست از جانب خداوند متعال براى هر کس یک مقدارى بر وفق حکمت و مصلحت. و حرام جزو روزی مقدر نیست . و حق این است است که خدا براى هر کس از مصارف حلال روزى مقدر ساخته و اگر به سمت حرام نرود به او میرسد، و هر قدر به سمت  حرام بروند از روزى حلال ایشان باز مى‏گیرد و به ایشان نمى‏رسد. چنانچه به سند صحیح از حضرت امام محمد باقر علیه‏السلام منقول است که: حضرت رسول صلى‏الله علیه و آله در حجه‏الوداع فرمود که: به درستى که روح‏الامین در دل من دمید که: هیچ کسی نمى‏میرد تا روزى مقدر خود را تمام صرف نکند. پس، از خدا بترسید و تقوا و پرهیزکارى را پیشه خود کنید، و اجمال کنید در طلب روزى، و بسیار سعى مکنید. و اگر چیزى از روزى دیر به شما برسد باعث نشود که از راه حلال منحرف شوید و به حرام گرایید. پس کسى که تقوا ورزد و گناهان را ترک نماید و بر تنگى روزى صبر کند، روزى او از حلال به او مى‏رسد؛ و کسى که پرده عصمت الهى را بدرد و از غیر حلال مال بدست آورد، بازخواست میکند خدا از روزى حلال او، و در روز قیامت حساب از او مى‏طلبد.

و احادیث در دعا کردن براى روزى بسیار است. و کسى گمان نکند که چون روزى مقدر است سعى و دعا بیفایده است. زیرا که بعضى از روزى چنان مقدر شده است که بى‏سعى حاصل شود، و بعضى چنان مقدر شده است که با سعى حاصل شود، و بعضى مقدر شده است که با دعا به دست آید. پس آدمى مى‏باید که موافق فرموده خدا سعى بکند، اما زیاده روی در سعى نکند، و سعى را مانع عبادت و بندگى خدا نکند، و با وجود سعى، توکل بر خدا داشته باشد. و بداند که از سعى بدون مشیت الهى چیزى حاصل نمى‏شود، و به زیادتى حرص و سعى کردن و ترک عبادت الهى نمودن، چیزى بر مقدر نمى‏افزاید. و دعا نیز بکند. و بداند که دعا دخیل است و از جمله اسباب تقدیر روزى است، و اگر نه ترک تجارت و سعى کردن، ناپسند  است.

روزى که عبارت از چیزى است که صاحب حیات از آن سود برد ، خواه خوردنى باشد و خواه پوشیدنى و خواه غیر آن ها، مقدراست از جانب خداوند متعال براى هر کس یک مقدارى بر وفق حکمت و مصلحت

باید که روزى را که جانب خدا بداند، و جمیع خیرات و دفع جمیع شرور را که از او بداند، باعث این نشود که اگر کسى را خدا واسطه کند و احسانى به او بکند از او تشکر نکند، بلکه مى‏باید که هر که از خلق به او نیکى و احسانى کند، حق نعمت او را بشناسد و او را سپاس گوید، اما اعتماد بر او نکند و او را رازق خود نداند و براى خشنودى او مخالفت پروردگار خود نکند.

شکر

و بداند که خدا او را واسطه کرده است که این روزى به او رسیده است و اگر خدا نمى‏خواست، او قادر بر رسیدن به  این نعمت نبود. چنانچه از حضرت على بن الحسین صلوات‏الله علیه منقول است که: حق تعالى روز قیامت به بنده‏اى از بندگانش فرماید که: آیا شکر کردى فلان شخص را؟ گوید که: نه؛ بلکه تو را شکر کردم. فرماید که: چون او را شکر نکردى مرا نیز شکر نکردى. پس حضرت فرمود که: شکر کننده‏ترین شما براى خدا کسى است که شکر مردم را بیشتر به جای آورد. و از حضرت صادق علیه‏السلام منقول است که: از درستى یقین مرد مسلمان آن است که راضى نگرداند مردم را به غضب الهى، و ملامت نکند مردم را بر چیزى که خدا به او نداده. به درستى که روزى با حرص به دست نمی آید، و نخواستن و کراهت کسى دور نمى‏گرداند. و اگر کسى از روزى خود بگریزد چنانچه از مرگ مى‏گریزد هرآینه روزى، او را دریابد چنانچه مرگ او را درمى‏یابد. و به سند معتبر از حسین بن عُلوان  منقول است که گفت: در مجلسى بودیم که طالبان علم در آنجا حاضر بودند در یکی از سفرها، خرجیم تمام شده بود. یکی از اصحاب به من گفت که: براى رفع این پریشانى، به که  امید دارى؟

من گفتم: به فلان شخص. گفت: پس والله که حاجتت برآورده نمى‏شود و به امید خود نمى‏رسى. گفتم: چه مى‏دانى که چنین خواهد بود؟ گفت که: حضرت امام جعفر صادق علیه‏السلام فرمود که: در بعضى از کتب آسمانی خواندم که: خداوند عالمیان مى‏فرماید که: به عزت و جلال و بزرگوارى و رفعت خودم سوگند مى‏خورم که قطع مى‏کنم امید هر کسى را که از غیر من امیدى داشته باشد، و به یأس و ناامیدى مى‏دارم و بر او مى‏پوشانم جامه ذلت و خوارى نزد مردم، و از ساحت قرب خود او را دور مى‏گردانم و از فضل خود او را محروم مى‏گردانم.

به درستى که روزى با حرص به دست نمی آید، و نخواستن و کراهت کسى دور نمى‏گرداند. و اگر کسى از روزى خود بگریزد چنانچه از مرگ مى‏گریزد هرآینه روزى، او را دریابد چنانچه مرگ او را درمى‏یابد
خدا ،انسان ،تقوا ،خودسازی

آیا در سختی ها و شدت ها امید از غیر من مى‏دارد، و حال آن که شداید و بلاها به دست من است و امید از غیر من دارد؛ و به فکر خود در دیگران را مى‏کوبد، و حال آن که کلید همه درها به دست من است. و درها همه بسته است، و درگاه من براى دعاکنندگان باز است. کى امید به من کرد در بلاها و رو به من آورد که او را محروم کردم؟ و کى براى مطلب عظیمى به درگاه من آمد که امید او را قطع کردم؟ آرزوها و مطلب هاى بندگان خود را نزد خود حفظ کردم که در روز احتیاج به ایشان برسانم. به حفظ من راضى نیستند؟ و پر کرده‏ام آسمان ها را از جماعتى که هرگز از تسبیح من ملال و سستى به هم نمى‏رسانند. و امر کرده‏ام ایشان را که درهاى فیض و رحمت را میان من و بندگان من نبندند. پس اعتماد به قول من نمى‏کنند؟ آیا نمى‏داند کسى که بلایى از بلاها بر او نازل شود که کسى غیر از من رفع آن نمى‏تواند کرد مگر به اذن من؟ چرا این بنده از من چنین غافل است؟ عطا کردم به او به جود و رحمت خود چیزى چند را که از من نطلبیده بود. چون از او بازگرفتم از من نمى‏طلبد که او رد کنم، و از دیگران سؤال مى‏کند؟ آیا گمانش این است که من که  نطلبیده مى‏دهم، بعد از طلبیدن و سؤال کردن نخواهم داد؟ آیا من بخیلم که بنده مرا بخیل مى‏داند؟ آیا جود و کرم از من نیست؟ آیا عفو و رحمت به دست من نیست؟ مگر من نیستم محل آرزوهاى خلایق و امیدگاه بندگان؟ پس کى امید ایشان را از من قطع مى‏تواند کرد؟ آیا از من نمى‏ترسند آنهایى که از غیر من امید دارند و طلب مى‏نمایند؟ اگر اهل آسمان ها و اهل زمین همه از من آرزو بخواهند و حاجت بطلبند و به هریک از ایشان آنچه همه طلبیده‏اند بدهم، از ملک و پادشاهى من مثل یک عضو مورچه کم نمى‏شود. و چگونه کم شود ملکى که من پادشاه آن ملک باشم؟ پس بدا حال کسى که از رحمت من ناامید شود، و بدا حال کسى که معصیت چون من خداوندى کند و از من نترسد.

منبع : عین الحیات از علامه محمد باقر مجلسی

تنظیم : گروه دین و اندیشه تبیان

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.