تبیان، دستیار زندگی
اگر وجود دوربین عکاسی بدون سازنده دانا و توانا معقول نیست، دستگاه چشم انسان به طریق اولی سازنده دانا و توانا می خواهد
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

مبلغ و شیوه های بیان عقاید
مبلغ و شیوه های بیان عقاید

  1. اشاره:
  2. در قسمت قبل به اهمیت و حساسیت روزافزون مقوله تبلیغ دینی و پیوند عمیق آن با حوزه های مختلف علوم و روش های نو آمد بویژه در عرصه اطلاع رسانی اشاره کردیم و گفتیم که قصد داریم در راستای رسالت خطیر خویش، یعنی پاسداشت از اندیشه قویم دینی و تبلیغ بایسته آن از مآخذی همچون کتب، مجلات، ره توشه ها، گفتمان ها، همایش ها و گمانه زنی های تبلیغی اثری موضوعی پدید آوریم تا ضمن ساماندهی به تجارب و دیدگاههای مبلغان محترم، چگونگی عرضه فرهنگ تبلیغ را به گونه ای درخور شکل دهیم تا هر یک از عناصر علمی این مجموعه در جای خود سامان یابد و مراجعه به آن میسر گردد.

اینک بخش دوم این مجموعه تقدیم می گردد.

مبلغ و شیوه های بیان عقاید

مقدمه:

- معارف دین اسلام دارای ویژگیهایی است:

1- عمیق و گسترده است;

2- دقیق است;

3- جاذبه دار است;

4- استقبال مردم را به همراه دارد;

5- مطابق فطرت است.

- مبلغ باید در بیان عقاید عمیق، دقیق، وسیع، مطابق با فطرت و جاذبه دار سخن بگوید.

- پیامهای خداوند که مبلغان الهی مامور ابلاغ آن هستند، عبارت است از: عقاید حقه، اعمال صالحه، اخلاق فاضله.

- مرحوم طبرسی در تفسیر آیه «فلا تطع الکافرین و جاهدهم به جهادا کبیرا» (1) می فرماید: «آیه یاد شده دلالت می کند که جهاد متکلمان الهی در حل شبهه های مخالفان، از برترین و بزرگ ترین جهادها در پیشگاه الهی است.» (2)

- عقیده مبنا و سرچشمه اخلاق و رفتار است.

- نخستین مطلبی که پیامبران الهی مردم را به سوی آن دعوت می کردند، خداپرستی و توحید بوده است.

کسی نزد پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله آمد و خواست تا پیامبر صلی الله علیه و آله از شگفتیهای دانش به او بیاموزد. پیامبر صلی الله علیه و آله به او فرمود: «در مورد سرآمد دانشها چه اندازه آگاهی داری که از شگفتیهای دانش می پرسی؟ آن مرد گفت: سرآمد دانشها چیست؟

پیامبر پاسخ داد: «معرفة الله حق معرفته; شناخت خدا به گونه ای که شایسته اوست.» (3)

امام علی علیه السلام می فرماید: «معرفة الله علی المعارف.» (4)

شیوه های بیان عقاید

- تبیین موضوع بحث

- اقامه دلیل و اثبات مدعا

انواع دلیل:

1- دلیل عقلی محض که هر دو مقدمه آن عقلی است; مانند: برهان وجوب و امکان.

2- دلیل عقلی غیر محض که در آن مقدمه کبرا عقلی و مقدمه صغرا غیر عقلی است; مانند: برهان نظم.

3- دلیل نقلی; مانند: بحث معاد و امامت.

برخی از مسائل اعتقادی را جز از طریق وحی نمی توان اثبات کرد، زیرا از مسائل غیبی است و فراتر از درک عقل است; مانند: حوادث قیامت.

راه نقل منحصر در وحی نیست. بلکه از طریق نقل غیر وحی نیز می توان برخی از عقاید دینی را اثبات کرد، البته در صورتی که نقل متواتر باشد; مانند: معجزات پیامبر.

در اثبات برخی از عقاید، به اقوال و آراء متخصصان علوم مختلف می توان استناد کرد، چون اگر مفید یقین هم نباشد، به عنوان دلیل اقناعی سودمند است. مثلا روانکاوان می گویند: حس مذهبی یکی از ابعاد اصیل روح انسانی است; پس خداگرایی فطری است.

شکل ظاهر و ساختار منطقی دلیل از سه صورت بیرون نیست: قیاس، استقراء و تمثیل.

قیاس: استدلال از کلی به جزئی است. مانند: هر چه حادث است، پدید آورنده می خواهد. پس جهان آفریننده دارد.

استقراء: استدلال از جزئی به کلی است - در علوم طبیعی از همین روش استفاده می شود - یعنی، پس از آزمایش یک فرضیه در موارد مختلف و یقین به درستی آن، به صورت قانون کلی شناخته می شود.

این روش در الهیات و اثبات عقاید دینی، کاربرد چندانی ندارد. در زندگی روزمره افراد از این روش نیز استفاده می شود. استقرای مورد استفاده در زندگی از نوع استقرای سطحی و غیردقیق است ولی استقرای علمی، دقیق و منطقی است.

تمثیل: استدلال از جزئی به جزئی است و این در صورتی است که حکم چیزی را می دانیم واز طریق آن، حکم چیز دیگری را که همانند آن است، به دست می آوریم.

این روش در زندگی روزمره بیشتر کاربرد دارد. باید دانست تمثیل در صورتی مفید یقین و علم است که وجه شبه میان اصل و فرع، علت حکم (اصل) باشد، که در این صورت به استناد قانون علیت، حکم فرع نیز ثابت می شود.

مثلا علت حرمت شراب، مسکر بودن است.

پس کشمش مسکر نیز حرام است. فرض دیگری که می توان از تشبیه به عنوان یک طریق علمی استفاده کرد، آن است که آنچه حکمش را نمی دانیم، نسبت به آنچه حکم آن را می دانیم از اولویت برخوردار باشد. این روش استدلال را «قیاس اولویت » می نامند. مثلا، اگر دانش آموز پاسخ مسئله را می داند، استاد او به طریق اولی می داند. اگر پیامبران علیهم السلام می میرند، غیر پیامبران به طریق اولی می میرند.

این روش که از جزئی به جزئی استدلال می شود، نوعی از تشبیه است. این روش در علم کلام و الهیات رایج است.

مثال: اگر وجود دوربین عکاسی بدون سازنده دانا و توانا معقول نیست، دستگاه چشم انسان به طریق اولی سازنده دانا و توانا می خواهد.

تذکر: تمثیل و تشبیه دو نوع است:

1- اثباتگر، 2- تمثیل توضیح گر که جنبه تبیینی دارد; یعنی مطلبی که برهان عقلی یا نقلی دارد، از طریق تمثیل و تشبیه تبیین می گردد.

این روش در بیان معانی عقلی و نامحسوس بسیار مفید و ضروری است و در قرآن و احادیث بسیار به کار رفته است.

نکته مهم: در تمثیل توضیح گر نباید مثال به گونه ای باشد که تصویر نادرستی از واقعیت را در ذهن مخاطب ترسیم کند.

مثلا، در بحث توحید نباید از مثال دو راننده و یک ماشین برای دانش آموز استفاده کرد زیرا دانش آموزان دیده اند که دو راننده یا بیشتر، به نوبت یک ماشین را می رانند و مشکلی پیش نمی آید. در این مورد می توان از مثال یک نقاشی و دو نقاش، یک انشا و دو نویسنده و ... استفاده کرد و چنین گفت: اگر عالم دو ناظم داشت، نظم نمی داشت و هماهنگ نمی بود.

- اعتراف به عجز در پاسخ بعضی سؤالات، از پاسخ نادرست دادن بهتر است.

- استدلال از نظر ماده و نوع مواد و گزاره ای که در آن به کار می رود، بر پنج قسم است:

برهان - جدل - خطابه - شعر - مغالطه

برهان: استدلالی است که از مقدمات یقینی تشکیل شده و هدف از آن اثبات حقیقت است.

جدل: استدلالی است که از مقدمات مشهور و مسلم تشکیل شده و هدف از آن الزام است (طرف نتواند نتیجه استدلال را انکار کند).

خطابه: استدلالی است که از مقدمات مقبول و مظنون تشکیل شود و هدف از آن، اقناع است.

شعر: استدلالی است که از قضایای تخیلی تشکیل می شود و شامل (مجاز، استعاره، کنایه و تشبیه) است که در روان و احساسات شنونده تاثیر می گذارند، نه بر عقل و اندیشه او.

مغالطه: استدلالی است که از قضایای شبیه به مشهورات یا یقینیات - یعنی قضایای مشبهه - تشکیل می شود. این قضایا در حقیقت از قوه وهم سرچشمه می گیرند. به عبارت دیگر، قوه وهم که معانی جزئی را درک می کند، گاهی احکام کلی صادر می کند; احکامی که در شان عقل است. در اثر این مرز ناشناسی قوه وهم، قضایای مشابه مشهورات یا یقینیات پدید می آید. لذا مشبهات و وهمیات را مواد مغالطه دانسته اند.

مثال: این حکم کلی عقلی که «هر موجود جسمانی، مکان می خواهد.» درست است و این حکم جزئی وهمی که «فلان موجود جسمانی، مکانی می خواهد.» نیز درست است ولی حکم به این که هر موجودی مکان می خواهد، نادرست است. این نادرستی را عقل درک می کند. زیرا موجود غیر مادی مانند خدا نیازمند به مکان نیست ولی قوه وهم قادر بر چنین تفکیکی نیست و نیازمندی به مکان را در مورد خدا هم جاری می کند.

در قرآن به سه چیز به عنوان روش دعوت اشاره شده است: حکمت، موعظه حسنه، جدل. (نحل / 125) .

- جدل: سخنی است که گفتار طرف مقابل را مردود و رای او را باطل می سازد و رایج ترین نوع آن، این است که سخن و رای دیگری را با استناد به آنچه خود او قبول دارد، باطل کند.

- هرگاه جدل شرایطی را که در علم مناظره برای آن گفته شده است، نداشته باشد، جدل نیک (حسن) نخواهد بود. مانند این که در استدلال جدلی به جای استفاده از مشهورات و مسلمات، از مظنونات ومقبولات یا یقینیات غیر مشهور استفاده شود.

- قرآن کریم شرط حسن را برای جدل کافی نمی داند و جدال احسن را توصیه می کند. از امام صادق علیه السلام در باره جدال غیر احسن سؤال شد. امام دو مورد را در شمار جدال غیر احسن دانست:

الف - در جدال با اهل باطل هیچ گونه دلیلی اقامه نشود و تنها به انکار سخن آنان اکتفا شود.

ب - اهل باطل سخن حقی را بگوید و هدف او این باشد که از آن به نفع خود استفاده کند و فرد مجادل (جدل کننده) برای این که او چنان استفاده ای نکند، سخن حق او را نپذیرد.

آنگاه امام فرمود: «چنین جدالی بر پیروان ما روا نیست، زیرا مایه تقویت مخالفان وتضعیف شیعیان می شود ...» (احتجاج طبرسی، طبع مشهد، صص 21 و 22)

روش مشارکت در بحث و مراحل آن

1- موضوع مورد بحث روی تابلو نوشته شود.

2- از حضار خواسته شود هرگونه اطلاعاتی که در باره آن دارند بگویند.

3- یادداشت اطلاعات حضار بر روی تابلو.

4- بررسی نظرات ارائه شده و بیان جهات قوت و ضعف آنها.

5- در پایان، پاسخ صحیح و کامل بیان شود.

توجه: این روش سبب می شود که: اولا کلاس از حالت بی تفاوتی بیرون آید، ثانیا فضای تحرک و رقابت سالم ایجاد شود، ثالثا حضار چون خود را در بحث سهیم می یابند، نسبت به درس و فهم آن توجه بیشتری خواهند کرد، رابعا قوه خلاقیت حاضران تقویت خواهد شد.

برای مثال به روش علی علیه السلام بنگریم که چگونه موضوع «امیدبخش ترین آیه » در قرآن را به بحث گذاشت. علی علیه السلام خطاب به جمعیتی فرمود: «از نظر شما کدام آیه قرآن امیدبخش تر است؟ آنان پاسخهایی بدین قرار دادند:

«ان الله لا یغفر ان یشرک به و یغفر مادون ذلک لمن یشاء» (5)

«و من یعمل سوءا او یظلم نفسه ثم یستغفر الله یجد الله غفورا رحیما» (6)

«قل یا عبادی الذین اسرفوا علی انفسهم لا تقنطوا من رحمة الله ان الله یغفر الذنوب جمیعا» (7)

«والذین اذا فعلوا فاحشة او ظلموا انفسهم ذکروا الله فاستغفروا لذنوبهم و من یغفر الذنوب الا الله » (8)

امام علیه السلام فرمود: همه آیاتی که تلاوت کردید امیدبخش است ولی از پیامبر صلی الله علیه و آله شنیدم که می فرمود: امیدبخش ترین آیه قرآن این آیه است:

«و اقم الصلوة طرفی النهار و زلفا من اللیل ان الحسنات یذهبن السیئات، ذلک ذکری للذاکرین » (9)

روش پرسش و تشویق و مراحل آن

1- طرح پرسشهایی به فراخور آگاهی و سطح فکری مخاطبان (کلم الناس علی قدر عقولهم).

2- در تشویق پاسخ درست، جایزه ای در نظر گرفته شود.

3- برای به دست آوردن پاسخ، ماخذ و منبع مناسب در اختیار شنوندگان قرار گیرد یا به آنان معرفی شود.

4- از طرح سؤالات مشکل و پیچیده که احتمالا مایه تردید و شک در عقاید دینی افراد است، پرهیز شود.

5- طراح سؤال باید از اطلاعات کافی در مورد سؤال برخوردار باشد تا بتواند به خوبی آن را توضیح دهد.

6- طراح سؤال باید دارای آمادگی و تسلط کافی برای پاسخهای اجمالی و تفصیلی باشد.

7- آگاهی از انواع سؤال ها لازم است (مثلا این که آیا سؤال از امکان یک چیز است یا از وقوع یک چیز)


تنظیم برای تبیان حسن رضایی گروه حوزه علمیه

منبع : مبلغان 16