تبیان، دستیار زندگی
برخی تاکید دارند این عضو هیات علمی دانشگاه شهید بهشتی علاقه‎‏ و ظرفیت جسمی لازم را ندارد بار دیگر زیر فشاری به مراتب بیش از اداره فدراسیون فوتبال برود و خود را از کلاس‏ها درس و فضای دانشگاه و محیط دانشجویی خارج کند و درگیر برخی مسائل نماید و شواهد ...
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

ده دلیل رئیس نشدن دادکان

دادکان

بحث تغییر علی سعیدلو به عنوان نخستین تغییر کابینه دولت دهم در حالی از گمانه زنی به خبرهایی با لحن جدی مبدل شده که گزینه‏های مقدماتی مطروحه در این زمینه که در عرف چنین اتفاقاتی به گزینه سوخته ملقب است، کسی جز محمد دادکان رئیس پیشین فدراسیون فوتبال نبود اما بررسی‏ها نشان داد حضور دادکان در راس دستگاه ورزش تقریباً منتفی است و او به دلایلی که برخی از آنها مورد اشاره قرار می‏گیرد، صاحب این مسئولیت نخواهد شد و در صورتی که قرار بر تغییر رئیس دستگاه ورزش باشد باید گزینه‏های باانگیزه تر که دارای بار سیاسی نیز باشند را در گمانه زنی‏ها لحاظ کرد؛ گزینه‏ای دارای یک تیم مدیریتی کامل که مو لای درزش در سنجش عملکرد نرود و هرگونه نقدی در این پنج سالو چند ماه وارد بوده را در اندک زمان ممکن به حداقل قابل تصور برساند.

سبک مدیریت علی سعیدلو به همان میزان که نزد چهره‏های بدنه ورزش نقدهایی به همراه داشته، نزد برخی مدیران و چهره‏های ارشد دولت که بعضاً فاصله نزدیکی به احمدی نژاد دارند و به نوعی در حلقه اول تصمیم سازی برای رئیس دولت قرار گرفته‏اند نیز نقدهای فراوانی به همراه داشته و این نقدها تا جایی پیش رفته که بحث قرار گرفتن سعیدلو در صدر لیست تغییرات در برخی محافل و سپس توسط برخی سایت‏های خبری و سپس روزنامه‏های ورزشی و سیاسی مطرح شد که تا چندی پیش با قوی تر بودن موضع رئیس سازمان تربیت بدنی، از امکان حذف علی آبادی هم در این معادله سخن به میان می‏آمد اما به نظر می‏رسد حداقل در این فاصله قواعد بازی تغییر کرده، مگر آنکه موج گوانگ ژو بار دیگر رئیس کمیته ملی المپیک را با خود ببرد و او و حامیانش را دوباره در موضعی ضعیف قرار دهد که واقعه‏ای دور از ذهن نیز نیست.

در این میان با توجه به آداب نانوشته تغییرات عموماً طرح نام گزینه‏ای برای مسئولیتی جدی پیش از وقتش به معنای سوزاندن وی و یا همان منتفی شدن سپردن حوزه مدنظر به شخص در نظر گرفته شده برای آن حوزه تلقی می‏شود و به همین دلیل بعضاً مشاهده شده نزدیکان برخی مسئولان، نام تمامی گزینه‏های جدی را پیش از وقوع رسانه‏ای کرده اند تا بحث انتصاب مدیر مذکور منتفی شود که البته برخی اوقات این سیاست نتایجی عکس آنچه مدنظر بوده را در پی داشته و گزینه به اصطلاح سوخته، حکم انتصابش را دریافت کرده است؛ اتفاقی که می‏تواند برای محمد دادکان یا هر گزینه دیگری که برای اداره سازمان ورزش مطرح می‏شود، بیافتد و منجر به ریاست فردی شود که در صدر لیست نبوده اما همین خبرسازی به صدر لیست و گزینه نهایی مبدلش ساخته است.

برخی تاکید دارند این عضو هیات علمی دانشگاه شهید بهشتی علاقه‎‏ و ظرفیت جسمی لازم را  ندارد بار دیگر زیر فشاری به مراتب بیش از اداره فدراسیون فوتبال برود و خود را از کلاس‏ها درس و فضای دانشگاه و محیط دانشجویی خارج کند و درگیر برخی مسائل نماید و شواهد و قرائن نیز همین رویه را تایید می‏کند

سکوت رسانه‏های دولتی در قبال این گمانه زنی‏ها باعث دامن زدن به مسائل مطروحه شده و بدین جهت برخی رسانه‏های چاپی نیز جرات پرداختن به این مسائل در ابعادی کوچک را پیدا کرده‏اند. با این حال این گمانه زنی‏ها دلیلی بر تغییر قطعی سعیدلو نمی‏تواند باشد و ممکن است پدر جدید ورزش پایان این دولت را ببیند و تمام طرح ها و نقشه‏های برخی برای تغییرش نقش بر آب شود!سعیدلو اگرچه روابط ویژه‏ای با برخی نزدیکان کلیدی احمدی نژاد ندارد اما گفته می‏شود با خواهر و برادر رئیس جمهور ارتباطی حسنه دارد و البته این روابط نمی‏تواند ضامن ماندگاری باشد، به دلیل آنکه رئیس دولت دهم نشان داده چندان قائل به این روابط نیست.

در این میان در صورتی که بحث تغییر یا ابقاء علی سعیدلو را مشمول مرور زمان دانست و تعیین تکلیفش را به هفته‏ها و ماه‏های آینده موکول کرد، می‏بایست برخی دلایل عدم حضور محمد دادکان به عنوان گزینه مطروحه توسط حامیان و حتی برخی دشمنانش در صدر مدیریت ورزش کشور که با برخی دلایل عدم حضور مجددش در اتاق ریاست فدراسیون فوتبال مشترک است را بررسی کرد؛ دلایلی که برخی از آنها به عدم رغبت دادکان برای در اختیار گرفتن چنین مسئولیتی مربوط می‏شود و برخی دیگر به عدم وجود فضایی معتدل برای سپردن این مسئولیت به فردی دارد که علاوه بر ارتباط نزدیک با برخی چهره‏های سنتی بازار و طیف موتلفه و البته نزدیک به برخی چهره‏های اصلاح طلب ارتباط دارد.

1- شهید بهشتی تنها اولویت؛ محمد دادکان اگرچه در گذشته از ظرفیت مدیریتی بالایی برخوردار بوده و یکی از روئسای موفق تاریخ فدراسیون فوتبال تلقی می‏شود اما واقعیت آن است که این استاد دانشگاه 56 ساله در گذر این سال‏ها و فشارهایی که متحمل شده، به نظر شکسته تر از یک متولد 1333 به نظر می‏آید. برخی تاکید دارند این عضو هیات علمی دانشگاه شهید بهشتی علاقه‎‏ و ظرفیت جسمی لازم را  ندارد بار دیگر زیر فشاری به مراتب بیش از اداره فدراسیون فوتبال برود و خود را از کلاس‏ها درس و فضای دانشگاه و محیط دانشجویی خارج کند و درگیر برخی مسائل نماید و شواهد و قرائن نیز همین رویه را تایید می‏کند و او برخلاف برخی اساتید دانشگاه که هوس اخذ مسئولیت در ورزش رهایشان نمی‏کند و حتی خود و تیم‏شان را صاحب دانشگاه‏ها می‏دانند، ترجیح داده فعلاً پای تخته سیاه گچ بخورد و دانشجو تربیت کند.

فوتبال نود 90 عادل فردوسی پور دادکان بازی جنجال

2- قناعت به آنچه هست؛دادکان به آنچه در حال حاضر نزد افکار عمومی تلقی می‏شود، قانع است و این دلیل شخصی دیگری است که پیرمرد را وادار می‏کند سرجایش بنشیند و حتی در همین امور و موضع گیری‏هایش نیز محتاط تر عمل کند تا اعتبار و آبرویش که ثمره یک عمر دویدن است، از بین نرود. او را به عنوان یک بازیکن پرسابقه که 101 بار برای پرسپولیس و بارها با پیراهن تیم ملی به میدان رفته، کنار رفت، در مدیریت صفایی فراهانی از نقادی به کار اجرایی روی آورد، رئیس فدراسیون فوتبال شد، تیم ملی را به جام جهانی برد و فوتبال ایران را متفاوت با پیشینیان و البته روی پایه‏های نسبتاً محکم گذشتگان به پیش برد، با بدترین حالت ممکن کنار گذاشته شد و با آمدن مدیرانی که نتوانستد بلندقامت تر از او در عرصه مدیریت فوتبال ظاهر شوند، چهره‏اش بیش از پیش احیا و به یک قهرمان نزد بسیاری که او را عامل ناکامی تیم ملی در جام جهانی می‏پینداشتند، مبدل شد. او چرا باید چنین ریسک بزرگی کند و تمام اعتبارش را در ورزشی بگذارد که رنگ و بوی موفقیت‏های بزرگ در بازیهای آسیایی و المپیک و البته رویدادهای قاره‏ای و جهانی فوتبال و رشته‏های پرطرفدار دیگر در آن احساس نمی‏شود؟!

3- فقدان تیم کامل مدیریتی با ظرفیت اداره ورزش کشور؛ به جز چند تن از دوستان و نزدیکان دادن که سابقه مدیرکلی سازمان تربیت بدنی در ادوار پیشین را دارند و در حال حاضر سطح‏شان معاونت فرهنگی و روابط عمومی یا مسئولیت‏های اینچینی است، بعید است چهره‏های کارکشته که در سطوح کشوری و دستگاه های ملی، معاونت و یا مدیرکلی اداری یا امور مالی را برعهده داشته اند و با چند صد میلیارد تومان بودجه در سال طرف بوده‏اند یا سی اداره کل در سطح ایران را مدیریت کرده باشند، در تیم مدیریتی او یافت. او صاحب تیمی بوده که فدراسیون فوتبال را اداره کرده اما بعید است حتی با توسعه این تیم به سایر دوستان بانفوذ دادکان، بتوان برای اداره ورزشی تیمی کارکشته به دست آورد. هرچند اغلب روئسای سازمان تربیت بدنی نیز به این اصل واقف نبوده‏اند و شاید به همین دلیل قالباً ناموفق بوده‏اند و قطعاً دادکان برای آنکه همچون پیشینیان زمین نخورد، خود این ظرفیت سنجی را انجام داده و با علم به این مسئله ترجیح می‏دهد، پای در گود نگذارد.

4- چهره ورزشی پررنگ تر از چهره سیاسی؛ برخلاف آنچه عموم تصور می‏کنند، یکی از معیارهایی که برای انتخاب معاون رئیس جمهور و رئیس سازمان تربیت بدنی لحاظ می‏شود، میزان شناخت شخص از فضای سیاسی و نمای سیاسی چهره منصوب رئیس دولت در راس دستگاه عریض و طویل ورزش است و شاید همین دیدگاه باعث شده هیچ یک از قهرمانان یا چهره‏های کاملاً ورزشی حائز بار سیاسی لازم که به زعم برخی ظرفیت مدیریتی تفسیر می‏شود، برای تصدی چنین مسئولیت شناخته نشده است. او اگرچه حتی سوابق مبارزات سیاسی پیش از انقلاب را نیز در کارنامه دارد اما پس از انقلاب بیشتر به عنوان یک چهره ورزشی و دانشگاهی از قهرمانی تا مدیریت پیش آمده است، حال آنکه اصلاً برخی این فضای ذهنی را یک پوئن منفی برای در اختیار گرفتن مدیریت‏های کلان تلقی کرده و اساتید دانشگاه را قوی در برنامه ریزی و ضعیف در اجرا و کنترل اجرا می‏خوانند که البته این طرز تلقی برخی اوقات صادق بوده و برخی اوقات همچون راجع به دادکان با واقعیت هم خوانی نداشته است.

قطعاً در اختیار گرفتن کرسی ریاست سازمان تربیت بدنی ونشسن نزدیک رئیس جمهور در هیات وزیران یا نیازمند نزدیکی و سوابق کاری با رئیس جمهور است تا رئیس دولت با توجه به حسن سابقه و شناخت قبلی، شخص مورد نظر را به معاونتش منصوب نماید و یا اینکه یک یا چند شخص نزدیک و معتمد رئیس جمهور که در چینش مدیران ارشد دولت موثر هستند، مهر تاییدی بر سوابق اجرایی مدیر مذکور بزنند

5- گرایشات سیاسی غیرهم سو؛ با وجود آنکه مشاهده شده حتی تا سطح معاون وزیر، اشخاصی با گرایشات خلاف دولت حاکم در بدنه دولت‏های هشتم و حتی نهم حضور داشته اند اما نمی‏توان این نکته را از نظر پنهان کرد که هیچ یک از این اشخاص صاحب مسئولیت در دولت، در پربیننده ترین برنامه رسانه ملی، یکی از افتخارتش را که دوست دارد بر روی سنگ قبرش نوشته شود را به مدال افتخاری که از دست رئیس دولت اصلاحات دریافت کرده، بیان نکرده و دادکان تنها کسی بوده که اینچنین بی پروا از چنین افتخاری در فضایی که بر هیچ کس پوشیده نبود، سخن به میان آورد و بمبی خبری را فعال ساخت که صدایش تا مدت‏ها شنیده می‎‏شد. او اگر تا پس از نقد سعیدلو در برنامه‏ای با مجری گری حمید قاسمی سخنگوی سازمان تربیت بدنی که نقدهای تندی نسبت به رئیس تازه وارد ورزش وارد دانسته بود، مدیریت فوتبال را از دست داد، با حرف‏هایی که در برنامه نود بر زبان آورد و یک شب طوفانی را رقم زد، به زعم برخی پرونده مدیریتش را به کلی در دولت بست.

6- پشتوانه سیاسی و حمایتی ضعیف در بدنه دولت؛ قطعاً در اختیار گرفتن کرسی ریاست سازمان تربیت بدنی ونشسن نزدیک رئیس جمهور در هیات وزیران یا نیازمند نزدیکی و سوابق کاری با رئیس جمهور است تا رئیس دولت با توجه به حسن سابقه و شناخت قبلی، شخص مورد نظر را به معاونتش منصوب نماید و یا اینکه یک یا چند شخص نزدیک و معتمد رئیس جمهور که در چینش مدیران ارشد دولت موثر هستند، مهر تاییدی بر سوابق اجرایی مدیر مذکور بزنند. هرچند امکان دارد به مرور زمان ارتباط پسر حاج مصطفی با برخی چهره‏های نزدیک به رئیس جمهور که در تصمیمات اثربخشی بالایی دارند نزدیک شده باشد اما آنچه هویدا است، بیشتر ارتباط نزدیک داوود احمدی نژاد برادر رئیس جمهور و رئیس پیشین بازرسی ویژه ریاست جمهوری بود که البته دیگر این سمت را ندارد و بر اساس آنچه بر او گذشت و دبیری کمیته دائمی پدافند غیرعامل را به مسئولیتش در پاستور ترجیح داد، حمایتش همان میزان می‏تواند در وصال دادکان و این کرسی موثر واقع شود که در ابقاء سعیدلو می‏تواند اثربخش باشد.

7- روحیه غیرمطیع حداقل برای فعلی‏ها؛ هرچند برخی راویان از تکمین او از برخی خواست‏های مهرعلیزاده سخن به میان می‏آورند اما محمد دادکان تاکید دارد که چنین مدیری نیست و مستقل عمل می‏کند. تفکر مدیریتی که چندان با فضای کنونی حاکم نیست و رئیس پیشین فدراسیون فوتبال نیز نشان داده قائل به تمکین و چشم گفتن حداقل در قبال برخی مدیران حال حاضر نیست. طبع تند دادکان و ادبیات به مراتب تندترش که برخی اوقات نیز به نرمی می‏گراید، بعضاً یاد پدرش و خصلت‏هایی که به ارث برده را تداعی می‏کند. او اهل باح دادن در سیستم مدیریتی نیست و اگر قرار باشد هر روز از هر جانب مدیری به او برای مدیرکلی یا ریاست فدراسیون تحمیل شود، ترجیح می‏دهد همین جایی باشد که الان هست و حکمی با امضای رئیس جمهور را برای سه سال و اندی با چنین شرایطی دریافت نکند.

فوتبال نود 90 عادل فردوسی پور دادکان بازی جنجال

8- خیلی‏ها جلوترند؛اشخاص متعددی که برای محمود احمدی نژاد در رویدادها و اتفاقات مختلف کم نگذاشته‏اند، انتظار دارند اگر قرار است محمود احمدی نژاد روزی برایش لیستی از کاندیداهای معاونت ریاست جمهوری را بیاورند، انتخاب رئیس جمهور باشند و در مسئولیت‏های کوچک در حد معاونت وزیر یا امثالهم ادامه فعالیت ندهند. سازمان تربیت بدنی جایی است که اگرچه همچون برخی معاونت‏های وزارتخانه نفت حکم چند وزارتخانه را ندارد اما می‏تواند رئیس را به گونه‏ای مشهور کند که تا کوچک ترین روستاها نیز بشناسندش و یکی از دلایل هجوم سیاسیون برای برخورداری از مسئولیتی هرچند کوچک در ورزش همین است. به همین دلیل اگر بنای تغییر باشد و رئیس دولت به این جمع بندی برسد که ورزش نیازمند تغییر است، احتمالاً نیم نگاهی به انتظارات اطرفیانی خواهد داشت که دعاگو هستند!

9- حتی رسانه‏های اصلاح طلب او را بر نمی‏تابند؛ دادکان در فضای افکارعمومی حامیانی دارد که یکی از حامیان عملکردش در بسیاری اوقات عملاً سایت‏های خبری مستقل از جمله تابناک بوده اما نمی‏توان فراموش کرد پس از جام جهانی روزنامه ها چه آتشی بر سر او و همکارانش ریختند و چه بلایی بر سر مدیریت وقت با نقدهایی که بسیاری یک طرفه و منبعث از جو حاکم بود، آوردند.  او منتقدانی در سطح فوتبال و ورزش دارد که تفکراتشان به خوبی به بسیاری از روزنامه نگاران منتقل شده و همین روزنامه نگاران او را گزینه مناسبی برای فدراسیون فوتبال ندانسته و او را حتی میراث خوار سلفش معرفی کردند. او مورد بدترین حملات قرار گرفت و در این میان جریان چپ بی نصیبش نذاشت و اینچنین بود که رسانه‏های اصلاح طلب در زمان طرح بحث حضورش در ورزش عنوان کردند که با چه متر و معیاری دادکان برای این مسئولیت کاندیدا شده و نقدهای سنگینی به او وارد کردند که با زدن سنگ خاتمی به سینه دادکان در رسانه ملی و مواضع اخیرش، چنین برخوردی قابل قبول نداشت. بعید به نظر می‏رسد دولت مدیری را راس کار بیاورد که برای این مجموعه هجمه رسانه‏ای سوغاتی همراه داشته باشد.

10- دادکان ضد علی آبادی؛ شاید این دلیل را باید در صدر ذکر می‏کرد که خود به اندازه کافی می‏تواند برهانی برای عدم حضور شخصی که طرفدارانش او را تا امیرکبیری بالا برده‏اند، در طبقه چهارم ساختمان سئول باشد. اگر اختلافات فکری و عملی محمد علی آبادی و علی سعیدلو را پنج از ده در نظر گرفت، قطعاً این نمره برای رابطه دادکان و علی آبادی کمتر از 9 یا هشت نخواهد بود و به همین جهت اگر عزمی برای رفتن سعیدلو و جایگزینی دادکان وجود داشته باشد، قطعاً باید تدارک رفتن علی آبادی را نیز دید، چرا که آمدن دادکان با چنین روابطی نه تنها اختلافات را در ورزش کاهش نمی‏دهد که درگیری را دو چندان می‏سازد و این بار فضای حذفی به وجود می‏آورد که همه خواهان حذف رئیس کمیته ملی المپیک می‏شوند و این برای رئیس جمهور اتفاقی خوبی نخواهد بود که برای داشتن دادکان در مجموعه‏اش، دو چهره نزدیکش را حذف کند و شاید برای کاهش نقدهای درونی که پیرامون عملکرد دستگاه ورزش وجود دارد، تنها به یک تغییر دست بزند که با یکی با دیگری هماهنگ شود.

منبع:تابناک

تنظیم:سعید آقازاده