نان بیار، بداهه ببر!
انگشتشمار هستند روستاها و شهرهایی كه تولیدات هنریشان از خودشان معروفتر باشند. اما جوشقان و كامو، 2 روستایی كه چند وقت پیش با هم یك شهر شدهاند، از این مناطق هستند؛ دو روستای آباد و زیبا كه در درههای كوههای كركس قرنهاست خوابیدهاند.
كوههای كركس مانند یك جزیره دراز در میان كویر مركزی و لوت قرار گرفته اند. آبادیهای كوچك و سرسبز و بكری كه روستاها و مزارع ارزشمندی لابهلای شیارها و درههای آن پنهان شدهاند. در ساحل جنوبی این جزیره هم بنادر كامو و جوشقان نشستهاند و قرنهاست یكی از زیباترین دستبافتههای ایران را میبافند؛ بافتههایی كه محصول بداههبافی زنان كامویی و جوشقانی هستند. قالی این منطقه سالهاست كه در موزههای دنیا خودنمایی میكند و سفرههای كامو قرنهاست كه زینتبخش نانهای كامویی است.
جوشقان و كامو در 60 كیلومتری كاشان و 90 كیلومتری اصفهان قرار گرفتهاند. شهری که از مزارع آن سالانه 500 تن گلمحمدی بهدست میآید و به خاطر هوای فوق العاده ای که دارد، بوتههای گلمحمدی اش تا 60 روز گل دارند!
آرتور پوپ در كتاب هنر ایران می نویسد: «جوشقان در دوره صفویه مركز كارگاههای سلطنتی بافت بوده است. از حدود 150 قالی نفیس ایرانی كه او در كتابش معرفی كرده، 36 نمونه آن جوشقانی است.» اما قالی تنها سوغات جوشقان نیست. جوشقان با برشتوک های شیرین و لذیذش از تمام گردشگرانی که به آنجا سر می زنند، پذیرایی می کند.
بد نیست بدانید که...
فرهنگ مردم جوشقان ویژگی های جالبی دارد که دانستن آنها خالی از لطف نیست.
- شاید برایتان جالب باشد اگر بدانید که كلمه دودره ریشه در زبان و فرهنگ مردم این منطقه دارد! در جوشقان «دودریه» به معنی «گره جفتی» است که در قالی بافی به كار میرود. گره جفتی یعنی به جای اینكه نخ را به دوتار گره بزنند، به چهارتار گره بزنند كه نوعی حقهبازی در كار قالیبافی است و به همین دلیل، امروزه به اشخاص زیرک و حقه باز، دودره باز گفته می شود!
- در جوشقان و كامو، 35 روز قبل از عید، روز اول سال است و رسم است كه مردان به زنان هدیهای بدهند كه به آن «اسفندی» میگویند. اسفندی چیزی شبیه هدیه والنتاین است که از سال ها قبل در این منطقه مرسوم بوده است!
- در ماه دوم پاییز، دامداران مراسم «قوچ پاجن» را برگزار میكنند. قوچ به معنی گوسفند نر و پاجن به معنی بز نر است. در این ماه جشن میگیرند، غذاهای گیاهی درست میكنند، به صحرا میروند، انار به شاخ قوچها میزنند و معتقدند با این كار، برههای زیادتری به دنیا میآیند.
-در جوشقان رسم است که وقتی مرگ و میر زیاد می شود، یك شتر میكشند و خاك میكنند تا زمین به عقیده خودشان سیر شود و دست از سر آدمها بردارد.
- محلیها به جوشقان «كوشكون» میگویند. كوشك به معنی كاخ شاه یا حاكم محلی است. این نامگذاری به این خاطر است كه 2 كوشك در جوشقان بوده است؛ یكی در جنوب و دیگری در شمال.
- اثر هنری مردم كامو سفرههایشان است. این سفرهها مثل بافتههای عشایر، بدون نقشه از پیش تعیین شده بافته میشوند و به همین خاطر هیچ 2 سفرهای شبیه هم نیست. به قول پرویز تناولی - هنرمند معاصر - چون بافنده گرفتار سلیقه خریدار و فشار سفارشدهنده نبوده، سفرههایی كه بافته شدهاند كاملا برآمده از احساس و قریحه دختران و زنان كامویی است و هر كدام از آنها یك اثر هنریاند. كاربرد سفرهها برای خمیر كردن آرد و همینطور نگهداری نان بوده است. در سفره كمنقشتر، آرد را خمیر میكردند و روی آن را میپوشاندند تا ورز بیاید و نانهای پخته شده را در سفرههای زیباتری جمع میكردند. مشخصه سفرههای كامو كه در رنگها و اندازههای متفاوت بافته میشوند، نوارهای نوك تیز حاشیههای آن است.
- مراسم تعزیهخوانی و نخلگردانی جوشقان هم از مراسم مشهور این ناحیه است و همه جوشقانیهای مقیم شهرهای دیگر، هنگام برگزاری مراسم به آنجا برمیگردند. یكی از تعزیهخوانهای معروف زمان قاجار، آقا سید آقا جوشقانی بوده كه در دهه محرم در حضور ناصرالدینشاه تعزیهخوانی میكرده است.
زنان امروز کامو
«رنگهای صنعتی در جوشقان لعنت شدهاند و هیچكجای ایران رنگ قرمز را به خوبی جوشقان عمل نمیآورند». این را سیسل ادوارد - مولف كتاب قالی ایران - میگوید. او بافندگان جوشقانی را به خاطر اینكه به اصرار و انكار بازار و غوغای دلالان بیاعتنا بودهاند و تا امروز كار خود را كردهاند، قابل تحسین میداند.
با این حال، این روزها زنان كامو نان نمیپزند، سفره هم نمیبافند مگر به سفارش دلالان گلیم و فرش. سفرههای سفارشی هم روح و زندگی سفرههای قدیمی را ندارند.
مشخصه نقشه قالی جوشقان، ترنج لوزی شكلی است كه با خطوط دندانهای رسم شده. رنگ زمینه ترنج همیشه با رنگ لچكها یكی است و زمینه را هم لوزیهای كوچكی كه شكل گل و برگ و بیدمجنون هستند، میپوشانند. حاشیههای قالی را هم گلهای برگ نخلی تجریدی پرمیكنند.
روستای بکر
كوههای كركس مانند سدی باعث بكر ماندن زبان جوشقانیها و كاموییها شدهاند. جوشقانیها و كاموییها هنوز به زبان اجدادی ما حرف میزنند. پهلوی سلیس!
طبیعت، حجت را بر مردم كامو تمام كرده است. باغهای پر از گردو و تاكستانهای پر از خوشه انگور، لب دهقانان را خندان و صورتشان را شاد نگه میدارد. دشتهای كامو بهشت گوسفندان ناحیه مركزی ایران است. هر سال گلهداران نواحی مركزی ایران به كوههای سرسبز كامو میآیند. هر فصلی كه به كامو بیایید، از زیباییهای طبیعی این منطقه انگشت به دهان میمانید.
در لا به لای تاریخ
مقبره میرعلاءالدین جوشقانی یکی از شگفتی های این شهر است كه روی ضریح چوبیاش تاریخ 950 قمری ثبت شده است. محلیها میگویند سنگ قبر بقعه با یك كبریت مانند پنبه آتش میگیرد و بعد فوری خاموش میشود و این از كرامات میرعلاء الدین است.
شیر و خورشید در زیارتگاه 2 تن از نوههای امام سجاد. جوشقانیها معتقدند كه این 2 امامزاده از دست حاكم ظالم گریخته اند و در درختی كه نزدیك زیارتگاه است، ناپدید شدهاند.
این قلعه، تاریخ مشخصی ندارد ولی حداقل 300 سال را برای آن تخمین زدهاند و شاید تنها قلعه مسكونی ایران باشد. یك قلعه دیگر هم در جوشقان وجود دارد كه به قلعه دز معروف است كه فقط دو تا از برجهایش مانده. این هم شاید همان قلعه دز معروف شاهنامه باشد. قلعه میرزا حسن خان در كامو چند سال پیش در فهرست آثار ملی ثبت شد.
گروه گردشگری تبیان- الهام مرادی
منبع: همشهری