تبیان، دستیار زندگی
مرگ به معنای مردن است. لسان العرب آن را به ضد حیات معنا می‌‌‌‌کند.1 برخی مرگ را به معنای سکون گرفته اند.2 التحقیق درباره معنای موت می‌‌‌‌گوید: مرگ نفی شدن حیات است و حیات در هر چیز به مقتضای خصوصیات وجودیش است، پس مرگ هر چیز هم به مقتضای آن است.3
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

مرگ برزخی

مرگ

"مرگ" به معنای مردن است. لسان العرب آن را به "ضد حیات" معنا می‌‌‌‌کند.1 برخی مرگ را به معنای "سکون" گرفته اند.2 التحقیق درباره معنای موت می‌‌‌‌گوید: مرگ نفی شدن حیات است و حیات در هر چیز به مقتضای خصوصیات وجودیش است، پس مرگ هر چیز هم به مقتضای آن است.3

درباره معنای "برزخ" چند عبارت را می‌‌‌‌توان از اهل لغت نقل کرد، لسان العرب و العین می‌‌‌‌نویسند:

هر چه که بین دو چیز دیگر باشد، برزخ نامیده می‌‌‌‌شود.4 صاحب قاموس القرآن برزخ را به حائل و واسطه بین دو چیز معنا می‌‌‌‌کند.5 در مقابل این معانی التحقیق معنای متفاوتی می‌‌‌‌آورد و برزخ را به حالت تازه ای که بعد از حالتی دیگر بر چیزی عارض می‌‌‌‌شود معنا می‌‌‌‌کند.6

البته تمام اهل لغت عالم برزخ (که مقصود ما در این نوشتار است) را نیز ذکر کرده اند و آن را به عالمی‌‌‌‌ میان دنیا و آخرت7 یا حالتی که انسان بین مرگ و قیامت دارد.8 معنا کرده اند و راغب در مفردات آن را به چیزهایی که در قیامت بین انسان و مقامات رفیع بهشت فاصله می‌‌‌‌شود معنا کرده است.9

گذشته از معانی ذکر شده برای برزخ، در این نوشتار برزخ را به معنای عالمی ‌‌‌‌میان دنیا و قیامت می‌‌‌‌گیریم و تعبیر مرگ برزخی را مرگی در عالم برزخ معنا می‌‌‌‌کنیم.

از بررسی آیات مرگ برزخی و دنیوی روشن می‌‌شود که در قرآن کریم مرگ برزخی مانند و شبیه به مرگ دنیوی نیست؛ چون خداوند در آیه ای اهل بهشت را اینگونه نوید می‌‌دهد که به جز مرگ در دنیا که تحمل کرده اید مرگ دیگری ندارید. در صورتی که می‌‌دانیم اهل بهشت نیز باید از عالم برزخ وارد عالم قیامت شوند و قبل از عالم قیامت همه حتی کسانی که در عالم برزخ هستند می میرند پس چرا خداوند می‌‌فرماید جز مرگ دنیوی مرگ دیگری را نچشیده اند؟

مرگ برزخی در قرآن

بنابر آنچه در نتیجه گیری بحث معنای لغوی مطرح شد آدمی ‌‌‌‌دارای دو گونه مرگ است یک مرگ در این دنیا و وقتی که زمان زندگی اش در این دنیا به پایان می‌‌‌‌رسد و پس از این زندگی به عالمی ‌‌‌‌دیگر در برزخ می‌‌‌‌رود و در آنجا نیز زندگی ای دارد و در آخر آن زندگی نیز مرگی وجود دارد که آن را مرگ برزخی می‌‌نامند، پس از این مرگ انسان بار دیگر برای زندگی جاودانه در قیامت زنده می‌‌‌‌شود.

جهنم

درباره مرگ برزخی (به معنایی که گفته شد) مفسران در ذیل آیاتی این بحث را آورده اند:

« لا یَذُوقُونَ فِیهَا الْمَوْتَ إِلاَّ الْمَوْتَةَ الْأُولى‏ وَ وَقاهُمْ عَذابَ الْجَحِیمِ »10

«هرگز مرگى جز همان مرگ اوّل (كه در دنیا چشیده‏اند) نخواهند چشید، و خداوند آنها را از عذاب دوزخ حفظ مى‏كند.»

« إِنْ هِیَ إِلاَّ مَوْتَتُنَا الْأُولى‏ وَ ما نَحْنُ بِمُنْشَرِینَ »11

«مرگ ما جز همان مرگ اول نیست و هرگز برانگیخته نخواهیم شد.»

در این دو آیه چون سخن از مرگ نخستین آمده است و مفسران آن را به معنای مرگ دنیوی معنا کرده اند به پیروی آن، بحث از مرگ دومی ‌‌‌‌که همان مرگ برزخی است را نیز مطرح می‌‌کنند.12

« قالُوا رَبَّنا أَمَتَّنَا اثْنَتَیْنِ وَ أَحْیَیْتَنَا اثْنَتَیْنِ »13

«آنها مى‏گویند: پروردگارا! ما را دو بار میراندى و دو بار زنده كردى‏.»

این آیه مهمترین آیه در این بحث است و معتقدین به مرگ برزخی مانند علامه طباطبائی ذیل این آیه مرگ برزخی را اثبات کرده اند.14

درباره دو مرگ و دو زنده کردنی که در این آیه آمده نظرات بسیار گوناگونی است که برخی از آن عبارتند از:

1. منظور از دو میراندن و دو زنده کردن میراندن در آخرین روز زندگى دنیا و زنده كردن در برزخ است و سپس میراندن در برزخ، و زنده كردن در قیامت براى حساب است. این نظر را تفاسیر المیز‌ان، نمونه و روح المعانی برگزیده اند.

2. مراد از" اماته اولى" حالت نطفگى انسان و مراد از" احیاء اولى" زندگی در دنیا و مراد از" اماته دوم" اماته در دنیا و مراد از" احیاى دوم" احیاء براى روز قیامت و حساب است. این دیدگاه را زمخشری برگزیده است.15

3. حیات اولى، زندگى دنیا و دومى، زنده شدن در قبر است. و موت اولى مرگ در دنیا و موت دومى مردن در قبر است. این قول در مجمع البیان از سدی و بلخی نقل شده است،16 تفسیر احسن الحدیث آن را به علامه نسبت داده که این گونه نیست.17

نکته:

از بررسی آیات مرگ برزخی و دنیوی روشن می‌‌شود که در قرآن کریم مرگ برزخی مانند و شبیه به مرگ دنیوی نیست؛ چون خداوند در آیه ای اهل بهشت را اینگونه نوید می‌‌دهد که به جز مرگ در دنیا که تحمل کرده اید مرگ دیگری ندارید. در صورتی که می‌‌دانیم اهل بهشت نیز باید از عالم برزخ وارد عالم قیامت شوند و قبل از عالم قیامت همه حتی کسانی که در عالم برزخ هستند می میرند پس چرا خداوند می‌‌فرماید جز مرگ دنیوی مرگ دیگری را نچشیده اند؟

پاسخ این سؤال اینگونه است که مرگ برزخی را نیز چشیده اند؛ اما چون این مرگ با مرگ در دنیا تفاوت های بسیاری دارد، خداوند آن را متذکر نشده است. در مرگ برزخی دیگر جسمی ‌‌‌‌وجود ندارد و دیگر گرفتن روح از جسم مطرح نیست. بنابراین اینکه برخی مرگ برزخی را به معنای مرگ بعد از زنده شدن جسم در قبر و پاسخ دادن به نکیر و منکر می‌‌دانند اشتباه است.

نویسنده :  روح‌الله رضائی

شکوری_گروه دین و اندیشه تبیان


[1]. ابن منظور، محمد بن مكرم‏؛ لسان العرب‏، دار صادر، بیروت‏، 1414 ق‏، چاپ سوم، ج‏2، ص 91

[2]. طریحى، فخر الدین؛ مجمع البحرین،‏‏ كتابفروشى مرتضوى،‏ تهران،‏ 1375 ش، چاپ سوم ، ج‏1، ص 115

[3]. مصطفوى، حسن‏؛ التحقیق فی كلمات القرآن الكریم‏، بنگاه ترجمه و نشر كتاب‏، تهران‏، 1360 ش‏، ج‏11، ص196

[4]. ابن منظور، همان، ج‏3، ص 8 و فراهیدى، خلیل بن احمد؛ كتاب العین‏، انتشارات هجرت‏، قم‏، 1410 ق،‏ چاپ دوم، ج‏4، ص 338

[5]. قرشى، سید على اكبر، قاموس قرآن‏، تهران‏، دار الكتب الإسلامیة، 1371 ش‏، ششم‏، ج‏1، ص 181

[6]. التحقیق فی كلمات القرآن الكریم‏، پیشین‏، ج‏1، ص 252

[7]. ابن منظور، همان، ج‏3، ص 8

[8]. مصطفوى، همان، ج‏1، ص 252

[9]. راغب اصفهانی، حسین بن محمد؛ المفردات فی غریب القرآن‏، دمشق، بیروت‏، دارالعلم الدار الشامیة، 1412 ق‏، اول، ص 118

[10]. دخان/56

[11]. دخان/35

[12]. ر. ک. تفاسیر طباطبائی، علامه محمد حسین؛ موسوی همدانی، سید محمد باقر، ترجمه تفسیر المیزان‏، دفتر انتشارات اسلامی جامعه‏ی مدرسین حوزه علمیه قم‏، قم‏، 1374 ش‏، پنجم‏ و مكارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه‏، تهران‏، دار الكتب الإسلامیة، 1374 ش‏، چاپ: اول، ذیل آیات 35 و56 سوره دخان

[13]. غافر/11

[14]. ر. ک. طباطبائی، همان، ذیل آیه 11 سوره غافر

[15]. زمخشرى، محمود؛ الكشاف عن حقائق غوامض التنزیل‏، دار الكتاب العربی‏، بیروت‏، 1407 ق‏، سوم‏، ج‏4، ص 154

[16]. مترجمان‏، ترجمه مجمع البیان فى تفسیر القرآن، تهران‏، انتشارات فراهانى، 1360 ش‏، اول‏، ج‏21، ص 240

[17]. قرشى، سید على اكبر؛ تفسیر احسن الحدیث‏، تهران‏، بنیاد بعثت،‏ 1377 ش‏، چاپ سوم‏، ج‏9، ص 347