تبیان، دستیار زندگی
چون چنگیزخان از شهر بیرون آمد، به مصلای عید رفت و به منبر بر آمد و عامه شهر را حاضر كرده بودند. خطبه سخن، بعد از تقریر... در آن آغاز نهاد كه «ای قوم بدانید كه ...
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

و این گناه بزرگ بزرگان شما کرده اند...

و این گناه بزرگ بزرگان شما کرده اند...

...‎ چنگیز، متوجه بخارا شد و در اوایل محرم سنه سبع عشره و ستمائه، به دروازه قلعه نزول فرمود.‎... و لشكرها بر عدد مور و ملخ فزون بود و از حصر و احصا بیرون، فوج فوج، هر یك چون دریای ِ در موج می رسیدند و برگرد شهر نزول می كردند.‎.. و روز دیگر را، كه صحرا از عكس خورشید، تشتی نمود پر از خون، دروازه بگشادند و در ِ نفار و مكاوحت بر بستند.‎... و معارف شهر بخارا، به نزدیك چنگیزخان رفتند و چنگیزخان به مطالعه حصار و شهر در اندرون آمد، و در مسجد جامع راند و در پیش مقصوره بایستاد و پسر او تولی پیاده شده و بر بالای منبر برآمد. چنگیزخان پرسید كه «سرای سلطان است ؟» گفتند: «خانه یزدان است.» او نیز از اسب فرو آمد و بردو سه پایه منبر برآمد و فرمود كه صحرا از علف خالی است؛ اسبان را شكم پر كنند. انبارها كه در شهر بود گشاده كردند و غله می كشیدند و صنادیق مصاحف به میان صحن مسجد می آوردند و مصاحف را در دست و پای می انداخت و صندوق ها را آخور اسبان می ساخت و كاسات نبیذ پیاپی كرده و مغنیات شهری را حاضر آورده تا سماع و رقص می كردند و مغولان، بر اصول غنای خویش، آوازها بركشیده.و ائمه و مشایخ و سادات و مجتهدان عصر بر طویله آخورسالاران به محافظت ستوران قیام نموده و امتثال حکم آن قوم را التزام کرده. بعد از یک دو ساعت چنگیزخان بر عزیمت مراجعت با بارگاه برخاست و جماعتی که آنجا بودند روان می شدند و اوراق قرآن در میان قاذورات لگدکوب اقدام و قوایم گشته‎ ، در این حالت، امیرامام جلال الدین علی بن الحسن الرندی، كه مقدم و مقتدای سادات ماوراءالنهر بود و در زهد و ورع مشارالیه، روی به امام ركن الدین امام زاده، كه از افاضل علمای عالم بود، طیب الله مرقدهما، آورد و گفت: «مولانا، چه حالت است، اینكه می بینم، به بیداری است یارب یا به خواب؟! » مولانا امام زاده گفت: «خاموش باش، باد بی نیازی خداوند است كه می وزد. سامان سخن گفتن نیست!»

چون چنگیزخان از شهر بیرون آمد، به مصلای عید رفت و به منبر بر آمد و عامه شهر را حاضر كرده بودند. خطبه سخن، بعد از تقریر... در آن آغاز نهاد كه «ای قوم بدانید كه شما گناه های بزرگ كرده اید و این گناه های بزرگ، بزرگان شما كرده اند از من بپرسید كه این سخن، به چه دلیل می گویم. سبب آنكه من عذاب خدایم، اگر شما گناه های بزرگ نكردتی، خدای، چون من عذاب را به سر شما نفرستادی..

[تاریخ جهان گشای جوینی ، ج ۱ ، ص ۸۰-۸۱]

تهیه و تنظیم برای تبیان : مهسا رضایی - ادبیات