تبیان، دستیار زندگی
مراد از «رؤیت» علم فكری است و اگر آن را رؤیت نامید به خاطر این است كه علم فكری در هر امری آن را مانند رؤیت می سازد. دو كلمه «رتق» و «فتق» به دو معنای مقابل هم‌اند، راغب در مفردات گفته: كلمه‌ «رتق» به معنای ضمیمه كردن
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

فیزیک ستارگان در قرآن

(قسمت دوم)

قرآن

چگونگی ‌پیدایش‌ جهان

قرآن مجید در سوره‌ی مباركه انبیا آیه‌ی 30، به چگونگی آفرینش اولیه جهان اشاره كرده و می‌فرماید:

أَوَلَمْ یَرَ الَّذِینَ كَفَرُوا أَنَّ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ كَانَتَا رَتْقًا فَفَتَقْنَاهُمَا وَجَعَلْنَا مِنَ الْمَاء كُلَّ شَیْءٍ حَیٍّ أَفَلَا یُؤْمِنُونَ .

آیا كسانی كه كافرند نمی دانند كه آسمان‌ها و زمین پیوسته بود و ما از هم بازشان كردیم و هر چیز زنده را از آب آفریدیم پس چرا ایمان نمی آورند؟

در تفسیر المیزان ذیل این آیه چنین آمده:

مراد از «رؤیت» علم فكری است و اگر آن را رؤیت نامید به خاطر این است كه علم فكری در هر امری آن را مانند رؤیت می سازد. دو كلمه «رتق» و «فتق» به دو معنای مقابل هم‌اند، راغب در مفردات گفته: كلمه‌ «رتق» به معنای ضمیمه كردن و به هم چسباندن دو چیز است، چه این كه در اصل خلقت به هم چسبیده باشند و چه آن را با صنعت عمل بچسبانند، هم چنان كه قرآن كریم می فرماید: كانتَا رتقاً ففتقناهما، زمین و آسمان به هم چسبیده بودند، از یكدیگر جداشان كردیم… یعنی یك موجود بوده، كه دیگر امتیازی میان زمین و آسمان نبوده، یك موجود رتق و متصل الاجزاء ‌بوده….1

در سال 1992 (1371هـ .ش)، وقتی ماهواره‌ی كاشف زمینه كیهانی ناسا (cobe) «بذر» هایی را آشكار سازی كرد كه چنین كهكشان‌هایی در گاز سرد شونده‌ی مهبانگ از آنها روییدند، یكی از واپسین تكه های پازل تصویر مهبانگ در جای خود قرار گرفت. اكنون كیهان‌شناسان معتقدند كه می توانند مسیر تكوین عالم را از نخستین لحظه‌ی پیدایش تا به امروز ره‌گیری كنند.

در تفسیر نمونه نیز ذیل آیه‌ی فوق سه نوع تفسیر را اشاره كرده كه یكی از آنها چنین است:

به هم پیوستگی آسمان و زمین اشاره به آغاز خلقت است كه طبق نظرات دانشمندان، مجموعه‌ی این جهان به صورت توده‌ی واحد عظیمی از بخار سوزان بود كه بر اثر انفجارات درونی و حركت، تدریجاً تجزیه شد و كواكب و ستاره ها از جمله منظومه‌ی شمسی و كره‌ی زمین بوجود آمد و باز هم جهان در حال گسترش است.2

در اینجا به شرح مختصری در مورد نظریه‌ی دانشمندان فیزیك در خصوص پیدایش عالم كه به «انفجار بزرگ = بیگ بانگ =مهبانگ» معروف است می پردازیم:

حدود پانزده میلیارد سال قبل، عالَم، طی یك انفجار عظیم (مهبانگ) می‌نامیم، از بطن هیچ بیرون آمد. در این لحظه بود كه همه چیز: كلّ ماده، انرژی، حتی فضا و زمان، به وجود آمد. [إِنَّمَا أَمْرُهُ إِذَا أَرَادَ شَیْئًا أَنْ یَقُولَ لَهُ كُنْ فَیَكُونُ] (یس، 36/82) (خدای تعالی در ایجاد هر چیزی كه ایجاد آن را اراده كند، به غیر از ذات متعالی خود به هیچ سبب دیگری نیازمند نیست و همین كه هست شدن چیزی مورد اراده خدا قرار گرفت، بدون درنگ، لباس هستی می پوشد.) از آن پس، خمیره‌ی عالم در حال انبساط و سرد شدن بوده است. نخستین لحظات مهبانگ، عالم، حجم ناچیزی را اشغال می‌كرد و تا حدی غیر قابل تصور داغ بود. یك آتشگوی سوزان از تابش آمیخته با ذرات میكروسكوپی ماده بود. اما عاقبت، عالم چندان سرد شد كه اتم‌ها تشكیل شدند. به تدریج، این اتم‌ها تحت تأثیر گرانش گردهم آمدند تا میلیاردها كهكشان، یعنی جزایر عظیم ستارگان را بسازند كه كهكشان خود ما ـ كهكشان راه شیری ـ فقط یكی از آنهاست.

در سال 1992 (1371هـ .ش)، وقتی ماهواره‌ی كاشف زمینه كیهانی ناسا (cobe) «بذر» هایی را آشكار سازی كرد كه چنین كهكشان‌هایی در گاز سرد شونده‌ی مهبانگ از آنها روییدند، یكی از واپسین تكه های پازل تصویر مهبانگ در جای خود قرار گرفت. اكنون كیهان‌شناسان معتقدند كه می توانند مسیر تكوین عالم را از نخستین لحظه‌ی پیدایش تا به امروز ره‌گیری كنند.

نشانه‌های مهبانگ

مهبانگ

ستاره شناسان به كمك سه نشانه‌ی اساسی به مهبانگ هدایت شده اند. اوّلین و چشمگیرترین نشانه ها این است كه كل عالم در حال انبساط است. همان طور كه اشاره شد ادوین هابل در سال 1929 (1308 هـ. ش) كشف كرد كه اجزای عمده‌ی سازنده‌ی عالم ـ‌كهكشان‌ها ـ مانند كهكشان خودمان ـ شبیه به تركش‌های گلوله‌ی انفجاری كیهانی در لحظه‌ی‌پس از انفجار عظیمش، در حال گریختن از یكدیگرند.

اگر عالم در حال انبساط است، یك نتیجه اجتناب ناپذیر می نماید:عالم باید در گذشته كوچك‌تر بوده باشد. باید لحظه ای بوده باشد كه این انفجار آغاز شده است: لحظه‌ی زایش عالم. اهمیّت واقعی كشف هابل در همین جاست. هر چند عالم قدیمی است، اما از ازل وجود نداشته است. اگر در خیال، این انفجار را به عقب برگردانیم، مانند فیلمی كه به عقب بر می گردد، ستاره شناسان می توانند پی ببرند كه عالم در پانزده میلیارد سال پیش، از بطن یك انفجار غول آسا، زاده شد.

اوّلین شاهدی كه نظریه‌ی مهبانگ راتأییدمی كند، وجود تابش زمینه‌ی كیهانی، یعنی «پس ـ تاب» سرد شده آتشگوی مهبانگ است. عجب این كه، این پس تاب هنوز هم برهر رخنه‌ی فضا، پس از گذشت پانزده میلیارد سال از آن رویداد نفوذ می كند. این آتشگوی كه اكنون تا دمای 2/726 درجه‌ی كلوین (حدود ـc 273) سرد شده است، به صورت امواج رادیویی موج كوتاه، یا میكروموج، تجلّی پیدا می كند.

هر چند كه تابش زمینه‌ی كیهانی، 99 درصد تمامی انرژی نورانی را در برمی گیرد كه هم اكنون در عالم جاری است. اما این امر تا سال 1965 معلوم نشده بود، و كاملاً از روی تصادف به آن پی بردند. «آرنو پنزیاس»‌و «رابرت ویلسون»، دو ستاره شناس جوانی كه در آزمایشگاه «بل» در نیوجرسی كار می كردند،به خاطر این كشف، مشتركاً جایزه‌ی نوبل سال 1978 در رشته‌ی فیزیك را از آن خود كردند.

در آغاز…

واپسین تكه از شواهدی كه نوید دهنده‌ی نظریه‌ی مهبانگ است، عبارت ست از این دلیل كه حدود 25 درصد جرم عالم به‌صورت عنصرهلیم است. هرچند كه اكثر عناصر، مانند كربن و آهن را، حاصل هیدروژن می دانند كه بر اثر واكنش هسته ای در داخل ستارگان به وجود می‌آیند، اما طول عمر عالم كافی نبوده است تا ستارگان فرصت داشته باشند چنین مقدار‌زیادی هلیم بسازند. موجّه ترین توضیح برای این موضوع عجیب و غریب این است كه در زمانی كه در گذشته تمامی عالم از یك مرحله‌ی چگال داغ عبور كرد كه طی آن بر اثر واكنش‌های هسته‌ای قسمت اعظم هلیم از هیدروژن ساخته شد. محاسبات نشان می‌دهند كه در این مرحله (یافاز) ـ یعنی مهبانگ داغ ـ تقریباً 25 درصد جرم عالم، به طوری كه مشاهده شده،به هلیم تبدیل شده است.

گیورگی (ژرژ) گاموف، فیزیكدان آمریكایی روس تبار، نخستین كسی بود كه پی برد این مهبانگ یك مهبانگ داغ بوده است. علّت داغ بودن مهبانگ همان است كه هوای داخل تلمبه‌ی دوچرخه در هنگام متراكم شدن، گرم می شود. در سال‌های 1940، گاموف با بهره گیری از فیزیك هسته ای، یعنی فیزیك ماده در دمای میلیون‌ها و میلیاردها درجه، به خاطر فهم آنچه كه در چند دقیقه‌ی اوّل پیدایش عالم در آن پیش آمده، دقیقاً همین كار را انجام داد. گاموف به فیزیكدانان نشان داده است كه چگونه به لحظه های اولیه مهبانگ «بنگرند». فیزیكدانان امروزی، به پیروی از وی، دانش خود را درباره‌ی ماده در دمایِ تریلیون‌ها درجه و حتی بیشتر به كار می بندند، كه از آزمایش‌هایشان در شتابگرهای غول پیكر ذرات استنتاج كرده اند. اما، در حالی كه گاموف در چند و چون، چند دقیقه پس از مهبانگ كند و كاو كرد، آنان شرایط نخستین هزارم‌های یك ثانیه‌ی اوّل و پیش از آن را با اطمینان پیش بینی می كنند. میراث گاموف این است: ما اكنون پی می‌بریم كه پاسخ این پرسش غایی كه منشأ عالم كجاست، فقط به كمك فیزیك ذرات انرژی بالا داده می شود.

عالم اوّلیه پاتیل جوشانی مملو از تابش الكترومغناطیسی، به شكل بسته های كوچك انرژی به نام فوتون، و ذرات میكروسكوپی مادّه بود. با اُفت دما، چون انرژی موجود برای ساختن ذرات از فوتون روبه كاهش نهاد، مخلوط ذراتی كه بر عالم تسلط داشت، دستخوش تغییری بی وقفه شد….

اما در زمانی كه یك هزارم ثانیه از عمر عالم می گذشت و دما به حدود هزار میلیارد درجه اُفت كرده بود، عالم پراز ذرات عجیب و غریبی بود كه امروزه می توان به طور زودگذری آنها را در شتابگرهای ذرات تولید كرد. كوارك‌ها، اجزای تشكیل دهنده‌ی ذرات آشنای نوترون و پروتون از آن جمله اند.

قرآن مجید کے متعلق مستشرقین کا نظریہ

بعد از آن كه حدود یك هزارم ثانیه از عمر عالم گذشت. ذرات آشنا:فوتون‌ها، الكترون‌ها، پوزیترون‌ها و نوترینوها بر آن مسلط شدند. كوارك‌ها به صورت سه تایی كنار هم قرار گرفتند تا نوترون‌ها و پروتون‌ها ساخته شوند.

رویداد مهم بعدی در تاریخ عالم وقتی اتفاق افتاد كه عالم حدود صد ثانیه عمر داشت و دمای آن فقط به یك میلیارد درجه افت كرده بود. پروتون‌ها و نوترون‌ها اكنون چندان آهسته حركت می كردند كه مدتی طولانی درمجاورت یكدیگر توقف كنند تا چسب هسته آنها محكم شود. همین نیروست كه پروتون‌ها و نوترون‌ها را در هسته‌ی اتم به یكدیگر می چسباند. بدین‌سان دوران «سنتز هسته ای» آغاز شد، در این دوره، هسته های اتمی سبك تشكیل شدند. این هسته ها شامل هلیم، دوّمین اتم سبك موجود در طبیعت، با دو پروتون و دو نوترون ، همراه با سایر عناصر سبكی چون «لیتیم» بودند….

رویداد مهم بعدی در حیات اوّلیه عالم عبارت بود از تشكیل اتم‌ها در حدود سیصد‌‌هزار سال پس از مهبانگ، وقتی دمای عالم تا سی‌هزار درجه افت كرده بود، كه تقریباً معادل دمای سطح خورشید است، سرانجام به اندازه‌ی كافی سرد شده بود كه اتم‌ها بتوانند تشكیل شوند….

و اما دوران واپسین پراكندگی، اهمیتش در این است كه لحظه ای را مشخص كرده است كه ماده و تابش مسیرهای جداگانه ای پیمودند. تا آن زمان، فوتون‌ها ذرات ماده را به همان سرعتی از هم جدا می كردند كه این ذرات می توانستند، به هم نزدیك شوند. فقط وقتی ماده سرانجام از قید استبداد تابش رها شد، تحت گرانش شروع به توده شدن كرد و كهكشان‌ها را شكل داد…3

ملاحظه فرمودید كه تمام كائنات اعم از زمین و ماه و خورشید و منظومه شمسی و كهكشان راه شیری و میلیاردها كهكشان وستاره و سیاره و قمر دیگر در آغاز آفرینش همه به هم فشرده بودند. به طوری كه در-43 10 ثانیه بعد از انفجار بزرگ تمام كائنات درگلوله‌ی كوچكی جای داشته كه تجسم آن در ذهن آدمی مشكل است. قطر این گلوله-32 10 سانتی متر بوده است. یعنی میلیاردها میلیاردها میلیاردها بار كوچك‌تر از هسته‌ی یك اتم. وزن مخصوص و درجه‌ی حرارت این گلوله غیر قابل تصور است. به طور مثال حرارت آن-32 10 درجه بوده یعنی عدد یك و به دنبال آن سی و دو صفر. اما چه چیزی قبل از این لحظه‌ی آفرینش رخ داده است؟ به نظر می رسد كه علم قادر به توصیف یا حتی تصور چیزی منطقی، در عمیق ترین مفهوم كلمه، در لحظه‌ی ابتدایی نیست. هنگامی كه هنوز زمان در صفر مطلق بوده و هنوز هیچ چیزی رخ نداده بوده است. در واقع فیزیكدانان تا همین لحظه‌ی-43 10 ثانیه پیش می روند، نه فراتر از آن وبه «دیوار پلانك»‌معروف برخورد می كنند كه از پشت آن خبر ندارند.4

در اینجا یكبار دیگر آیه‌ی فوق را مرور می كنیم:

… انّ السّموات والارض كانتا رتقاً ففتقناهما

… آسمان‌ها و زمین بهم پیوسته بودند ما آنجا را از هم شكافتیم….

نویسنده: سیّد محمد حسین امیدیانی

تنظیم: گروه دین و اندیشه تبیان


1. ترجمه‌ی تفسیر المیزان، 14/391.

2. تفسیر نمونه، 13/394.

3. ماركوس چرون،26 Feb.1994 New scientist, ، ترجمه: بهرام معلمی (ماهنامه نجوم، شماره 35/8 ـ10 مرداد 1373.)

4. ژان گیتون، گریشكا بوگدانف ـ ایگور بوگدانف، خدا و علم، ترجمه: دكتر عباس آگاهی/31و36. تهران: دفتر نشر فرهنگ اسلامی، 1374.