تبیان، دستیار زندگی
پیش از خواندن کتاب «سلاخ خانه شماره پنج» نکات ایمنی را رعایت کنید؛ ...
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

سلاح خانه شماره پنج

در هر 10صفحه یک نفر می‌میرد!

سلاح خانه شماره پنج

1- پیش از خواندن کتاب «سلاخ خانه شماره پنج» نکات ایمنی را رعایت کنید؛ حوالی ساعت‌های خواب ظهر و شب سراغ کتاب نروید؛ ناخودآگاه قهقهه می‌زنید و اهالی خانه را بی خواب و بدخواب می‌کنید. هنگام کتاب خواندن دور و بر بیمار سکته‌یی و عصبی نپلکید. ممکن است با خنده‌های ناگهانی و غیرقابل کنترل او را اذیت کنید. خنده و شوخی از همان صفحه شناسنامه کتاب شروع می‌شود.

2- امریکایی‌ها نه تنها راحت تر که بی‌رحمانه تر از هر ملیت دیگری خودشان را نقد می‌کنند و دست می‌اندازند. داستان خانواده سیمپسون‌ها چیزی غیر از این است؟ بحث بر سر رفتارهای شخصی و خصوصیات اخلاقی و نحوه زندگی نیست. وقتی حرف جنگ و ارزش‌هایی مثل دفاع از ملیت و پرچم و خاک هم که به میان می‌آید، امریکایی‌ها دست به نقد حاضرند و آن چیزهایی را که باید بگویند، می‌گویند و می‌نویسند و فیلمش را می‌سازند. فقط کافی است شور و حرارت رسانه‌های وابسته به واشنگتن که سعی دارند شروع و ادامه جنگ و... را توجیه کنند، کم شود. تریبون که به دست منتقدان و هنرمندان مستقل بیفتد، پروژه نقد جنگ کلید می‌خورد. حالا یا محصول چیزی است مثل نجات سرباز رایان و فهرست شیندلر اسپیلبرگ که فاجعه را نشان می‌دهد و اشک مخاطبانش را درمی‌آورد یا نوشته‌های کورت وونه گات است که فجایع و جنگ را دست می‌اندازد و مسخره می‌کند و مخاطبش را می‌خنداند.

3- وونه گات در سلاخ خانه شماره پنج خاطرات مرگبار خودش از جنگ جهانی دوم و حضورش در درسدن را روایت می‌کند. تقریباً در هر 10 صفحه کتاب یک نفر می‌میرد. اصلاً طی بمباران هوایی شهر درسدن آلمان بیش از صد هزار نظامی ‌و غیرنظامی ‌جان شان را از دست می‌دهند. سلاخ خانه شماره پنج در درسدن واقع شده و به اصطلاح آسایشگاه اسرای امریکایی و انگلیسی و روس است. اما وونه گات تمام این وقایع مرگبار را در فاز طنز و شوخی تعریف می‌کند و دست خواننده اش دستمال نمی‌دهد تا اشک‌هایش را پاک کند. جنگ است دیگر. کیست که نداند جنگ بد است، جان انسان‌ها را می‌گیرد و... اما پیش می‌آید. می‌شود برایش اشک نریخت و اما بدی‌هایش را نشان داد و نقدش کرد. وونه گات در کنار این داستان‌ها اطلاعاتی جالب از رفتار سربازهای امریکایی با یکدیگر و با سربازهای انگلیسی و روس در اختیار خواننده می‌گذارد. مثلاً اطلاعاتی درباره ادبیات سربازان امریکایی و اصطلاحاتی که آنها در دوران جنگ جهانی دوم به کار می‌برده اند. در جایی از کتاب بیلی پیل گریم شخصیت اصلی رمان سلاخ خانه شماره پنج از همقطارش فحشی می‌شنود. بیلی آن فحش را برای سال 1944 ساختارشکنانه توصیف می‌کند. بیلی می‌گوید؛ «هنوز در سال 1944 این اصطلاح میان سفیدپوستان تازگی داشت.»

4- بیلی پیل گریم کیست؟ بیلی سرباز اعزامی ‌امریکا است به جنگ جهانی دوم. نام فامیلش، پیل گریم به فارسی «زائر» معنی می‌دهد. بیلی زائر و مسافر زمان است. او گاهی خاطراتش را از جنگ جهانی دوم و سلاخ خانه شماره پنج برایمان روایت می‌کند، گاهی از زمین می‌کند و به سیاره‌یی به نام ترالفامادور می‌رود و ارتباطاتش با شهروندان این سیاره عجیب و غریب می‌گوید. بیلی گاهی جایش را به نویسنده کتاب می‌دهد و ما را به اتفاقات جنگ نزدیک و نزدیک تر می‌کند. بیلی آدم حسابی است، درس خوانده، شغل آبرومندی دارد، ازدواج کرده و... بعد از جنگ اما برایش اتفاقی می‌افتد که او را از حالت عادی خارج می‌کند و از آن موقع زائر می‌شود و دمخور ترالفامادوری‌ها. او راهی سیاره‌یی می‌شود که ساکنانش شبیه ابزار لوله بازکنی لوله کش‌ها هستند. چشم‌هایشان کف دست شان قرار دارد. ابزار بلع و دفع شان یک چیز و یک جا است. چهاربعدی می‌بینند و برای زمینی‌ها که سه بعدی می‌بینند، غصه می‌خورند. آنها موجودات شگفت انگیزی هستند که بیلی را عاشق خود کرده اند. بیلی پیل گریم بعد از بازگشت از جنگ و حادثه سقوط از هواپیما باز هم زنده مانده، قاطی می‌کند و بی اعتنا به زمینی‌ها با ترالفامادورها نامه می‌نویسد و... ترالفامادورها آنقدر مهم هستند که برایشان در ویکی پدیا مدخل باز کرده اند،

5- اگر تصمیم گرفته اید کتاب سلاخ خانه شماره پنج را بخوانید، چاپ ششم آن در قفسه کتابفروشی‌ها موجود است. کتاب را علی اصغر بهرامی ‌برای انتشارات روشنگران و مطالعات زنان ترجمه کرده است. این کتاب در سال 1383 اولین بار ترجمه و وارد بازار کتاب شد، در سال 1387 به چاپ ششم رسیده و 263 صفحه است.

پیشنهاد به ناشر

به فراز اول این مطلب برگردید. در خط آخر نوشته شده «خنده و شوخی از همان صفحه شناسنامه کتاب شروع می‌شود». اگر کتاب را با دقت ورق بزنید و خط اول صفحه شناسنامه را نگاه کنید، متوجه می‌شوید مقابل نام نویسنده نوشته شده متولد 1992 که اشتباه تایپی است و وونه گات در سال 1922 متولد شده است. نکته دیگر اینکه ناشر در چاپ ششم این کتاب، سال فوت نویسنده را درج نکرده است و این شائبه به وجود می‌آید که نویسنده زنده است. وونه گات در سال 2007 فوت کرده و هنوز انتشارات روشنگران و مطالعات زنان این اطلاعات را در چاپ ششم کتاب وارد نکرده است. بد نیست این اشتباه‌های کتاب برای چاپ هفتم تصحیح شود.

پیشنهاد

گهواره گربه، اسلپ استیک و شب مادر از وونه گات در کنار سلاخ خانه شماره پنج در بازار وجود دارد. اما اگر می‌خواهید رمان‌هایی با موضوع سلاخ خانه شماره پنج بخوانید، مرد معلق سال بلو و نغمه غمگین و هفته‌یی یک بار آدم رو نمی‌کشه ، سلینجر را هم در نظر داشته باشید. دیگر اینکه فیلم سلاخ خانه شماره پنج در سال 1972 از روی همین رمان ساخته شده است. کارگردانش جرج روی هیل است. دی وی دی اش شاید در بساط دی وی دی فروش‌های پیاده رویی موجود باشد. فیلم قانون 22 مایک نیکولز هم به آنها که می‌خواهند فیلمی ‌ضدجنگ ببینند، پیشنهاد می‌شود. قانون 22 کمدی سیاهی است درباره یک سرباز امریکایی که تصمیم گرفته پایگاه نظامی ‌را ترک کند. فیلم محصول سال 1970 است. غلاف تمام فلزی کوبریک هم گزینه پیشنهادی دیگری است. فیلم بهترین سال‌های زندگی ما از ویلیام وایلر هم که یک سال بعد از پایان جنگ جهانی دوم ساخته شده، برای به دست آوردن اطلاعات از روابط سربازان امریکایی و ادبیات کلامی ‌و دغدغه‌هایشان گزینه خوبی است.

اعتماد

تهیه و تنظیم برای تبیان : مهسا رضایی – بخش ادبیات تبیان