امام خمینی و مدیریت زمان4مىفرمودند: به جايى نمىرسى! زيرا وقت تفريح بايد استراحت كرد و مىافزودند تا به حال نه يك ساعت از تفريح را براى درسم گذاشتهام و نه ساعتى از وقت درسم را صرف تفريح كردهام هر كارى وقت مختص خودش را دارد. هر زمانى بايد به امور متناسب پرداخت اگر اوقات استراحت نداشته باشيد، قادر نخواهيد بود تحصيل كنيد و به مدارج عالى برسيد
انديشه منسجم
امام بر اين باور بود كه وقتى انديشه انسان نظم گرفت و در زندگى فردى و اجتماعى برنامهريزى داشت از آن نظم فكرى الهى هم برخوردار مىگردد، در اين صورت لغزش و خطاهايش كاهش مىيابد و آدمى در مرحلهاى قرار مىگيرد كه جز براى پياده كردن اوامر الهى و كسب رضايت حضرت پروردگار به چيز ديگر فكر نخواهد كرد.
از جلوههاى نظم امام اين بود كه با وجود تبحّر در علوم عقلى و نقلى، به هيچ عنوان عرصههاى اين دانشها را با يكديگر ممزوج نمىنمود. هنگامى كه حكمت تدريس مىنمود گويى بزرگترين و برجستهترين فيلسوف در حال فيض رسانى است و چون در موضوع عرفان پرتو افشانى مىكرد والاترين عارف در حوزه نظر و عمل به شمار مىرفت. وفتى به مباحث فقهى و اصولى مىرسيد چنان بر روح، اراده و افق فكرى احاطه داشت و زمام انديشهاش در اختيار خودش بود كه گويى وارد بازار و زندگى مردم شده است و احكام فقهى و موازين شرعى را بدون هيچگونه وابستگى به حكمت و عرفان و دانش تفسير بيان مىكرد در حقيقت اگرچه امام در علوم گوناگون صاحب نظر بود اما اين معارف نتوانستند روح بلند ايشان را تحت الشعاع خود قرار دهند و آن روح قدسى بر تمامى دانشها اشراف داشت و آنها را در موقع مقتضى بكار مىگرفت. امام ضمن آن كه در تدريس و تبيين مباحث علمى جدّيت و قاطعيت داشت تفريح و اوقات فراغت را براى جويندگان دانش ضرورى مىدانستند و چون كسى را در روز تعطيل مشغول كار مىديدند به وى مىفرمودند: به جايى نمىرسى! زيرا وقت تفريح بايد استراحت كرد و مىافزودند تا به حال نه يك ساعت از تفريح را براى درسم گذاشتهام و نه ساعتى از وقت درسم را صرف تفريح كردهام هر كارى وقت مختص خودش را دارد. هر زمانى بايد به امور متناسب پرداخت اگر اوقات استراحت نداشته باشيد، قادر نخواهيد بود تحصيل كنيد و به مدارج عالى برسيد.(27)
مشهور است كه امام در دوران طلبگى منظم و به موقع در جلسات درس استادانشان حاضر مىشدهاند مرحوم آية اللّه شاه آبادى(استاد عرفان امام) گفته بود: روحاللّه واقعاً روح اللّه است. نشد يك روز ببينم كه بعد از بسم اللّه درس حاضر باشد بلكه هميشه قبل از شروع درس حضور داشتهاند.(28)
مكرّر اتفاق مىافتاد كه قبل از آن كه امام براى درس تشريف ببرند افرادى از نزديكان و خويشاوندان خدمتشان بودند، در اين مواقع تا آخرين لحظات با كتاب سرو كار داشتند و چون وقت درس فرا مىرسيد با سرعت عازم محل تدريس مىشدند. درس امام در قم رأس ساعت 8 صبح آغاز مىگشت. آن قدر در مورد شروع درس حساسيت داشتند كه اگر كسى مىخواست در راه با معظم له گفتگو كند نمىتوانست ايشان را متوقف سازد تا ديرتر به مقصد برسند، همانگونه كه قدم برمى داشتند پاسخ سؤالات را مىدادند. شاگردان هم از استاد آموخته بودند كه در مسير تا رسيدن به محل درس، اوقات را به بحث در موضوع مورد نظر بپردازند.(29)
حجةالاسلام و المسلمين سيد عبدالمجيد ايروانى يادآور شده است زمانى كه در مسجد سلماسى قم در درس امام حاضر مىشديم كمتر اتفاق مىافتاد كه من زودتر از امام به كلاس درس برسم، غالب اوقات من و ديگر طلبهها وقتى به مسجد مىرفتيم مىديديم امام قبل از همه آمدهاند و روى منبر و سجاده نشسته و آماده گفتن درس هستند. ايشان از اين كه برخى شاگردان پس از شروع درس مىآمدند خيلى ناراحت مىشدند.(30) آية اللّه بنى فضل نيز، گفته است امام از اين دير آمدنها گلايه داشتند و مىفرمودند آدم يك درس در روز بخواند ولى خوب مقيد باشد در آغاز درس، حاضر باشد.(31)
روزى امام فرمودند: به كسى نگفته و نمىگويم به درس من بيايد ولى اگر مىآيد بايد منظم باشد. اگر وقت شناس و اهل برنامه ريزى باشيد با احتساب فاصله منزل تا اينجا طورى حركت مىكنيد كه تمامتان جلو ورودى مسجد سلماسى با هم برسيد.(32) حتى يك روز وقتى متوجه شدند عدهاى حين تدريس وارد مىشوند قدرى درباره نظم صحبت كردند و توصيه نمودند در كارهاى خود منظم باشيد.(33) يكى از شاگردان امام يادآور شده است در مدت چهار سال و نيم يك دوره اصول را نزد امام آموختم. در اين مدت تنها دو روز تعطيلى ديدم، به غير از اعياد، ايام سوگوارى و يا جمعهها كه معمولاً تعطيل مىباشد. برخى دوستان مىگفتند ما ساعت هايمان را با شروع درس ايشان منظم مىكنيم.(34)
انضباط در پژوهش
نظم و برنامه ريزى بيشتر در تلاشهاى علمى و خصوصاً نگارش ايشان تجلّى كرده و موجب احاطه كامل امام در معلومات و زمينه ساز پرمحتوايى و بصيرت ژرف ايشان گرديده است و الّا چه بسيارند افرادى كه ساليان متمادى در كسب معرفت مىكوشند ولى چون مطالعهاى نامنظم و پراكنده دارند در هيچ كدام از جنبههاى علمى صاحب نظر نمىباشند ولى امام در نخستين گام در مسير علم و هركار ديگرى، آغاز و انجام و ساير اهداف را از قبل تعيين نموده و بدون افراط يا تفريط و يا سردرگمى در آن جهت گام برداشتهاند. ايشان اولويت را در بحث علمى و تحقيقى به فقاهت و سپس علوم ديگر دادهاند. نظم و برنامه ريزى حاكم بر زندگى علمى و فرهنگى امام در موارد ذيل ملموس بود:
1- انضباط در مورد تعيين، شناسايى و انتخاب استادان و مربيان.
2- انضباط در انتخاب اوقات فراگيرى علم، ساعات مطالعه و مباحثه.
3- انضباط در انتخاب هم دورهها و هم افقها براى مباحثه، مبادله دروس و نظريات.
4- نظم و هماهنگى در تعيين حدود و ظرفيت طبيعى فكرى، روحى و بدنى بدون فشار افراطى.(35)
اگر فردى دفترى برمىداشت و با امام حركت مىكرد دائماً مىتوانست از ايشان كار خوب، مفيد و مطالعه آثار ارزشمند ثبت كند. امام در عين پركارى و تلاش مداوم، بسيار منظم بودند. فريده مصطفوى (دختر امام) مىگويد از موقعى كه به ياد دارم آقا را در ميان كتابهايشان مىديدم گاهى اوقات كه به اتاقشان چاى مىبردم مىديدم كتابهاى زيادى را به حالت نيمه باز در اطرافشان چيده و مشغول مطالعه هستند. كتابها به قدرى زياد بود كه امام از پشت آنها ديده نمىشدند.(36)
فعاليتهاى علمى و آموزشى امام در خانه برنامه ريزى شده بود، ساعتى را به مطالعه كتابها و متن هايى كه خواندن آنها براى تدريس ضرورت داشت اختصاص مىدادند، ساعاتى را براى كتابها، نوآورىها و مطالب جديدى كه بدستشان مىرسيد در نظر گرفته بودند و اوقاتى را به مطالعه عادى مىپرداختند.(37) بعد از ماجراى تأسفبار شهادت آية اللّه سيد مصطفى خمينى، امام به خانه برگشت. آن وقت زمانى بود كه بايد مطالعه خاص خود را مىنمودند، مرحوم حاج احمد آقا مىگويد: من مىدانستم كه امام تا چه صفحهاى از كتابى را كه در آن ساعت مشغول مطالعه بودند، خواندهاند، روز قبل از شهادت برادرم ديده بودم، وقتى آقا از سرمزار برگشتند به اندازه روزهاى عادى آن كتاب را مطالعه كردند و به كار ديگرى پرداختند يعنى حتى چنين مصيبت بزرگ و اندوه بارى نظم و برنامه ريزى امام را برهم نزد.(38)
قبل از حادثه فيضيه در قم اعلاميه هايى به در و ديوار زده بودند كه محتواى آنها وهنانگيز بود و گويا در برخى از آنها امام را آماج ناسزا قرار داده بودند آية اللّه طاهرى خرم آبادى مىگويد وقتى خدمت امام رسيدم مشاهده كردم جهت تدريس مشغول مطالعه هستند. اين كه در چنين اوضاع و احوال آشفتهاى كه همه ما را ناراحت كرده بود چگونه امام برنامه عادى خود را قطع نمىكنند و كتابى را مطالعه مىكردند تا مضامين آن را در جلسه درس بحث كرده و مورد انتقاد قرار دهند، براى من بسيار شگفتانگيز بود.(39)
امام براى آگاهى از اوضاع سياسى اجتماعى ايران و ديگر كشورها از تمام منابع و طرق موجود و ممكن استفاده مىكرد به گونهاى كه در حد ممكن از همه مسايل مطلع گردند و اين اطلاعات از كانالهاى متعدد باشد در اين برنامه نيز نظم و دقت در استفاده از فرصتهاى زندگى به نحو احسن قابل مشاهده بود و امام با برنامه ريزى ويژهاى مىكوشيدند از تمام رخدادهاى جهان اسلام و امت اسلامى با خبر باشند و با بررسى اطلاعات موجود به تجزيه و تحليل و ارزيابى آنها بپردازند.(40)
با وجود كثرت كارها، تعداد زياد گزارشها و آمارها نشانهاى از شلوغى و تراكم كارى بر جاى مانده در زندگى امام قابل مشاهده نبود، چيزى گم شدنى نبود. لباس، كتاب، قلم، راديو، وسايل شخصى و... هر كدام در جاى معين قرار داشتند. اگر در لابلاى آنها امانتى ديده مىشد كه بايد به صاحب آن يا مسؤول مربوطه مسترد گردد در اولين فرصت و بدون فوت وقت نسبت به انجام آن اقدام مىنمودند.(41)
نظم و ترتيب در نگارش
همانگونه كه امام به هنگام تدريس مطالب را خيلى عالى دسته بندى و مرتب مىنمودند و همين ويژگى در بهتر و زودتر فهميدن و درك نكات درسى و آموزشى بسيار اثر داشت، در نوشتههاى ايشان اين شيوه ديده مىشد.
افتتاح، اختتام، نظم منطقى مطالب، توالى موضوعات اصولى و حساب شده بود. نوشتههاى امام به قدرى خوش خط، منظم و بادقت و علاقه تهيه و تنظيم شده كه توجه هر بيننده با ذوق و مشتاقى را به سوى خود جلب مىكند از جمله حاشيه بر وسيله است كه به خط مبارك نوشتهاند و در جلد بسيار جالبى به صورت كتاب تميزى در دسترس مىباشد مكاسب محرّمه را در دو جلد با خطى زيبا و رعايت دقيق فاصله بين سطور، كاغذ و جلد پاكيزهاى نوشتهاند. جلد اول اصول نيز توسط ايشان به رشته نگارش درآمده است. اين دقت و ظرافت معلول همان نظم و ترتيب و بهرهگيرى از فرصت هاست، اينها نوشتههاى امام است كه در قم مرقوم فرمودهاند آثارى كه در نجف تأليف نمودهاند با همان نظم و انسجام و حتى توجّه در انتخاب كيفيّت دفتر و كاغذ مرقوم نمودهاند كه به طبع رسيده است. از بركات نظم و برنامه ريزى امام در تحقيق اين است كه بعد از رحلت آية اللّه بروجردى تنها مرجعى كه هم حاشيه بر عروة الوثقى و هم حاشيه بر وسيلة النجاة داشت، ايشان بودند.(42) اگر كسى آثار امام را با عمر با بركت ايشان تقسيم كند به خوبى مىفهمد كه چگونه از ساعات و بلكه دقايق زندگى استفاده كرده و بهره وافى بردهاند در صورتى كه ايشان خيلى اهل قلم نبودهاند و در اين زمينه احتياط مىكردهاند.(43) وصيت نامه مهم، جامع و مفصل امام و اين همه قصايد، غزليات و نامههاى عرفانى كه در سالهاى اخير منتشر شده است مربوط به ماههاى واپسين زندگى آن بزرگوار مىباشد، يعنى اوقاتى كه افراد بر فرض برخوردارى از سلامتى كامل، حوصله و توان نگارش را ندارند چه رسد به انسانى كه چندين بار دچار نارسايى قلبى شده و برخى اندامهايش درست كار نمىكند و تحت مراقبتهاى ويژه طبى، پرهيز غذايى، آزمايشهاى گوناگون طبى و خوردن روزانه چندين دارو، به سر مىبرد.(44)
در هيچ جاى جهان متداول نيست كه رهبر و رئيس كشورى، شخصاً مطالب خود را بنويسد و معمولاً مطالب مورد نياز او را كارشناسان، متخصصان، مشاوران و دستياران تهيه كرده و برايش مىبرند ولى امام تمامى مندرجات را خود شخصاً مرقوم مىفرمودند. گاهى اوقات برخى كلمات را خط زده و بالايش نوشتهاند و يا بعضى عبارات را كه بعداً به ذهنشان رسيده و بايستى اضافه كنند و مثلاً در متن جا نبوده در حاشيه نوشتهاند.
***********مطالب مرتبط **********
27. مجموعه مقالات...، ص 392.
28. مصاحبه با حضرت آية اللّه بنى فضل، مجله حوزه، شماره 49.
29. پابه پاى آفتاب، ج 3، ص 177.
30. همان، ج 2، ص 286.
31. همان، ج 1، ص 267؛ ج 2، ص 312.
32. مجموعه مقالات كنگره...، ص 390 و 552.
33. سرگذشتهاى ويژه از زندگى امام خمينى، ج 2،ص 27-26.
34. صحيفه دل، ص 112.
35. سرگذشتهاى ويژه...، ج 2، ص 107 - 106.
36. روزنامه اطلاعات، شماره 21744.
37. اين برنامه مختص زمانى است كه امام در نجف بسر مىبردند.
38. پابه پاى آفتاب، ج 2، ص 47، ج 4، ص 118 و 256.
39. گلهاى باغ خاطره، ص 35.
40. ويژگىهايى از زندگى امام خمينى، انصارى كرمانى، ص 37 - 36، در سايه آفتاب، حجة الاسلام و المسلمين حاج شيخ محمد حسن رحيميان، ص 209، سرگذشتهاى ويژه از زندگى امام خمينى، ج 2، ص 64 - 63.
41. در سايه آفتاب، ص 187.
42. پابه پاى آفتاب، ج 4، ص 99، صحيفه دل 123.
43. روزنامه اطلاعات، شماره 21613.
44. پابه پاى آفتاب، ج 2، ص 174.