تبیان، دستیار زندگی
حكمت را در هر كجا و در نزد هركس، ولو مشرك یا منافق، یافتید، از او اقتباس كنید.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

اخلاق مبلغ
تبلیغ

"حكمت را در هر كجا و در نزد هركس، ولو مشرك يا منافق، يافتيد، از او اقتباس كنيد."

قسمت اول را اینجا ببینید

11 . اراده و استقامت

اراده و استقامتش بى نظير بود؛ از او به يارانش سرايت كرده بود. دوره 23 ساله بعثتش، يكسره درس اراده و استقامت است. او در تاريخ زندگى اش مكرّر در شرايطى قرار گرفت كه اميدها از همه جا قطع مى شد، ولى او يك لحظه تصوّر شكست را د ر مخيّله اش راه نداد؛ ايمان نيرومندش به موفقيّت يك لحظه متزلزل نشد.

12 . رهبرى و مديريت و مشورت

با اين كه فرمانش ميان اصحابْ بى درنگ اجرا مى شد و آنها مكرّر مى گفتند: چون به تو ايمان قاطع داريم، اگر فرمان دهى كه خود را در دريا غرق كنيم و يا در آتش بيفكنيمْ مى كنيم، او هرگز به روش مستبدّان رفتار نمى كرد. در ك ارهايى كه از طرف خدا دستور نرسيده بود، با اصحاب مشورت مى كرد و نظر آنها را محترم مى شمرد و از اين راه به آنها شخصيّت مى داد. در بَدْر مسأله اقدام به جنگ، همچنين تعيين محل اردوگاه و نحوه رفتار با اسراى جنگى را به شور گذاشت. در اُحد نيز راجع به اين كه شه ر مدينه را اردوگاه قرار دهند و يا اردو را به خارج ببرند، به مشورت پرداخت. در احزاب و در تَبوك نيز با اصحاب به شور پرداخت.

نرمى و مهربانى پيغمبر، عفو و گذشتش، استغفارهايش براى اصحاب و بى تابى اش براى بخشش گناه امّت، همچنين به حساب آوردن اصحاب و يارانش، طرف شور قرار دادن آنها و شخصيت دادن به آنها، از علل عمده نفوذ عظيم و بى نظير او در جمع اصحابش بود. قرآن كريم به ا ين مطلب اشاره مى كند، آن جا كه مى فرمايد:

"به موجب مهربانى كه خدا در دل تو قرار داده، تو با ياران خويش نرمش نشان مى دهى. اگر تو درشتخو و سخت دل مى بودى، از دورت پراكنده مى شدند. پس عفو و بخشايش داشته باش و براى آنها نزد خداوند استغفار كن و با آنها در كارها مشورت كن؛ هرگاه عزمت جزم شد، ديگر بر خدا توكل كن و ترديد به خود راه مده."[9]

13 . نظم و انضباط

نظم و انضباط بر كارهايش حكمفرما بود. اوقات خويش را تقسيم مى كرد و به اين عمل توصيه مى نمود. اصحابش تحت تأثير نفوذ او دقيقاً انضباط را رعايت مى كردند. برخى تصميمات را لازم مى شمرد آشكار نكند و نمى كرد، مبادا كه دشمن از آن آگاه گردد. يارانش تصميماتش را بدون چون و چرا به كار مى بستند؛ مثلاً، فرمان مى داد كه آماده باشيد، فردا حركت كنيم؛ همه به طرفى كه او فرمان مى داد همراهش روانه مى شدند؛ بدون آن كه از مقصد نهايى آگاه باشند؛ در لحظات آخر آگاه مى شدند. گاه به عدّه اى دستور مى دا د كه به طرفى حركت كنند و نامه اى به فرمانده آنها مى داد و مى گفت: بعد از چند روز كه به فلان نقطه رسيدى، نامه را باز كن و دستور را اجرا كن. آنها چنين مى كردند و پيش از رسيدن به آن نقطه نمى دانستند مقصد نهايى كجاست و براى چه مأموريّتى مى روند، و بدين ترتي ب، دشمن و جاسوسهاى دشمن را بى خبر مى گذاشت و احياناً آنها را غافلگير مى كرد.

14 . ظرفيت شنيدن انتقاد و تنفّر از مدّاحى و چاپلوسى

او گاهى با اعتراضات برخى ياران مواجه مى شد، اما بدون آن كه درشتى كند، نظرشان را به آنچه خود تصميم گرفته بود جلب و موافق مى كرد.

از شنيدن مدّاحى و چاپلوسى بيزار بود، مى گفت: به چهره مدّاحان و چاپلوسان خاك بپاشيد.[10]

محكم كارى را دوست داشت؛ مايل بود كارى كه انجام مى دهد متقن و محكم باشد، تا آن جا كه وقتى يار مخلصش، سعد بن معاذ، از دنيا رفت و او را در قبر نهادند، او با دست خويش سنگها و خشتهاى او را جابه جا و محكم كرد و آن گاه گفت:

"من مى دانم كه طولى نمى كشد همه اينها خراب مى شود، اما خداوند دوست مى دارد كه هرگاه بنده اى كارى انجام مى دهد، آن را محكم و متقن انجام دهد."[11]

15 . مبارزه با نقاط ضعف

او از نقاط ضعف مردم و جهالتهاى آنان استفاده نمى كرد، برعكس، با آن نقاط ضعف مبارزه مى كرد و مردم را به جهالتشان واقف مى ساخت. روزى كه ابراهيم، پسر هيجده ماهه اش، از دنيا رفت، از قضا آن روز خورشيد گرفت. مردم گفتند: علّت اين كه كسوف شد، مصيبتى است كه بر پيغمبر خدا وارد شد. او درمقابل اين خيال جاهلانه مردم سكوت نكرد و از اين نقطه ضعف استفاده نكرد، بلكه به منبر رفت و گفت: ايّها النّاس! ماه و خورشيد دو آيت از آيات خدا هستند و براى مردن كسى نمى گيرند.

16 . واجد بودن شرايط رهبرى

شرايط رهبرى از حسّ تشخيص، قاطعيّت، عدم ترديد و دو دلى، شهامت، اقدام و بيم نداشتن از عواقب احتمالى، پيش بينى و دورانديشى، ظرفيت تحمّل انتقادات، شناخت افراد و تواناييهاى آنان و تفويض اختيارات درخور تواناييها، نرمى در مسائل فردى و صلابت در مسائل اصولى، شخصيّت دادن به پيروان و به حساب آوردن آنان و پرورش استعدادهاى عقلى و عاطفى و عملى آنها، پرهيز از استبداد و از ميل به اطاعت كوركورانه، تواضع و فروتنى، سادگى و درويشى، وقار و متانت، علاقه شديد به سازمان و تشكيلات براى ش كل دادن و انتظام دادن به نيروهاى انسانى ـ همه را ـ درحدّ كمال داشت، مى گفت:

"اگر سه نفر با هم مسافرت مى كنيد، يك نفرتان را به عنوان رئيس و فرمانده انتخاب كنيد."

در دستگاه خود در مدينه، تشكيلات خاص ترتيب داد، از آن جمله جمعى دبير به وجود آورد و هر دسته اى كار مخصوصى داشتند: برخى كُتّاب وحى بودند و قرآن را مى نوشتند، برخى متصدّى نامه هاى خصوصى بودند، برخى عقود و معاملات مردم را ثبت مى كردند، برخى دفاتر ص دقات و ماليات را مى نوشتند، برخى مسؤول عهدنامه ها و پيمان نامه ها بودند. در كتب تواريخ، از قبيل: تاريخ يعقوبى و التّنبيه والاشراف مسعودى و مُعجم البُلدان بلاذرى و طبقات ابن سعد، همه اينها ضبط شده است.

17 . روش تبليغ خوب

در تبليغ اسلامْ سهل گير بود، نه سخت گير؛ بيشتر بر بشارت واميد تكيه مى كرد تا بر ترس و تهديد. به يكى از اصحابش ـ كه براى تبليغ اسلام به يمن فرستاد ـ دستور داد كه:

يَسِّرْ وَلا تُعَسِّرْ وَبَشِّرْ وَلا تُنَفِّرْ[12]؛ آسان بگير و سخت نگير، نويد بده (ميلها را تحريك كن) و مردم را متنفّر نساز.

در كار تبليغ اسلام تحرّك داشت. به طائف سفر كرد، در ايّام حج درميان قبايل مى گشت و تبليغ مى كرد، يك بار على(ع) و بار ديگر معاذ بن جبل را به يمن براى تبليغ فرستاد، مصعب بن عمير را پيش از آمدن خودش براى تبليغ مردم مدينه به مدينه فرستاد، گروه فراوا نى از يارانش را به حبشه فرستاد. آنها ضمن نجات از آزار مكّيان، اسلام را تبليغ كردند و زمينه اسلام نجاشى، پادشاه حبشه، و نيمى از مردم حبشه را فراهم كردند. در سال ششم هجرى به سران كشورهاى جهان نامه نوشت و نبوّت و رسالت خويش را به آنها اعلام كرد. در حدود ص د نامه از او باقى است كه به شخصيّتهاى مختلف نوشته است.

18 . تشويق به علم

به علم و سواد تشويق مى كرد؛ كودكان اصحابش را وادار كرد كه سواد بياموزند؛ برخى از يارانش را فرمان داد زبان سريانى بياموزند؛ مى گفت:

"دانشجويى بر هر مسلمانْ فرض و واجب است."[13]

و هم فرمود:

"حكمت را در هر كجا و در نزد هركس، ولو مشرك يا منافق، يافتيد، از او اقتباس كنيد."[14]

و هم فرمود:

"علم را جستجو كنيد، ولو مستلزم آن باشد كه تا چين سفر كنيد."[15]

اين تأكيد و تشويقها در باره علمْ سبب شد كه مسلمين با همّت و سرعت بى نظيرى به جستجوى علم در همه جهان پرداختند، آثار علمى را هر كجا يافتند به دست آوردند و ترجمه كردند و خود به تحقيق پرداخته و از اين راه، علاوه بر اين كه حلقه ارتباطى ميان تمدّنهاى قديم يونانى و رومى و ايرانى و مصرى و هندى و تمدّن جديد اروپايى، شدند خود نيز يكى از شكوهمندترين تمدّنها و فرهنگهاى تاريخ بشريّت را آفريدند كه به نام تمدّن و فرهنگ اسلامى، شناخته شده و مى شود.

خُلق و خويَش مانند سخنش و مانند دينش جامع و همه جانبه بود. تاريخ هرگز شخصيّتى مانند او را ياد ندارد كه در همه ابعاد انسانى، در حدّ كمال و تمام بوده باشد. او به راستى انسان كامل بود."[16]


منبع:برگرفته از كتاب : تبليغ و مبلغ در آثار شهيد مطهرى(قدس سره). به كوشش عبدالرحيم موگهى. چاپ اول، مركز انتشارات دفتر تبليغات اسلامى، 1377.

تنظیم برای تبیان حسن رضایی گروه حوزه علمیه


9 . فَبِما رَحْمَةٍ مِنَ اللّه لِنْتَ لَهُمْ وَلوْ كُنْتَ فَظّاً غَليظَ الْقَلْبِ لانْفَضُّوا مِنْ حَوْلِكَ فَاعْفُ عَنْهُمْ وَاسْتَغْفِرْ لَهُمْ وَشاوِرْهُمْ فِى الْاَمْرِ فَاِذا عَزَمتَ فَتَوكَّلْ عَلَى اللّهِ. "آل عمران (3) آيه 59".

10 . بحار الانوار، ج73، ص294 (به نقل از: مجموعه آثار، ج2، ص260). (ت)

11 . بحارالانوار، ج22، ص107.

12 . صحيح بخارى، ج5، ص204 و افعال به صورت تثنيه است. "دلائل النبوّة، ج5، ص401 (به نقل از: مجموعه آثار، ج2، ص262)". (ت)

13 . بحارالانوار، ج1، ص177.

14 . همان، ج2، ص97 و 99 (با اندكى اختلاف).

15 . همان، ج1، ص177.

16 . وحى و نبوّت، ص128 ـ 143؛ مجموعه آثار، ج2، ص251 ـ 263.