تبیان، دستیار زندگی
((ای زین العابدین ؛ مابه توبیش ازاین اعتباروآبروداده بودیم تابتوانی قرض کنی وبه فقرا بدهی، چرا نکردی؟من چه جوابی به آن حضرت علیه السلام می توانم بدهم؟.))
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

حکایت های اخلاقی
اخلاق

  يکي ديگرازخصوصيات آن فقيه وارسته ، خلق وخوي بي نظيروي بوده است. معظم له بسيارخوش سيرت ونيکومحضر ودررفتار ومعاشرت اجتماعي وحسن سلوک باافراد،زبانزدخاص وعام بوده اند.

به تمام معني متواضع وفروتن ورفتاراوتجسم تمام کمالات اخلاقي بود ودرچهره اش صفي وصميميت موج   مي زدوهربيننده اي رامجذوب مي ساخت.ايشان دائما سعي مي کردحلال مشکلات وگرفتاري مردم باشد ، روحيه مردمداري وتوجه به افرادمستمندوگرفتار ، سبب مي شدتامردم به طورپيوسته ومکرربه اومراجعه کرده ودرجهت حل گرفتاريها از وي کمک بخواهند ، بطوري که حتي دررفع اختلافات ومنازعات خانوادگي نيزبه آن عظيم الشان پناه مي آوردند.

معظم له نيزدرنهايت بردباري وفروتني  وبا اخلاقي نيکوقدم برداشته ودرجهت حل معضلات مردم حرکت  مي کردندودراين راه مرارتها راتحمل کرده وازهيچ کوششي دريغ نمي فرمودند ، چراکه به شهادت تاريخ ، پس ازپيامران الهي وائمه اطهار عليم السلام علماي دين سودمندترين ، خادمترين ودلسوزترين افرادجامعه نسبت به توده هاي مردم بودندوازنظرمادي ومعنوي ، دراين راه فوق العاده کوششيده اند.

مادراينجا فقط به چندنمونه درزندگي آن بزرگواراشاره خواهيم کرد:

  1. مرحوم شيخ العراقين(ره)(آيه الله شيخ علي کربلايي فرزندشيخ زين العابدين(ره) )فرموديک شب پدرم درحرم کربلا مشغول نمازبود ، پس ازآنکه نمازش به پايان رسيد ، زني آمدومدتي مديددرگوش شيخ حرف زد.
  2. وقتي آن شب مي خواستيم به منزل برگرديم ،پدرم به(( فانوس کش ))فرمود تاازراه ديگري برود ، مدتي رفتيم تا به منزلي رسيديم ، شيخ (ره)دق الباب کرد ، مردي که قهوه چي بوددررا بازکردوتاشيخ راديددست پاچه شد ، خم شدودست شيخ رابوسيدوپرسيدچه فرمايشي داريد؟شيخ به اوگفت:ازتومي خواهم که به همسرت رجوع کني ، گفت اطاعت مي کنم ورجوع کرد.
  3. بعدفهميديم که مردقهوه چي زن خودراباوجود چندفرزندطلاق داده وازمنزل بيرون کرده وآن زن به شيخ متوسل شده بود ، تا به شفاعت اواقدام کند. (26)
  4. ((اي زين العابدين ؛ مابه توبيش ازاين اعتباروآبروداده بوديم تابتواني قرض کني وبه فقرا بدهي، چرا نکردي؟من چه جوابي به آن حضرت عليه السلام مي توانم بدهم؟.))

همچنين معروف است:روزي که درکربلا، آب طغيان کرده بود ، شيخ ازشهربيرون رفت وبا عباي خود ، شخصا خاک برمي داشت تاجلو آب رابگيرد ، مردم چون ديدند آن روحاني بزرگ داردبراي خاک برداري   مي کند ، به اوتاسي کردندوهمگي به پاخواستندوسدي دربرابرآب بستندکه تاچندسال باقي بود. (27)

همچنين نقل کرده اند:روزي بينوايي به درخانه اورفت وازاوچيزي خواست ، شيخ چون پولي دربساط نداشت ، ديگ مسي منزل رابرداشت وبه اودادوفرمود: اين راببروبفروش.

دوسه روزبعدکه اهل منزل متوجه شدندديگ نيست ، فريادکردندکه:ديگ رادزدبرده است.صداي آنان به گوش شيخ رسيد ،فريادبرآورد : دزدرامتهم نکنيد ، ديگ رامن برده ام. (28)

درباره آن شخصيت ارزشمندنوشته اند:تامي توانست قرض مي کردوبه مردم مي دادوهرچندوقت يکبارکه يکي ازثروتمندان هندبه کربلا مي آمد ، قرضهاي اورامي داده است.

دراين رابطه داستان زيرجالب توجه مي باشد:

ازعالم جليل القدرمرحوم شيخ العراقين(ره)مزبورنقل شدکه فرمود:دريکي ازسفرهاکه پدرم شيخ زين العابدين(ره)به سامراءمي رود ، درآنجاسخت بيمارمي شود ، مرحوم ميرزاي شيرازي ازاوعيادت کرده وايشان رادلداري مي دهند.

شيخ مي فرمايند:من هيچگونه ناراحتي ونگراني ازموت ندارم وليکن نگراني من ازاينست که ، بنابه عقيده مااماميه وقتي که مي ميريم ، روح مارابه امام عصر(عج)عرضه مي کنند،اگرامام زمان (عج)بفرمايند:

  ((اي زين العابدين ؛ مابه توبيش ازاين اعتباروآبروداده بوديم تابتواني قرض کني وبه فقرا بدهي، چرا نکردي؟من چه جوابي به آن حضرت عليه السلام مي توانم بدهم؟.))

گويند: ميرزاي شيرازي (ره)، پس ازشنيدن اين حرف به منزل مي رودوهرچه وجوهات درآنجاداشت ، ميان مستحقين قسمت مي کنند. (29)

اين داستانها، ازطرفي بيانگرروح مردم ، خدمتگذاري ، دلسوزي وکمک به مستمندان ومشارکت دراموراجتماعي است که پيوسته موردتوجه علماي گرانقدراسلام بوده وسعي داشته اندآني ازاين مسائل غافل نباشند ، وازطرف ديگربيانگراين مهم است که آن شخصيت برجسته اسلام ، فقط به تدريس وتحقيق علمي اکتفا نکرده وعملا نشان دادکه يک عالم ، صرف نظرازتدريس  وارشاد وتبليغ ، وظايف ديگري نيزبرعهده داردوازاين نظرالگوي بسيارخوبي براي سايرافرادبود.


تنظیم برای تبیان حسن رضایی گروه حوزه علمیه