رج به رج تاریخ
بافه ها بخش مهمی از صنایع دستی ایران هستند. بافه هایی که گاهی با ساده ترین ابزارهای ممکن و پیش پا افتاده ترین مواد اولیه تهیه می شوند و جزو ارزشمندترین صنایع دستی ایران قرار می گیرند. روز جهانی صنایع دستی بهانه خوبی است تا مروری بر گوشه ای از دنیای بافه های سنتی ایران داشته باشیم.
پارچه شفابخش
بَرَک یک نوع پارچه نرم و چسبان و ضخیم است که از پشم شتر یا کرک بز بافته می شود. این پارچه که یکی از صنایع دستی خراسان محسوب می شود، بیشتر برای دوخت جامه های زمستانی مورد استفاده قرار می گیرد. برک در عین لطافت از استحکام خاصی برخوردار است و به همین دلیل بیشتر کت و قبایی می شود بر دوش مردان خراسانی. جالب است بدانید که به اعتقاد قدیمی های خراسان، گرمای پارچههای بسیار ضخیم و نرم برک، دردهای عضلانی را کاهش میدهد و برای دردهای مفاصل هم التیامبخش است. در قدیم، بیشتر درویشان بودند که از برک قبا و کلاه میساختند و بعدها با بهبود کیفیت آن، پادشاهان و فرمانروایان هم قبا و جبه جنس برک بهتن میکردند.
برک به طور معمول خودرنگ است و در رنگهای قهوهای، سیاه، سفیده، شیری و شکری و خاکستری تولید میشود و نواحی بجستان، گناباد، فردوس و بشرویه در خراسان اصلی ترین تولید کنندگان آن هستند. این پارچه در کل بسیار ارزان بهنظر میرسد اما نوع اعلایی از آن وجود دارد که به آن شمشیرک میگویند لطیف تر و زیباتر است. برای تهیه شمشیرک، پارچه درشت برک را برای مدتی در مغز گوسفند و آب ولرم میگذارند و با گز روی آن میکشند و با استخوان به آن میزند، موهای اضافه از آن خارج میشود و آنگاه پارچهای نرم و گرم، بهدست میآید.
تیمور لنگ در سرگذشتی که به قلم خود نوشتهاست در باره شهر بشرویه خراسان و پاچه برک مینویسد: «چند روز بعد نزدیک شهر «بشرویه» رسیدم... سکنه شهر که در سر راهم ایستاده بودند توبرهای داشتند و چیزی از آن بیرون میآوردند و آن را به دو قسمت تقسیم میکردند. یکی را در جیب چپ میگذاشتند و دیگری را در جیب راست. بعدا فهمیدم آنها در توبره خود پشم بز نگه میدارند و آنها موی بز را از کرک جدا میکنند و تا از کرک «برک» ببافند و از موی بز جاجیم و گلیم ببافند. برک از پارچههای پشمین چین هم لطیفتر بود و من پارچهای به آن لطافت در عمرم ندیده بودم. در بازدید از یکی از کارگاههای نساجی خواستم به تمام کارگران آن نفری یک سکه هدیه دهم اما آنها نپذیرفتند.»
اما ادوارد پولاک جهانگرد، این پارچه را فاستونی ایرانی معرفی می کند و در سفرنامه خود می نویسد: «برک پارچهای نرم و چسبان است که از کرک لطیف شتر بافته میشود و در ایران جای فاستونی را گرفتهاست. برای تهیه این پارچه، کرک بز را پس از کمان زدن و نوار کردن با چرخ میریسند و آن را تبدیل به نخ میکند و در دستگاه تنبافی آن را به پارچه برک تبدیل میکند.»
ترمه های رنگ رنگ
ترمه را باید در رده صنایع نساجی نفیس ایران طبقه بندی کرد. پارچه ای که با طرحهای ظریف و متنوع منحنی یکی از ارزشمندترین صنایع دستی اصفهان و یزد به حساب می آید.
اصفهانی های اصیل برای ترمه بافی از ابریشم و پشم مرغوب با الیاف بلند استفاده میکنند. نخها با رنگهای گیاهی و مواد مصنوعی طبیعی، و بیشتر به رنگهای عنابی، قرمز، سبز، نارنجی و مشکی رنگرزی میشوند و بعد به شکل بته جقه، گلهای شاه عباسی، بته خرقه، شاخ گوزنی، امیری، راه راه، بته سروی و بته بادامی روی پارچه می نشینند.
در گذشته نقشهای ترمه را به روش انگشتی ایجاد میکردند ولی امروزه از دستگاه چهاروردی استفاده میشود. ترمهبافی از اوایل دوران صفویه در اصفهان رواج داشته ولی متاسفانه این روزها درحال منسوخ شدن است و تنها در استان یزد بافته می شود و در استان های دیگر به فروش می رسد.
مقدار پشمی که برای هر مترمربع نمد لازم است با مقدار پشم لازم
برای تولید قالی برابر است اما چون زمان تولید نمد بسیار کوتاهتر است
قیمت آن پایین است
بهون عشایر
پارچه سیاه چادر را از موی بز سیاه می بافند. چادری که سرپناه چهارفصل عشایر است و در میان آنها به بهون شهرت دارد. دلیل بافتن سیاه چادر ها از موی بز آن است که موی بز خاصیت حفظ آب را دارد و بنابراین در مواقع بارندگی دارد و معمولاً آب باران از جداره آن عبور نمیکند. علاوه بر این، موی بز در دسترس و ارزان تهیه میشود. چرا که هر خانواده عشایری معمولاً 20 تا 50 رأس بز دارد که از موی آنها می توان برای تهیه سیاه چادر استفاده کرد. اما یکی از مهم ترین دلایل استفاده از موی بز در ساخت این چادرها آن است که موی بز سبک است و نسبت به چادرههای برزنتی جمع آوری و حمل آن راحت تر خواهد بود. چیزی که با سبک زندگی عشایر همخوانی کامل دارد.
هر سیاه چادر از چند «لت» تشکیل میشود. و هر «لت» نواری بافته شده از موی بز سیاه است. در حقیقت «لت» تکهای از سیاه چادر است. زنان «لت»ها را که به شکل یک نوار بافته شدهاند را به وسیله دستگاهی سنتی در محل زندگی خود میبافند. عرض آن بین 40تا 60سانتی متر است و طول آن گاهی به 6، 10 و یا 15 متر می رسد. زنان پس از بافتن «لت»ها آنها را از دو طرف به هم میدوزند تا کم کم به شکل سیاه چادر در آید. در این بین، وظیفه مردان هم بریدن موی بز، تهیه ابزار، فراهم کردن کارگاه و در نهایت دوختن «لت»ها به هم است و زنان وظیفه شستن، پاک کردن، حلاجی کردن موها، و تاباندن نخها را بطوری که به حالت الیاف در آیند، به عهده دارند.
شعربافی
شعر بافی هم یکی دیگر از بافه های سنتی ایران است که جزو صنایع دستی ایران مناطق کویری، به خصوص یزد طبقه بندی می شود.
شَعر به معنای موی انسان یا حیوان است و در بافندگی، به نوعی از پارچه گفته می شود که با مو یا ابریشم و با دستگاه بافندگی چهاروردی بافته میشود. در گذشته بافتن شعر پشمی در یزد و اصفهان و شعر ابریشمی در کاشان رواج داشت که اکنون دیگر رونق چندانی ندارد.
نقشه خاصی برای بافت شعربافی طراحی نمی شود و این پارچه ها به دو شیوه ساده و میلهای (راه راه) بافته میشوند. شعر ساده را بیشتر به رنگهای بنفش، زرشکی، مشکی، زرد، بادنجانی، سبز، گلی برای لباس زنان و شعر میلهای را به شکل سیاه و سفید به عرض 2متر و طول 1.5 متر برای لباس مردان میبافند و البته رسم است که نام بافنده را با نشان طلایی در سر و ته پارچه می بافند تا اصل و نسب پارچه مشخص باشد.
شاید بد نباشد اگر بدانید که اصولاً در صنعت شعربافی یزد و دیگر شهر های اطراف، هرگز موی بز یا موی انسان برای بافتن پارچه به كار نمی رفته است. محصول شعربافی در زمان های قدیم، بیشتر، پارچه های ظریف و ابریشمین یا زربافت بوده است و امروز هم كه این صنعت با افول روبرو شده، بیشتر، پارچه های نازك نخی یا ابریشم مصنوعی به عنوان شعرباف معرفی می شوند.
فوتر ایرانی
نَمَد نوعی بافته سنتی زیراندازی است که با پشم تولید میشود و دقیقا همان چیزی است که در فرانسه به آن فوتر میگویند. بنابراین اینبار که تصمیم به خرید یک پالتوی فوتر گرفتید، یادتان باشد که این پارچه، همان نمد سنتی خودمان است!
برای تهیه نمد عمل بافتن انجام نمیشود بلکه با ایجاد فشار و رطوبت و حرارت، الیاف پشمی را در هم می کنند. امکانی که با خاصیت جعدیابی و پوستهای شدن ِ پشم میسر می شود.
پشمی که برای تولید نمد به کار میرود پشم بهاره گوسفند با الیاف بلند است که گاهی برای بهتر شدن کیفیت آن صابون و زرده تخممرغ و گاهی هم کتیرا به آن اضافه می کنند. مقدار پشمی که برای هر مترمربع نمد لازم است با مقدار پشم لازم برای تولید قالی برابر است اما چون زمان تولید نمد بسیار کوتاهتر است (حدود یک روز) قیمت آن پایین است. نمدمالی در استانهای مازندران، خراسان، سمنان، چهارمحال و بختیاری و … رواج دارد و بنابراین نمد صنایع دستی این شهرها محسوب می شود.
برای تولید نمد ابتدا نقش موردنظر را با پشمهای رنگی روی یک پارچه کرباس طراحی میکنند. سپس پشم حلاجی شده را روی تمام سطح پارچه قرار میدهند و پارچه کرباس را میپیچند. با ریختن آب جوش بر آن و فشردن مداوم کار، نمد تولید میشود.
تاریخچه بافت قالی تا آنجا که دانسته شده به هزاره پنجم و ششم پیش از
میلاد در آسیای مرکزی برمیگردد. قالی ایرانی پازیریک، قدیمیترین قالی یافتهشده جهان است که در سیبری کشف شده و بافت آن را به دوران
هخامنشیان در ایران نسبت می دهند
قالین الگو
در زبان پهلوی واژههای گوناگونی برای اشاره به انواع کف پوش های بافته شده به کار برده میشد: برای قالی نفیس از بَت یا بوپ، برای نمد و فرش از نمت و برای فرش و بستر از ویستَرْگ که از ویستردن (گستردن) گرفته شده استفاده می شد.
اما واژه ی قالی از نام شهری به نام قالین در ارمنستان (بخشی از ایران باستان) گرفته شده و بعد با معنی جدید از ترکی به فارسی راه یافتهاست.
تاریخچه بافت قالی (یا فرش) تا آنجا که دانسته شده است به هزاره پنجم و ششم پیش از میلاد در آسیای مرکزی برمیگردد. قالی ایرانی پازیریک، قدیمیترین قالی یافتهشده جهان است که در سیبری کشف شده و بافت آن را به دوران هخامنشیان در ایران نسبت می دهند. قالیبافی در سده 10 میلادی به وسیله مورها به اسپانیا شناسانده شد و جنگهای صلیبی باعث شد تا قالیهای ترکی به اروپا برود که در آنجا بیشتر از دیوار آویزان میشد و یا بر روی میزها قرار میگرفت. بنابراین، از آغاز آشنایی اروپاییان با قالی، آنها به آن به دیده یک اثر هنری و نه یک زیرانداز مینگریستند. پس از گسترش تجارت در سده 17، قالیهای ایرانی به شکل چشمگیری به اروپای غربی شناسانده شد. امروزه مراکز عمده تولید و بافت قالی، کشورهای ایران، پاکستان، هند، ترکیه، شمال آفریقا، منطقه قفقاز، نپال، اسپانیا، ترکمنستان و تبت میباشند.
جاجیم ها اما شکل زمخت تر کف پوش های بافتنی هستند که به دو شکل عمده دیده می شوند. جاجیم نواری و جاجیم سنجابی کرمانشاه.
جاجیم ها زیراندازهای دورویه ای هستند که از پارچه کلفتی شبیه به پــِلاس ساخته می شوند. البته پارچه جاجیم از پلاس نازکتر است و آن را از نخهای رنگین و ظریف پشمی یا پنبهای یا آمیزهای از این دو میبافند. جاجیمها پرز ندازند و میتوان از هر دو روی آن استفاده کرد. کوچگردان از آن بهره زیادی میگیرند و کاربرد آن به عنوان کف پوش، روانداز و محافظ سرما است.
این صنعت در استان های کرمانشاه، کردستان، همدان و فارس رواج دارد و بیشتر خانواده های عشایر هستند که جاجیم ها را تولید می کنند. عشایر گاهی در هنگام کوچ برای بستهبندی و جابهجایی اسباب و لوازم و گاهی بهعنوان بالاپوش گرم از این پارچه های ضخیم و زمخت استفاده می کنند. حتی در بین برخی از خانوادههای روستای جاجیم را بهعنوان چشمروشنی و جهیزیه نوعروسان هدیه میدهند و بهعنوان یادگاری ارزنده سالها در خانوارها باقی میماند.
مواد اولیه جاجیم پشم است و بافت آن شبیه گلیم است، با این تفاوت که جاجیم در چهار تخته بافته میشود و پس از بافتن به هم متصل و دوخته میشود. در منطقه اورامان و ثلاث باباجانی زنان جاجیمهایی را با نقوش متنوع و جنس مرغوب میبافند که در نوع خود کمنظیر است.
گِلیم هم یکی دیگر از صنایع دستی زیراندازی و پوششی ایران است که از ابریشم، موی بز، پشم گوسفند و یا دیگر چهارپایان اهلی بافته میشود. گلیم ها از اولین روزهای بافته شدنشان وسیله اب بودند برای پوشاندن زمین، دیوار و یا رواندازی برای حیوانات باربر. این فرش در زبان فارسی نام های مختلفی دارد. گلیم در افغانستان، گیلیم در اوکراین، بداس در قفقاز، لیاط در سوریه و لبنان، چیلیم در رومانی و همچنین کیلیم در ترکیه و لهستان و مجارستان و عربستان از جمله نامهای متفاوت آن است.
رنگهای استفاده شده در گلیم سنتی گیاهی هستند و گاهی برای جلوه بیشتر و کهنه شدن رنگ، گلیمها را با چای و پوست گردو شستشو میدهند.
گروه گردشگری تبیان- رستم زاد