تبیان، دستیار زندگی
به رمز نوشتن در نزد ارباب فن, معمول بوده است. از این روى بایسته است بر طالب علمان كه آنچه به رمز در نوشته هاى محدثان, فقیهان و اهل رجال آمده بدانند, تا به مراد آنان پى برند و در شرح سخن آنان در نمانند.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

رمزگشایی از رمز گذاری فقیهان (قسمت دوم)
اسلام ،شیعه ،فقه ،فقیهان ،علم رجال

شرح اصطلاحات

به رمز نوشتن در نزد ارباب فن, معمول بوده است. از اين روى بايسته است بر طالب علمان كه آنچه به رمز در نوشته هاى محدثان, فقيهان و اهل رجال آمده بدانند, تا به مراد آنان پى برند و در شرح سخن آنان در نمانند.

شيخان, شيخين:6

1. محمد بن محمد بن نعمان, معروف به شيخ مفيد (1413هـ.ق.) صاحب مقنعه.

2. ابوجعفر محمد بن حسن طوسى, معروف به شيخ الطائفه (460هـ.ق.) شارح مقنعه.

الصدوقان, الصدوقين:7

1. على بن بابويه القمى (329هـ.ق.).

2. محمد بن على بن بابويه القمى (381هـ.ق.)

اين دو, پدر و پسر هستند. پسر محدث است و پدر فقيه و صاحب فتوا.

القديمان, القديمين:8

از اين اصطلاح دو فقيه و مجتهد اصولى اراده مى شود, كه در آغاز عصر غيبت كبرى مى زيسته اند:

1. ابوعلى محمد بن احمد بن جنيد كاتب اسكافى (381هـ.ق.) استاد شيخ مفيد و صاحب كتاب الأحمدى فى الفقه المحمدى.

او, فقه را براى نخستين بار وارد مرحله اجتهاد كرد; بدان جهت كه به قياس استناد جست; از اين روى, مورد بى مهرى عالمان شيعه قرار گرفت و فتاواى او در دوره اول فقه طرد شد.9

2. ابن أبى عقيل عمانى. او نيز از فقيهان صاحب نظر دوره آغازين غيبت كبرى است.

در آغاز دوره متأخران, فقيهان برجسته: محقق حلّى (675هـ.ق.) شاگردش علاّمه حلّى (726هـ.ق.) شهيد اول (734 ـ 786هـ.ق.) و شهيد ثانى (911 ـ 965هـ.ق.) ديگر بار به فتاواى اين دو مجتهد بزرگ توجه كردند; پس از آن كه فتاواى آنان نزديك به صد سال در غربت بود.

محقق حلّى در سرآغاز كتاب معتبر مى نگارد:

(نظر به اين كه فقهاى ما, رضوان اللّه عليهم, زيادند, و آثار بسيار دارند و نقل ديدگاههاى آنان ممكن نيست, من به سخن فقيهان نامور و برجسته, كه فضل و تحقيق آنان شهرت دارد, بسنده كردم و از نوشتارهاى آنان به كتابهايى توجه كردم كه اجتهاد آنان را نشان مى دهد. از قدماى زمان ائمه فتاواى فقيهان محدث, چونان حسن بن محبوب, احمد بن أبى نصر بزنطى, حسين بن سعيد اهوازى, فضل بن شاذان نيشابورى, يونس بن عبدالرحمان و از فقيهان دوره پسين آنان محمد بن بابويه قمى, شيخ صدوق (381هـ.ق.), محمد بن يعقوب كلينى (328هـ.ق.) را نقل كرده ام و از اصحاب فتوا و اجتهاد و نظر, به آراى: على بن بابويه قمى (329هـ.ق.) و ابن جنيد اسكافى (381هـ.ق.) ابن ابى عقيل عمانى, شيخ مفيد (413ـ 336هـ.ق.) سيد مرتضى علم الهدى (355 ـ 436 هـ.ق.), شيخ طوسى (385 ـ 460هـ.ق.) توجه كردم و به نقل فتواهاى آنها پرداختم.)10

اين سرآغاز توجه دوباره به فتاواى مجتهدين گذشته يعنى ابن جنيد اسكافى و ابن ابى عقيل عمانى بود و فتاوى آنان را از مهجورى به درآورد.

المتقدمين, المتقدمون:

مراد از اين واژه فقهاى بزرگ شيعى هستند كه از آغاز عصر غيبت كبرى تا عصر محقق حلّى مى زيسته اند; يعنى از دوره پدر شيخ صدوق على بن بابويه قمى (329هـ.ق.) و محمد بن يعقوب كلينى (328هـ.ق.) تا زمانى كه فقاهت به دست محقق حلّى (675هـ.ق.) افتاد, دوره متقدمين و يا قدما گفته مى شود. بنابراين, شخصيتهاى فقهى حديثى ذيل, از قدما به شمار مى آيند.

1. على بن بابويه قمى (329هـ.ق.)

2. محمد بن يعقوب كلينى بغدادى (328هـ.ق.)

3. محمد بن على بن بابويه معروف به شيخ صدوق (381هـ.ق.)

4. احمد بن محمد بن جنيد اسكافى (381هـ.ق.)11

5. ابن ابى عقيل عمانى.

6. محمد بن محمد بن نعمان, معروف به شيخ مفيد (413 ـ 336هـ.ق.)

7. سيد مرتضى معروف به علم الهدى (355 ـ 436هـ.ق.)

8. سيد رضى (395 ـ 460هـ.ق.) گردآورنده نهج البلاغه.12

9. ابوجعفر محمد بن حسن طوسى, معروف به شيخ الطائفه (385 ـ 460هـ.ق.).

و نيز پيروان شيخ طوسى, كه پس از او, از مكتب فقهى او پيروى كرده اند, همچون:

10. ابوعلى فرزند شيخ طوسى ملقب به مفيد ثانى, صاحب أمالى.

11. قاضى عبدالعزيز حلبى معروف ابن برّاج (400 ـ 481هـ.ق.) وى شاگرد سيد مرتضى و شيخ طوسى بوده و شيخ طوسى وى را به بلاد شام, كه وطنش بود فرستاده و مدت 20 سال در طرابلس شام به قضاوت در بين مردم پرداخته است.

او, نويسنده مهذّب و جواهر الفقه است.13

12. حمزه بن عبدالعزيز ديلمى, معروف به سلار ديلمى14 در حدود 448 تا 463هـ.ق. در گذشته و از شاگردان بنام شيخ مفيد و سيد مرتضى بوده است. سلار معرب سالار است. كتاب او در فقه به نام مراسم است. سلار در طبقه شيخ طوسى است, نه از شاگردان او, با اين حال, او را از پيروان شيخ طوسى قلمداد مى كنند و فقيهان, وى و عبدالعزيز بن برّاج و ابوالصلاح حلبى را از پيروان شيخ طوسى مى دانند. محقق حلّى در مقدمه معتبر از آن سه بزرگوار با عنوان: (الأتباع الثلاثة) ياد مى كند.

وى نخستين كسى است كه به حرام بودنِ نماز جمعه فتوا داده است.15

13. سيد ابوالمكارم ابن زهره حلبى(585هـ.ق.) در حديث با يك واسطه از ابوعلى, پسر شيخ طوسى روايت مى كند و در فقه با چند واسطه از شيخ طوسى. كتاب معروف او در فقه و كلام و اصول با نام: غنية النزوع معروف است. به تازگى اين كتاب در سه جلد به چاپ رسيده است.

ميرزا حسين نورى (1320هـ.ق.) در خاتمه مستدرك الوسايل مى نگارد:

(ابن زهره, كتاب نهايه شيخ طوسى را نزد ابوعلى حسن بن حسين, معروف به ابن الصاحب حلبى خوانده است, و او, كتاب نهاية را نزد ابوعبداللّه زينوآبادى در نجف, و او آن را نزد شيخ رشيدالدين على بن زيرك قمى و سيد ابوهاشم حسينى و آن دو بزرگوار از شاگردان شيخ عبدالجبار رازى بوده و النهايه را بر او خوانده اند.)

بر اين اساس, ابوالمكارم سيد بن زهره, با چهار واسطه, شاگرد شيخ طوسى (460هـ.ق.) بوده است. او در كتاب غنيه, بسيار ادعاى اجماع بر مسائل مى كند و در زمينه نقل اجماع در رديف انتصار سيد مرتضى و خلاف شيخ طوسى و تذكرة الفقهاء علاّمه حلّى است, ولى شيخ انصارى (1281هـ.ق.) در بحث خيارات در مقام نقد اجماع او مى نويسد:

(بيش تر اجماعهاى ابن زهره از اجماعهاى سيد مرتضى در انتصار است.)16

او, در مقدمه غنية بحثى در علم اصول آورده است.17

14. ابن حمزه طوسى معروف به عمادالدين ابوجعفر محمد بن على طوسى18. سال فوت او, روشن نيست. زواياى زندگى او را نيز هاله اى از ابهامها فرا گرفته است. كتاب معروف او در فقه, الوسيلة الى نيل الفضيلة نام دارد. كتاب فتوايى و خالى از استدلال است و هفت ـ هشت بار واژه (الاحوط) در آن به كار رفته است. فتاواى او مورد توجه فقهاست.

15. ابن شهر آشوب, معروف به محمد بن على بن شهر آشوب مازندرانى (588هـ.ق.) صاحب كتاب مناقب. شهرت او, بيش تر, بويژه در چهارصد سال اخير, به حديث است; اما در تفسير و فقه نيز جايگاه والايى داشته و فتاواى او مورد توجه فقها بوده و فاضل هندى در كشف اللثام به فتواهاى او اشاره كرده است.

16. علاءالدين أبوالحسن على بن أبى الفضل حسن بن أبى مجد حلبى. او صاحب كتاب اشارة السبق الى معرفة الحق است, كه در بيش تر كتابهاى فقهى پسينيان از آن به الاشاره ياد مى شود.

شيخ اسدالله تسترى در مقدّمه مقابيس الانوار مى نويسد:

(تاريخ تأليف نسخه الاشاره كه نزد من موجود است, سال 708 هجرى قمرى است.)19

به هر حال, وى از قدماى اصحاب است, ولى سال فوت او به طور دقيق معلوم نيست.

17. امين الدين ابوعلى فضيل بن طبرسى (548 هـ.ق.)20 معروف به طبرسى است. طبرسى معرّب تفرشى و منسوب به تفرش است, نه طبرسى منسوب به طبرستان (مازندران فعلى); زيرا كلمه منسوب به طبرستان, يا طبرانى است, همان طور كه محدث برجسته اهل سنت طبرانى (260 ـ 360هـ.ق.) صاحب المعجم الكبير والمعجم الصغير21 به اين اسم شهرت دارد و يا طبرى است, بدان گونه كه ابوجعفر محمد بن جرير طبرى محدّث و مورّخ شهير عامى مذهب و پديدآورنده جامع البيان و تاريخ طبرى, به اين لقب شهرت دارد.

به هر حال, طبرسى مفسر برجسته شيعه كه در آغاز قرن ششم مى زيسته, در دانش تفسير, در شيعه و سنى دگرگونى ژرفى پديد آورد. با اين كه وى در تفسير شهرت دارد, ولى فقه او نيز قوى و از جايگاه والايى برخوردار است. نيمه اول قرن ششم, دوران طلايى تفسير است. حدود شش تفسير برجسته در بين شيعه و سنى, به زبان فارسى و عربى, با گرايش حديثى و كلامى, از آثار به يادگار مانده از اين دوران است:

1. تفسير روح الجنان ابوالفتوح رازى كه آن را در رى نگاشت.

2. تفسير كشف الاسرار ميبدى.

3. تفسير كشاف محمود بن عمر زمخشرى (528هـ.ق.)

4. تفسير مجمع البيان ابوالفضل حسن بن على طبرسى (548هـ.ق.).

5. تفسير معالم التنزيل علامه بغوى.

به هر حال, طبرسى از مشاهير فقيهان و اصوليان است و آراى او در اصول و فقه شهرت به سزايى دارد. كتاب المؤتلف من المختلف از آثار فقهى اوست كه خلاصه و فشرده كتاب خلاف شيخ طوسى (460هـ.ق.) است. از آراى مشهور فقهى اصولى طبرسى مى توان به اين موارد اشاره كرد:

جايز بودن به كار بردن لفظ در بيش تر از يك معنى.22

ـ حجت نبودن مفهوم وصف و شرط.23

ـ حجت نبودن خبر واحد.24

ـ شرط نبودن اتحاد فحل در حرام بودن رضاع.25

طبرسى, افزون بر مجمع البيان, دو تفسير ديگر با عنوان جوامع الجامع والكاف الشاف از خود به يادگار گذاشته است.

18. محمد بن ادريس حلى عجلى (598هـ.ق.) اهل حلّه و عرب و جد مادرى او شيخ طوسى است.

او, پس از يك صد سال فتاوى شيخ را نقد كرد. كتاب او در فقه, سرائر نام دارد كه در سه جلد به چاپ رسيده است.

در سال 598, در 55 سالگى در گذشته است. وى شاگرد سيد ابوالمكارم ابن زهره است.

19. قطب الدين راوندى (573هـ.ق.) او نخستين كسى است كه به شرح متون فقهى پرداخته است. از آغاز دوره غيبت كبرى, تا عصر ابى يوسف فاضل آبى يوسفى زنده در 672, صاحب كشف الرموز و شاگرد محقق حلّى, كم تر كسى به شرح متون فقهى رو آورده, ولى راوندى با نگاشتن سه كتاب با عنوان شرح بر نهايه, گوى سبقت را از ديگران ربود. كتاب معروف او, در فقه, فقه القرآن نام دارد كه در آن, آيات الاحكام را تفسير كرده است.26


مطلب مرتبط

قسمت اول از رمزگشایی از رمزگذاری فقیهان


كاوشى نو شماره : 25- 26محمد حسن ربانى

تنظیم برای تبیان حسن رضایی گروه حوزه علمیه

9. (فقهاء نامدار شيعه)42/.

10. (المعتبر), ج33/1.

11. (فقهاء نامدار شيعه)47/.

12. (الغدير), علاّمه امينى, ج180/4 ترجمه رضى.

13. (خلاصه الاقوال فى علم الرجال)148/; (معالم العلماء)80/; (فهرست منتجب الدين)107/.

14. (خلاصة الرجال)86/; (رجال ابن داود)104/; (امل الآمل), ج124/2.

15. (روضات الجنات), ج370/2.

16. (المكاسب), ج14.

17. (غنية الفروع), مقدمه به قلم جعفر سبحانى; (رياض العلماء), ج202/2. (روضات الجنات), ج374/2; (اعيان الشيعه), ج249/6.

18. (الوسيله), مقدمه14/; (روضات الجنات), ج262/6; (رياض العلماء), ج16/6; (امل الامل), ج186/2; (الفهرست)164/.

19. (روضات الجنات), ج114/2.

20. (جوامع الجامع), ج2/1, مقدمه.

21. (المعجم الكبير), ج17/1, مقدمه; (ميزان الاعتدال), ج195/2.

22. (مجمع البيان), ج224/5.

23. همان133/.

24. همان; (فوائد الاصول), ج246/1.

25. (جوامع الجامع), ج6/1, مقدمه.

26. (فقه القرآن), ج13/1, مقدمه; (امل الامل), ج125/2; (تنقيح المقال), ج21/2; (الكنى والالقاب), ج72/3; (روضات الجنات), ج8/4.