تبیان، دستیار زندگی
محدثان در سلسله اسناد روایات, براى این كه سخن به درازا نكشد و ملال آور نباشد و از حجم اثر كاسته شود, به رمز مى نوشته و مراد خود را مى نمایانده اند
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

رمزگشایی از رمزگذاری فقیهان
فقه ,محدثان ,رواة,کتابهای شیعه

اصطلاح شناسى در كتابهاى فقهى

  1. شيخ انصارى (1281هـ.ق.) در كتاب خيارات مى نويسد:
  2. (مسألة: المشهور اختصاص هذا الخيار بالمشترى. حكى عن الشيخين والصدوقين والاسكافى وابن حمزة و الشاميّين الخمسة و الحلييّن الستّة و معظم المتأخرين.)1

بين فقيهان مشهور است كه خيار حيوان, ويژه مشترى است. اين فتوا از شيخ طوسى و مفيد و دو صدوق: پدر و پسر و ابن جنيد اسكافى و ابن حمزة و شاميهاى پنجگانه و حلّيهاى ششگانه و نيز بيش تر پسينيان (متأخرين) نقل شده است.

شرح اين فراز از سخن شيخ, مى طلبد تا به گونه اى دقيق, واژگانى كه وى به كار گرفته, روشن شود. چنين عبارتها و فرازهايى در كتابهاى فقهى بسيار مى توان ديد و در ديگر كتابها, بمانند كتابهاى رجالى وبه گونه اى ديگر. به رمز نوشتن در نزد ارباب فن, معمول بوده است. از اين روى بايسته است بر طالب علمان كه آنچه به رمز در نوشته هاى محدثان, فقيهان و اهل رجال آمده بدانند, تا به مراد آنان پى برند و در شرح سخن آنان در نمانند.

ما در اين نوشتار در پى شناسايى و كالبد شكافى رمزهاى به كار برده شده و اصطلاح شناسى در آثار فقهى فقيهان بزرگ هستيم.

پيش از آن كه وارد اصل بحث شويم, مقدمه اى درباره تاريخ رمزگويى در آثار بزرگان فقه و حديث و& مى نگاريم, به اميد آن كه مفيد افتد.

1. محدثان در سلسله اسناد روايات, براى اين كه سخن به درازا نكشد و ملال آور نباشد و از حجم اثر كاسته شود, به رمز مى نوشته و مراد خود را مى نمايانده اند. از جمله:

الف. علامه محيى الدين ابو زكريا يحيى بن شرف (631 ـ 676) در مقدمة المنهاج مى نويسد: حدّثناـ ثنا وأخبرنا ـ أنا.2

ب. محدثان شيعى نيز سند را گزيده كرده و با آوردن نام صاحب اثر, سلسله راويان بين خود و صاحب اثر را در كتاب مشيخه آورده اند. اين كار را تعليق گويند و اين گونه حديثها را معلّق.

شهيد ثانى (911 ـ 965هـ.ق.) مى نويسد:

(اگر طريق محدث به صاحب كتاب در مشيخه ذكر شده باشد, آن روايت مسنده خواهد بود.)

محمد بن يعقوب كلينى (328هـ.ق.) در كافى, تمام سند را ذكر كرده و شايد يكى از برجستگيها و امتيازهاى كتاب كافى كه سبب شده بر ديگر كتابهاى حديثى پيش بيفتد و آن را اضبط كتابهاى حديث بنامند, همين نكته باشد. مرسله هاى كلينى نسبت به مسندهاى او, بسيار اندك است. ولى طوسى و صدوق در سه كتاب خود تهذيب الاحكام والاستبصار و من لايحضره الفقيه, از گونه تعليق استفاده برده اند.

ج. رمزگويى در نام كتابها. جلال الدين سيوطى (911هـ.ق.) در جامع الصغير و جامع الاحاديث, نام كتابها را با رمز بيان كرده است. مستشرقان نيز در تدوين معجم احاديث نبوى از اين روش بهره گرفته و محمد فؤاد عبدالباقى و نويسندگان مسند الجامع از آنان پيروى كرده اند.

از عالمان شيعى, علاّمه محمد باقر مجلسى (1111هـ.ق.) در بحارالانوار از اين روش استفاده كرده است.

د. علماى رجالى دوره پسين (متأخر) نيز به رمز, مراد خود را بيان كرده اند. تقى الدين ابن داود حلى (زنده در 707هـ.ق.) در كتاب رجالى خود, از روش رمز بهره برده است.

او در علم رجال, شاگرد احمد بن طاووس حلى (673هـ.ق.) و در علم فقه, شاگرد نجم الدين جعفر بن الحسن حلّى هذلى (675هـ.ق.) است. ابن داود حلّى و علامه حسن بن يوسف بن مطهر حلّى (726هـ.ق.) هر دو در علم رجال, از استاد احمد بن طاووس حلّى, اثر پذيرفته اند; از اين روى در گونه نگارش, بين رجال ابن داود و علاّمه حلّى در بسيارى از زمينه ها و جهتها, همانندى وجود دارد, همان گونه كه فرقهاى گوناگونى نيز پيداست; از آن جمله رمزگويى ابن داود است. او خود مدّعى است, نخستين كسى است كه در رجال, به رمز مراد خود را بيان كرده است. علماى رجالى پس از او, همچون ابوعلى محمد بن اسماعيل حائرى (1216هـ.ق.) در منتهى المقال از او پيروى كرده اند.3

مولى عنايت اللّه قهپايى در مجمع الرجال و محقق اردبيلى در جامع الرواة نيز اين روش را داشته اند.

شمارى نيز اين سبك را نپسنديده اند, زيرا به ديد اينان, بسيار باعث اجمال و سوء برداشت مى شود. علاّمه ملاّ احمد اردبيلى (993هـ.ق.) در مجمع الفايدة والبرهان بر اين باور است, كه اشاره به كتابها, اجمال و سردرگمى مى آورد.

2. رمزگويى در كتابهاى فقهى: فقيهان در كتابهاى خود, در دو مورد از رمز استفاده كرده اند:

1. اسامى كتابها.

2. اسامى فقيهان.

مورد نخست, در كتابهاى دوره اى پس از 1000, مانند مستند الشيعة, نگاشته علاّمه نراقى بسيار وجود دارد.

اما در مورد دوم كه اسامى فقيهان باشد, در كتابهاى پسينيان, رايج شد و فقيهانى همچون علاّمه حسن بن يوسف بن مطهر حلّى (726هـ.ق.) در مقدمه منتهى المطلب و احمد بن فهد حلّى (757 ـ 841هـ.ق.) در مقدمه مهذّب البارع, به شرح آن پرداخته اند.

فاضل مقداد سيورى (826هـ.ق.) در مقدمه كتاب تنقيح الرائع, پاره اى از اصطلاحات را شرح داده است.4 اين اصطلاحات در نسلهاى بعد در كتابهاى فقيهان, راه يافت. ملامحسن فيض كاشانى (1091هـ.ق.) در مفاتيح الشرايع به گونه اى گسترده اصطلاحات خاص را به كار گرفت.5 بدان گونه كه در ترتيب فقه نيز دگرگونى پديد آورد. مفاتيح الشرائع, به مدّت 200 سال, در كانون توجه فقيهان قرار گرفت و شرحها و حاشيه هاى فراوانى بر آن نگاشته شد. مهم ترين شرح آن مصابيح الظلام, نوشته علاّمه محمد باقر وحيد بهبهانى (1205هـ.ق.) مشهور به استاد كلّ است.


نوشته محمد حسن ربانى

تنظیم برای تبیان حسن رضایی گروه حوزه علمیه