" درانتظار بلال حبشی"
پیامبر(ص) با مسلمانان درمسجد بودند و هنگام نماز بود،ولی بلال حبشی در مسجد دیده نمی شد تا اذان بگوید.همه در انتظارآمدن او بودند که سرانجام بلال با مقداری تاخیر به مسجد آمد.
پیامبر(ص)به او فرمود: چرا دیرآمدی؟
بلال گفت:به سوی مسجد می آمدم.از کنار در خانه ی حضرت زهرا(س) عبور کردم و دیدم فاطمه زهرا(س) مشغول دستاس ( آسیا کردن گندم یا جو) بود و فرزندش حسن گریه می کرد.به آن حضرت عرض کردم: یکی ازاین دوکار را به عهده ی من بگذار یا نگهداری کودک را و یا دستاس کردن را؟
فرمود:من نسبت به پسرم، مهربانتر هستم.
او به نگهداری کودک پرداخت و من به دستاس و آسیا کردن مشغول شدم، و همین باعث دیرآمدن من به مسجد شد.
پیامبر(ص) برای بلال دعا کرد و فرمود: خداوند به تو مهربانی کند که نسبت به فاطمه(س) مهربانی کردی!
مجموعه ورام ج 2 ص 230
قصه ها و پندها،جلد2،سیدناصرحسینی
گروه کودک و نوجوان سایت تبیان