تبیان، دستیار زندگی
نیز در كار تبلیغ و مجامع تبلیغى نخست باید مسئله و مسائل مورد نیاز روشن گردد و مبلغ و گروه تبلیغى از آن دست مسائل آگاهى كامل داشته باشند و در قلمرو و تخصص آنان باشد تا بتوانند آن مسائل را خوب تفهیم كنند و به باور نسل جوان بدهند.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

شیوه تبیلغ(2)
تبلیغ

نيز در كار تبليغ و مجامع تبليغى نخست بايد مسئله و مسائل مورد نياز روشن گردد و مبلغ و گروه تبليغى از آن دست مسائل آگاهى كامل داشته باشند و در قلمرو و تخصص آنان باشد تا بتوانند آن مسائل را خوب تفهيم كنند و به باور نسل جوان بدهند.

برای مطالعه قسمت دوم اینجا کلیک کنید

(5) -تبليغ دين و تبيين اصول عقيده در رابطه با حيات

بايد دين بعنوان يك خط مشى درست براى زندگى و پاسخگو به نيازهاى زندگى جامعه مطرح گردد تا تاثير كامل داشته باشد و مورد پذيرش همگان قرار گيرد.اگر بعنوان بخشى از عقايد و باورهاى لازم ولى جدا از حيات و دور از مسائل زندگى مطرح گردد دين منزوى مى شود و كم كم از جامعه رخت بر مى بندند.

ازامتيازات اسلام پاسخگوئى به مسائل حيات در رابطه با زندگى انسان است .البته اين ويژگى دراسلام بايد نيك شناخته شود و درست مطرح گردد و مشكلات زندگى مانند مشكل زمين، غنا و فقر رابطه كارگر و كارفرما ،سطح زندگى لازم تربيت، فرهنگ، هنر ،بيمارى و درمان و مشكل مسكن و ... درست مطرح شود. و در  يك راه حلهاى صحيح اسلامى ارائه گردد. دين به عنوان زير بناى جامعه پذيرفته شود و مردم حل مشكلات حيات را از دين بدانند و بخواهند و دين را در بر طرف كردن اين مشكلات موفق بدانند و دچار گرايشهاى انحرافى نشوند و به مكاتب ديگر دست دراز نكنند.

(6) - دورى از تعصب و تحميل در تبليغ

دين باورى و عقيده بايدانتخابى واختيارى باشد.انسان را در هر چيز مى توان مجبور كرد جز درانديشه و عقيده كه اين مسله اى درونى است و به خواست واختيار انسان بستگى دارد.اگر دراين زمينه تحميل و تعصب و زور در كار باشد در تبليغ نتيجه اى معكوس مى بخشد. زيرا حاكميت دين حاكميتى درونى و حقيقى است . واين حاكميت آنگاه تحقق مى پذيرد كه آدمى با شناخت واستدلال آن را باور كند و با آغوش باز اصول و فروع آن را چون بهترين محبوبها و معشوقها در آغوش گيرد و با تمام وجود آن را پاس دارد و در تحكيم آن بكوشد و دين باورى راستين باشد. در قرآن آمده است[ لااكراه فى الدين قدتبين الرشد من الغى  اجبار و اكراهى دراين دين نيست كه رشد و كمال از گمراهى آشكار شد]... چون رشداز غى و هدايت از ضلالت نيك شناخته شده است (با توجه به كلمه[ تبين] كه باب براى تكثير و زيادى است و[ قد] كه براى حتميت و دورى از گمان است ) اجبار و اكراهى نيست به اين جهت كه انسان آنچه را شناخت و نيك دريافت و به ماهيت آن پى برد آن را با آغوش باز مى پذيرد.

براى نمونه در مسئله حجاب مثلا بايد با منطق واستدلال و برخورد منطقى آن را مطرح كرد واگر فشار والزام واخراج از فلان محل و ... باشد موضوع بصورت يك اجبار جلوه مى كند وانسان طبيعتا از اين گونه مسائل سرباز مى زند.البته اين در كار تبليغ است كه مبلغان بايد هر موضوع مذهبى را به حد[ تبين الرشد] برسانند مثلا در رابطه با مسئله حجاب رشد و صلاح طبقه زنان به آنان نيك شناسانده شود و خير و صلاح آنان با آموزشهاى اصولى روشن گردد كه دراين صورت خودشان با آغوش بازاز آن استقبال مى كنند و آنرا با باورى عقلانى مى پذيرند واگر ناشناخته و نادانسته موضوعى پيشنهاد شود نتيجه مطلوب و ريشه دارى را به بار نخواهد آورد به اين آموزش اسلامى نيك توجه كنند: قرآن مى گويد:[ بل كذبوا بمالم يحيطوا بعلمه ... بلكه چيزى را كه به علم آن نرسيدند واز تاويل آن خبر ندارند دروغ شمردند]...

ازامام على[ ع] روايت شده است :الناس اعداء ماجهلوا مردم دشمن مجهولات خود هستند]. بنابراين اگراصلى تكليفى برنامه اى نخست با آموزش وارشاد كافى شناسانده نشده و نقطه ابهامهاى آن بر طرف نگرديد پذيرش اگر باشد درونى و عقيدتى نيست و همواره براى بقا نياز به عامل خارجى دارد.اين است كه پيش از هر تحول و تغيير نخست بايد فرهنگ آن را پديد آورد تاانسانها بشناساند و عمل كنند نه اينكه ندانسته به كارى تن دهند كه سرانجامى موفق نخواهد شد.

(7) - صداقت در كار تبليغ

ديگراز وظائف بررسى درست مسائل تبليغ اثرات مثبت و منفى آن و واكنش جامعه در برابر شيوه هاى تبليغى است دوراز هرگونه فرو پوشى و پنهان كارى .

براى روشن شدن اين اصل توضيح زير ضرورى است : نخستين شرطى كه سازمان مذهبى و تبليغاتى ... بر مى گزيند خصلت حقيقت جوئى و واقع گرائى است ... نيز شرط دومى ضرورى است و آن اينكه افراد خوش باور و تخيل گرا نباشند به آنچه كردند دلخوش نكنند يا دراثر روشنگرى آنان كژى و ناراستى و نابسامانيى از گوشه اى ازاجتماع مورد تبليغ رخت بر بست آن را درست و كامل و بى نقص ندانند.

برخى همواره مايلند خودشان و كارشان راارزشمند و مفيد جلوه دهند نيز گروهى ديگر هستند كه بسيار ضعيف النفس و سست عنصرند و خمواره مى خواهند براى خود مايه دلگرمى و دلخوشى كاذبى بسازند و بدان خرسند باشند و به هيچ وجه حاضر نيستند عيب و نارسائى كار خود را بشوند تا برايشان تكليف درست نشود و مسئوليتى پديد نيايد.

اين چگونگى اشتباهى بزرگ است و مانع تكامل و رشد در هر راه و هر كاراست ... بايد به اين دستوراسلامى نيك توجه كرد كه روشن كردن عيبهاى و نقصها از وظائف افراد نسبت به يكديگراست :

امام على[ ع] فرموده است:[ليكن احب الناس اليك من هداك الى امرار شدك و كشف لك عن معايبك گرامى ترين مردم نزد تو بايد كسى باشد كه تو را به كمال و رشد راهنمائى كند واز عيبهايت پرده بردارد].

همچنين روايات آموزنده ديگرى ازامامان دراين زمينه آمده است كه بايد ملاحظه گردد  واين شيوه مرضيه اسلامى در راه تبليغ به كار بسته شود.

مبلغان بايداصل اسلامى معروف:[ المناصحه والنصيحه] را در كارشان بكار بندند و عيبها و نقصهاى شيوه و برنامه هاى خود و جامعه را بدون پنهان كارى و فروپوشى بررسى كنند و باز گويند.

و نيزامام صادق[ ع] از پيامبر[ ص] روايت كرده است كه:[ ان اعظم الناس منزله عندالله يوم القيامه امشاهم فى ارضه بالنصيحه لخلقه] برترين منزلتهاى خدائى براى انسانهائى است كه بيش از همه ناصح و خيرخواه مردمند و آشكارا كژى ها و كاستى ها را بازگو مى كنند و مردم رااز راه و چاه آگاه مى سازند].

ازامام صادق[ع] روايت شده است:[ يجب للمومن على المومن ان يناصحه] تكليف مومن نسبت به مومن ديگر نصيحت و خيرخواهى است . نصيحت در مقابل غش است كه[ غش] فروپوشى و پنهان كارى و نا گفته گذاشتن حقيقتها و واقعيتهاست .اگر كسى برنامه زندگى شخصى يااجتماعى را ديد كه نادرست است و دم فرو بست و عيب واشكال آن را نگفت و انسانها رااز كژى باز نداشت اين شخص نسبت به آن جامعه يا آن فرد غش به كار برده است نه نصيحت . و آنگاه ناصح و خيرخواه است كه داد بزنداين چاه است نه راه .

(8)رعايت اصل رفق و مدارا

در كناراين عمل و در همه كارهاى تبليغى اصل رفق و مدارا نيز ارزشمنداست و بايد بدقت رعايت گردد. دراين زمينه در رساله كوچك [روش تبليغ] كه از طرف دفتر تبليغات اسلامى منتشر شده است بحثهاى ارزنده اى آمده است كه بايد نگريسته شود و برنامه كار قرار گيرد. در اينجا براى مزيد فايده به ذكر رواياتى مبادرت مى كنيم : :

امام صادق[ ع] از پيامبر[ ص] روايت مى كند:[ امرنى ربى بمداراه الناس كماامرنى باداءالفرائض  پروردگار مرا به مدارا با مردم امر كرده است چنانچه به انجام فرائض] .

و درباره مداراه گفته اند:[مداراه الناس و حسن صحبتهم واحتمال اذا هم لئلاينفرواعنك ... نرمخوئى و نيكرفتارى با مردم و پذيرش آزار آنان تا از آدمى دورى نكنند مدارااست] .

ازامام صادق[ ع] روايت كرده اند:[من كان رفيقا فى امره نال مايريد من الناس  آنكه با رفاقت و برخورد درست وانسانى در كارى گام بنهد به آنچه از مردم مى خواهد دست مى يابد].

بنابراين مبلغين محترم بايداز هرگونه تحميل و درشتخوئيو تعصب و تكفير و تفسيق جدا بپرهيزند.

[عن احد هما[ ع] ان الله رفيق يحب الرفق ... وانه ليريد تحويل العبد عن الامر فيتركه عليه حتى بجوله بالناسخ كراهته تتاقل الحق عليه خداوند در برابر بندگانش اينقدر رفق به كار مى برد وامر و نهى نمى كند كه مبادا حق بر برنده اش سنگين باشد تا نسخ پيش آيد و آن تكليف منسوخ گردد]. دراين كلام اهميت رفق و مدارا با خلق به بيانى شگفت آور باز گو شده است .

اما صادق[ ع] : قال رسول الله[ ص] :مااصطحب اثنان الاكان اعظمها اجرا واحبهماالله عزوجل ارفقهاالصاحبه برترين دو دوست و دو رفيق نزد خداوند متعال مدارا كننده ترين آن دواست نسبت به ديگرى .

(9) - محيط تبليغ

مهمترين جايها و حساسترين طبقات اجتماعى در قلمرو تبليغ مدارس و دانشگاهها و نسل جوان تحصيل كرده است . مى دانيد كه امروز برنامه هاى معارف اسلامى تدارك ديده شده است و كتابهائى نيز عرضه كرده اند و گروهى از طلاب و مبلغان به اين كار مهم در دانشگاهها دست زده اند.

دراينجا هيئتهاى تبليغى يا مبلغان شهرها و آباديها بايد بااين آقايان درارتباط باشند و با شاگردان آنان نيز كه گهگاه ديده شده است كسانى كه متصدى اين بخش از تبليغ و تعليم شدند نيك از عهده برنيامدند واشكالات فراوانى ازاين نايه پيش آمده است .اينها را بايد به صارحت ديد و باز گفت و چشم بر هم نگذاشت و بى تفاوت نبود.

(10) - آگاهى كامل از مسائل موردنياز

نيز در كار تبليغ و مجامع تبليغى نخست بايد مسئله و مسائل مورد نياز روشن گردد و مبلغ و گروه تبليغى از آن دست مسائل آگاهى كامل داشته باشند و در قلمرو و تخصص آنان باشد تا بتوانند آن مسائل را خوب تفهيم كنند و بباور نسل بدهند. روشن است كه بهترين شيوه براى سقوط آئين يا مكتب و عقيده اى دفاع غلط است .اگراز آئين بد و دور از منطق و نامناسب و يا شيوه اى غلط دفاع است .اگراز آئين بد و دور از منطق و نامناسب و يا شيوه اى غلط دفاع كنيم بدترين و كارى ترين ضربه را بر پيكر آن وارد ساخته ايم .اينكه برخى از تبليغها نتيجه اى واژگونه دارد براى همين است .

(11) - وحدت در كار تبليغ

اين نيز مسئله مهمى است كه مبلغان مسائل مورد تبليغ مردم و طبقات تبليغ شده را (در عين تكثر و چند گانگى ) به نوعى وحدت و يگانگى برسانند.اگر مبلغان جلسات معارفه و تفاهم داشته باشند و ارتباط و انسجامى ميانشان باشد مى توانند بسيارى از مسائل را هماهنگ كنند و يگانه و در يك خط عمل كنند نيز مسائل مورد تبليغ را به مسائل مورد نياز روز يك دست برسانند. نيز مى توانند در اثر يگانگى افراد مبلغ وحدت استوارى ميان طبقات مردم برقرار كنند و تكثراماكن و طبقات مورد تبليغ تاثيرى درايجاد شكاف و تكروى نداشته باشند.

(12) - عدم تفاوت و تبعيض

مسئله مهم ديگراين است كه از پذيرش دعوت جناح خاص ،مخصوص قرار دادن كلاس و منبر جدا بپرهيزند و به همه مساجد سر بزنند و با همه سخن بگويند. مراقبت كنند كه درانحصاراشراف و مترفين و كله گنده هاى محلى قرار نگيرند واز محرومان فاصله پيدا نكنند. روشن است كه بينوايان نه زبان چرب نرم دارند و نه ابزار ديگرى براى رفاقت بر عكس مترفان و مسرفان همه ى ابزار براى جذب كردن و وجهه گرفتن را در دست دارند واز آن براى تحكيم موقعيت خود استفاده مى كنند

اين عوامل باعث نشود كه مبلغان از مركزاصلى جامعه كه توده هاى مستضعف اند دور بمانند و در تيول وانحصار قشر خاصى مرفه در آيند كه اين شيوه پايگاه اصلى مبلغ راويران مى كند.از پيامبر[ ص] روايت شده است در تفسيراين فرموده خداوند:[با كسانى كه بامداد و شبانگاه پروردگار خويش را مى خوانند و رضاى او مى جويند باشكيبائى قرين باش و ديدگانت را از آنان بر مگردان به جستجوى زيور زندگانى دنيا و از كسى كه دل وى از ياد خويش غافل كرده ايم و از هوس خود پيروى كرده و كارش زياده روى است اطاعت مكن] .


منبع:مجله حوزه                                        تنظیم:نقدی-حوزه علمیه تبیان