تبیان، دستیار زندگی
این مجموعه برای آن است که کمی به خود بیاییم و تصمیم بگیریم که دهانمان را آب و جارو کنیم. حرف زدن نعمتی است که به اصطلاح قهوه خانه ای کنتور ندارد و نمی دانم با چه انرژی کار می کند که هیچ وقت خاموش نمی شود.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

دید! دید! یک پیام جدید

قسمت پنجم

این مجموعه برای آن است که کمی به خود بیاییم و تصمیم بگیریم که دهانمان را آب و جارو کنیم.

حرف زدن نعمتی است که به اصطلاح قهوه خانه ای کنتور ندارد و نمی دانم با چه انرژی کار می کند که هیچ وقت خاموش نمی شود.

اما باید بگویم که ما تا چیزی جلوی چشممان نباشد باورمان نمی آید.

ولی این طور نیست، بلکه خیلی چیزها کنتورش جای دیگری نصب است درست مثل کنتور تلفن خانه شما که توی مخابرات است (تلفن ما هم مثل تلفن شماست). و سر برج که می شود قبضش می آید و باید حسابش را پس بدهی!

خیلی ساده حرف می زنم؛ می دانم. اما حواست باشد که دارم حرف حساب می زنم!

کنتور زبان حضرت عالی هم در مرکز کتنرل نصب است و حساب همه حرفهایت را ضبط می کند. و خوب است بدانی که ریز مکالمات را هم می دهد. اما فرقش با مخابرات این است که کمی باحوصله است نه اینکه مثل همراه اول و اپراتورهای دیگر، کم طاقت باشد و تا پولش را ندهی قطع کند.

آدمها شانس آورده اند؛ که اگر اینطور بود، فکر نکنم برای کسی زبانی باقی می ماند! بلکه همه، همان برج اول زبانشان قطع می شد. (خدایا شکرت که رحم کردی)

خلاصه آنکه من هم مثل ایرانسل دست به ابتکار زده ام، و خواستم قبل از اتمام فرصت و رسید صورت حساب، یک تذکری به شما بدم. (دیده اید که ایرانسل راه به راه پیامک می زند که چیزی نمانده اعتبار شما تمام شود.)

بله این مجموعه که با عنوان "دید! دید! یک پیام جدید" تقدیم حضور می شود، حکایت همان پیامکها را دارد، برای یادآوری صورت‌حساب وسیله ارتباطی که همه شما یکی از آنها را در دهان مبارکتان دارید.

حسین عسگری – گروه دین و اندیشه سایت تبیان

با من حرف بزن

موضوع پیام: نازنینی که همیشه راست می گفت

فرستنده: مرکز کتنرل اونور آبی

گیرنده: مشترک اینور آبی

الگوی راستگویان

راستگویی پیامبر صلی الله علیه و آله

هنگامی که آیه انذار بر پیامبر صلی الله علیه و آله  نازل شد، آن حضرت بر فراز کوه صفا رفت و فریاد برآورد: «مردم! دشمنان به ما حمله کرده‌اند. پس چون مردم اطرافش گرد آمدند، حضرت فرمود: اگر بگویم اسبانی با سواران خویش در دره قصد هجوم به شما را دارند، حرفم را می‌پذیرید؟

گفتند: آری ما جز سخن راست از تو نشنیدیم. پس فرمود: همانا من هشدار دهنده شمایم در برابر عذابی سخت».1

اعتراف دشمن به راستگویی پیامبر صلی الله علیه و آله

روزی یکی از کفار در جنگ بدر، ابوجهل را دید و گفت: در اینجا جز من و تو کسی نیست که سخن ما را بشنود. به من بگو آیا محمد در ادعایی که می‌کند، راست می‌گوید یا دروغ؟ ابوجهل گفت: به خدا سوگند، محمد راستگو است و هرگز دروغ نگفته است.2

راستی با طفل

«عبدالله بن عامر گوید: پیامبر خدا به خانه ما آمد، در حالی‌که من طفلی خردسال بودم. پس برای بازی رفتم. مادرم گفت: عبدالله! بیا تا به تو چیزی بدهم. پیامبر صلی الله علیه و آله  فرمود: چه می‌خواهی به او بدهی؟ مادرم عرض کرد: خرما! پیامبر صلی الله علیه و آله  فرمود: اگر به او خرما ندهی، گناه یک دروغ بر تو نوشته می‌شود».3

واکنش پیامبر صلی الله علیه و آله در برابر دروغ

یکی از همسران پیامبر می‌گوید: هیچ خُلقی در نزد اصحاب پیامبر بدتر از دروغ نبود. پیامبر هرگاه اطلاع می‌یافت که مردی از اصحابش دروغ گفته است، تا از توبه او آگاه نمی‌شد، سینه مبارکش صاف نمی‌شد».4

پرهیز از دروغ در کسب و کار

آورده‌اند یکی از دوستان امام صادق علیه السلام به وی گفت: من می‌خواهم مشغول تجارت و کاسبی بشوم، خواهش می‌کنم در حق من دعا کنید. امام علیه السلام فرمود: تو را به راستگویی سفارش می‌کنم. هرگز دروغ مگو و عیب کالای خود را از مشتری پنهان مدار و مردم را مغبون نکن و راضی مباش بر مردم، مگر به آن چیزهایی که برای خود راضی هستی. حق بده و حق بگیر؛ زیرا تاجرِ راستگو در قیامت روسفید خواهد بود و دعا زیاد بخوان که خداوند به کار تو برکت می‌دهد.5

علت سکوت

آورده‌اند در مجلس معاویه یکی از بزرگان خاموش بود و هیچ نمی‌گفت. معاویه گفت: چرا سخن نمی‌گویی؟ آن مرد فاضل گفت: چه گویم؟! اگر راست گویم از تو بترسم و اگر دروغ بگویم، از خدا بترسم. پس در این مقام، سکوت بهتر است.6

قرآن، این دروغگو را رسوا کرد

رسول خدا صلی الله علیه و آله در سال نهم هجرت، ولید را به سوی «قبیله بنی‌المصطلق» فرستاد تا زکات مال آنها را معیّن کند و آن را بگیرد و بیاورد. مصطلقیان با آگاهی از آمدن ولید، همگی سوار اسب شدند و به پیشواز او شتافتند. ولید که از آنان کینه‌ای در دل داشت، وقت را غنیمت شمرد و شتابان به سوی رسول خدا صلی الله علیه و آله بازگشت و گزارشی دروغین داد که قبیله بنی‌المصطلق از دین برگشته‌اند.

از این‌رو، از دادن زکات خودداری ورزیدند و آهنگ کشتن مرا کردند. هدف ولید این بود که رسول خدا صلی الله علیه و آله را تحریک کند تا سپاهی برای سرکوبی بنی‌المصطلق گسیل دارد و در نتیجه انتقام خود را از آنها بگیرد.

پیامبر اسلام گزارش دروغ ولید را تصدیق نفرمود، ولی تعدادی از مسلمانان سست ایمان که مطیع پیامبر نبودند، گزارش او را باور کردند و به رسول خدا صلی الله علیه و آله  فشار آوردند که برای سرکوبی قبیله مصطلق اقدام کند. در این هنگام، آیه‌ای نازل شد که خداوند در آن ولید را فاسق نامید و او را رسوا کرد:

ای کسانی که ایمان آورده‌اید، اگر فاسقی برایتان خبری آورد، نیک وارسی کنید، مبادا از روی نادانی، گروهی را آسیب برسانید [و بعد]، از آنچه کرده‌اید پشیمان شوید. (حجرات: 6)

به این ترتیب قرآن، مسلمانان را از باور کردن هر گزارشی و بدون تحقیق اقدام کردن، بازداشت.7

گروه دین و اندیشه - حسین عسگری


1 . بحارالانوار، ج 18، ص 164.

2 . سفینة البحار، ج 1، ص 418.

3 . همان، ص 328.

4. همان، ص 330.

5. حکایات برگزیده، صص 247 و 248.

6. همان، ص 217.

7 . دروغ، ص 74.

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.