مرجعیت اهل بیت(ع)
يکي از مباحث بسيار مهم و ريشهدار که از آغاز تا کنون در بين مسلمانان مورد بحث و گفتگو بوده است، مرجعيت مطلقه اهل بيت عصمت و طهارت، پس از رسول خداست.
گروهي برآناند که اهل بيت نه تنها مرجع ديني و سياسي و علمي پس از رسول خدا بودهاند، بلکه شواهد و قرائن زيادي دلالت دارد که آنان نيز در زمان رسول خدا مرجعيت امت اسلامي را به دستور رسول خدا بر عهده داشتهاند و موارد فراواني بوده است که پيامبر(ص) حکم و داوري آنها را به عهده اميرمؤمنان نهاده و گاهي نيز از امام حسن، امام حسين و حضرت فاطمه زهرا(س) ميخواست تا حکم مسئله را در ديد همگان بيان کنند تا بدين وسيله جايگاه رفيع و بلندشان در بين امت اسلامي بيش از پيش آشکار شود.
به همين منظور، دهها و صدها حديث در علم و فضل، کمالات اخلاقي ،مراتب علمي و برتري آنان بر ديگران بيان فرمود و در نهايت تمام درها را به فرمان خدا بست و تنها در خانه علي(ع) را باز نگه داشت و اهل بيت را همسنگ و ثقل اصغر ناميد تا تمام مسلمانان از آنان تبعيت کنند.
گروهي ديگر، با توجيه يا ردّ نظريه اول، مرجعيت عترت را پس از رسول خدا زير سؤال بردند و يگانه مرجع را قرآن و سنت معرفي کردند. اينک دو دسته از روايات را که هر يک زير بناي فکري گروهي از مسلمانان را تشکيل ميدهد، در اين نوشتار به اجمال بررسي ميکنيم.
مرجعيت اهل بيت در منابع شيعه
پيروان اهل بيت، بر اين عقيدهاند که پيامبر اسلام(ص)، دو چيز بسيار گرانبها را در بين امت گذاشت و رفت. همچنين معتقدند که او سفارش بسياري بر پيروي از آن دو چيز گرانسنگ کرد که يکي، قرآن است و ديگري، اهل بيت و عترت آن حضرت.
احاديث درباره مرجعيت اهل بيت فراوان است، ولي از ميان آنها «حديث ثقلين» که مورد بحث و گفتگوي ماست، از درخشش خاصي برخوردار است. اين حديث را که به حديث ثقلين مشهور و معروف است، بسياري از صحابه بزرگوار از رسول خدا شنيدهاند و در منابع اسلامي فراوان به چشم ميخورد؛ از جمله در دهها منبع دست اول شيعه ثبت شده؛ مانند: کافي، امالي طوسي، امالي صدوق، توحيد صدوق، خصال صدوق، ايمان ابيطالب، بشارة المصطفي، بصائر الدرجات، تأويل الآيات، التحصين ابن طاووس، تحف العقول، تفسير عياشي، تفسير فرات کوفي، تفسير قمي، کتاب سليم بن قيس، کشف الغمه، کشف اليقين، کفاية الاثر، کمال الدين، کنز الفوائد، لهوف ابن طاووس، متشابه القرآن، مشکاة الانوار، معاني الأخبار، المناقب، دعائم الاسلام ، دلائل الإمامة، روضة الواعظين، سعد السعود، الصراط المستقيم، الطرائف، العِدد القوية، العمدة، عيون اخبار الرضا، غيبة نعماني، الفصول المختارة، وسائل الشيعه، بحارالانوار، احتجاج طبرسي، ارشاد مفيد، ارشاد القلوب، اعلام الوري، و... .
متن حديث
شيخ صدوق در کتاب کمال الدين در باب 22، حدود 25 روايت نقل کرده که رسول خدا(ص) در حجة الوداع و در غدير خم و نيز در جاي ديگر فرمود: «إني تارک فيکم الثقلين کتاب الله و عترتي (اهل بيتي) فانها لن يفترقا حتي يردا عليّ الحوض؛[1] من دو چيز گرانبها در بين شما قرار دادهام : کتاب خدا و عترتم (اهل بيتم). اين دو هرگز از هم جدا نخواهند شد تا اينکه در روز قيامت در کنار حوض بر من وارد شوند».
شيخ صدوق اين حديث را با اسناد مختلف و با الفاظ شبيه به هم، از راوياني چون: زيد بن ارقم،[2] ابوسعيد خدري،[3] علي بن ابي طالب،[4] زيد بن ثابت،[5] جابر بن عبدالله[6] و ابوذر غفاري[7] نقل کرده است که براي اطلاع بيشتر ميتوانيد به اين کتاب گرانبها يا ديگر کتابهاي فوق مراجعه کنيد.
با اين بيان، براي شيعه ثابت و مسلم است که اهل بيت پس از رسول خدا، تنها مرجع امت اسلامي در تمام امور و مسائل ديني و سياسي به شمار ميآيند.
مرجعيت اهل بيت در کتب اهل سنت
شايد برخي چنين فکر کنند که حديث ثقلين فقط در منابع شيعي وجود دارد و در کتابهاي صحاح ستّه و يا ديگر کتابهاي اهل سنت يافت نميشود؛ در حالي که اين پنداري بيش نيست؛ چرا که اين حديث با همين لفظ در کتب صحاح و غير آن از صحابه بزرگوار از رسول خدا نقل شده است. و برخي نويسندگان با تحقيق در اين زمينه، 129 کتاب را معرفي کردهاند که حديث مرجعيت اهل بيت را از پيامبر بزرگوار اسلام(ص) نقل کردهاند.[8] به عنوان نمونه، ابن حجر در کتاب الصواعق المحرقه[9] اين حديث را از بيست طريق نقل کرده است.
به نام برخي از کتابهاي سنن و مسانيد اهل سنت که حديث را به همين شکل نقل کردهاند، ميپردازيم:
1. سنن دارمي، ج2، ص431، از زيد بن ارقم؛
2. سنن نسائي، ج5، ص130، در حجة الوداع؛
3. مسند احمد، ج3، ص14، از ابوسعيد؛
4. فضائل الصحابه نسائي، ص15، از زيد بن ثابت؛
5. مجمع الزوائد هيثمي، ج9، ص162، از زيد بن ثابت؛
6. مصنف ابن ابي شيبه، ج7، ص418، از زيد بن ثابت؛
7. مسند ابويعلي، ج2، ص297، از ابوسعيد؛
8. خصائص نسائي، ص93، در حجة الوداع؛
9. اوسط طبراني، ج1، ص131، و در کبير، ج2، ص66، از ابوسعيد؛
10. المستدرک علي الصحيحين حاکم نيشابوري، ج2، ص148؛
11. السنن الکبري، بيهقي، ج7، ص30؛
12. تحفة الاحوذي، مبارکفوري، ج1، ص195؛
13. مسند أبي الجعد، ص397، از ابوسعيد؛
14. کنز العمال، ج1، ص172.
بررسي نظريه دوم
ممکن است گفته شود که پيامبر(ص) ، سنت خويش را پس از خود جانشين قرار داده است نه عترت را؛ چون در برخي از منابع به جاي «اهل بيتي و عترتي» تعبير «سنتي» به کار رفته است. از باب نمونه، مالک بن انس در کتاب موطأ در باب النهي عن القول بالقدر در حديث سوم ميگويد:
«و حدثني عن مالک انه بلغه أن رسول الله قال: ترکت فيکم امرين لن تضلوا ما إن تمسکتم بهما، کتاب الله و سنة نبيه[13]؛ و از مالک به من حديث کرد که به او رسيده است که پيامبر(ص) فرمود: دو چيز در بين شما گذاردم و هرگز گمراه نخواهيد شد، اگر به آن دو چنگ بزنيد: کتاب خدا و سنت پيامبرش».
بر اساس اين نقل، بايد گفت پيامبر تنها مرجع پس از خود را قرآن و سنت قرار داده است، نه اهل بيت خود را.
پاسخ ما
در قسمت دوم این مقاله خواهد آمد.
نویسنده:حجه الاسلام و المسلمین محمد جواد مروجی تنظیم:نقدی-حوزه علمیه تبیان
پينوشتها
1 . کمال الدين، ج1، ص234.
2 . همان.
3 . همان، ص235.
4 . همان، ص236.
5 . همان.
6 . همان، ص237.
7 . همان، ص239.
8 . رجوع شود به کتاب الکشاف المنتقي، ص208، کاظم عبود الفتلاوي.
9 . الصواعق المحرقه، ص149.
10 . تحفة الإخوان، ص42؛ حديث ثقلين، آقاي علي عطائي اصفهاني، ص23.
11 . صحيح مسلم، ج4، ص18، ح2408.
12 . الجامع الصحيح، ج5، ص663.
13 . موطأ مالک، ج1، ص564.