تبیان، دستیار زندگی
فقیه باید آگاهى تفصیلى از تاریخ اسلام (سیره ) داشته باشد و آن را یكى از علوم ابزارى و پایه اجتهاد فقهى تلقى كند.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

ضرورت آموزش تاريخ در حوزه ها
تاریخ

فقيه بايد آگاهى تفصيلى از تاريخ اسلام (سيره ) داشته باشد و آن را يكى از علوم ابزارى و پايه اجتهاد فقهى تلقى كند.

وقتى گفته مى شود تدريس و تحصيل تاريخ در حوزه هاى علميه ضرورت دارد هم مسائل نظرى تاريخ منظوراست و هم تاريخ اسلام و هم تاريخ عمومى واز نظر ضرورت نمى توان ميان آنها تفكيك قائل بود

 به جز از اين ديدگاه كه گفته شود آموزش تاريخ اسلام به عنوان بخشى از سنت و يكى از منابع فقه بر فقهاءاسلام و نيز خطباء و وعاظ[ واجب توصلى عينى] است . در حاليكه آموزش مسائل نظرى تاريخ و تاريخ عمومى[ واجب كفايى] بر همه مسلمين است .

بنابراين شايسته تراين است كه اين مسئله را در ذيل دو عنوان جداگانه[ ضرورت آموزش تاريخ اسلام] و[ ضرورت آموزش تاريخ نظرى و تاريخ عمومى] بررسى كنيم :

1- ضرورت آموزش تاريخ اسلام در حوزه ها:

چنانكه توجه داريد سنت معصومان بعداز قرآن مجيد دومين منبع فقه واحكام اسلامى است . و سنت و حديث يعنى سنت گفتارى آنان منحصر نيست بلكه[ سيره] يعنى[ سنت كردارى : فعل و تقدير] آن بزرگواران را نيز در بر مى گيرد.

بنابراين فقهاءاسلام همانگونه كه وظيفه دارند براى استنباط احكام شرع به احاديث (سنت گفتارى ) مراجعه كرده و از آن بهره بردارى نمايند موظف مى باشند كه براى همين منظور بر[ سيره] نيز تسلط كامل داشته باشند واين در حالى است كه[ سيره پيامبر وائمه معصومين] باضافه زندگينامه اصحاب و روايتگران احاديث (رجال ) طبقات فقهاء و سيره متشرعه مجموعا تاريخ اسلام نام دارد.

بنابراين وظيفه شرعى فقيه است كه جهت استنباط احكام بر تاريخ اسلام مسلط باشد بدون آگاهى از سيره و تاريخ اسلام كسى نمى توانداجتهاد فقهى كامل و بى دغدغه اى انجام بدهد.

با تاسف بايد گفت كه در تاريخ دوران اخير حوزه هاى علميه علماء و طلاب بين سنت گفتارى (حديث ) و سنت كردارى (سيره و تاريخ اسلام ) تفكيك نموده و در مقام اجتهاد واستنباط احكام دومى را عملا ناديده انگاشته اند وازاين طريق ضربه جبران ناپذيرى بر رونداجتهاد وارد شده است .

اكنون زمان آن است كه جلو اين كجروى گرفته شود و تنها راه عملى جلوگيرى ازاين كجروى الزامى و رسمى كردن تدريس تحصيل تاريخ اسلام با همه شاخه ها وابعاد آن در حوزه هاى علميه مى باشد.

فقيه بايد آگاهى تفصيلى از تاريخ اسلام (سيره ) داشته باشد و آن را يكى از علوم ابزارى و پايه اجتهاد فقهى تلقى كند.

دراين ميان عذر تراشى ازاين قماش كه اسناد روايتى اين قبيل گزارشهاى تاريخى چندان مهذب و موثق نيست نمى تواند رفع تكليف شرعى كند چون بدون پرداختن به سيره و تاريخ اسلام كه نمى توان گفت اين مسائل خودبخود واز طريق معجزه حل شود. بايد تعدادى دراين فن خبره شوند تا مطلب واسناد آنها را با بررسى دقيق علمى مهذب نمايند.

تدريس و تحصيل سيره و تاريخ اسلام در حوزه هاى علميه[ فرض] و تكليف است در حاليكه در فرهنگ و بينش كنونى حوزه ها آن را[ فضل] مى شمارند!

در عصر حاضر مسائل زيربنائى و حياتى مانند سيره و تاريخ اسلام و طبقات رجال قربانی تورم بيش از حد علم اصول و فقه و تقنن طلبى افراد در اين دانش مقدماتى گرديده است . عكس العمل چنين افراط و تفريطى پيدايش تفكرات و مكاتب انحرافى و گمراهى از نوع[ اخباريگرى] خواهد بود.

همينطوريكه تحصيل تاريخ اسلام بر فقهاء فرض است براى خطيبان واعظان نويسندگان و مبلغان مذهبى نيز فرض مى باشد چون اينها چگونه مى تواننداسلامى را كه از گذشته ها و شناسنامه تاريخى آن خبر ندارند تبليغ و ترويج كنند؟!

يكى از عوامل و علل بنيادين موفقيت فقهى و فقيه سترگ و جامع شيعه مرحوم حضرت آيه الله العظمى بروجردى (قدس سره ) در گرو اطلاعات همه جانبه و دقيق معظم له نسبت به تفسير و تاريخ اسلام رجال و طبقات روات و بالاخره تاريخ وادوار فقه بوده است . همين ويژه گى و شيوه است كه ايشان رااز ديگران ممتاز ساخته است .

ادامه دارد...


منبع:مجله حوزه                                                       تنظیم:نقدی-حوزه علمیه تبیان