تبیان، دستیار زندگی
عزیزی: بزرگان‌ تیم‌ملى‌ از ترس‌ موقعیتشان‌ مثل‌ کبک‌ سرشان‌ را زیر برف‌ کرده‌اندآقاى‌ دادکان‌ آن‌ پاس‌ را نمى‌دادم‌ شما الان‌ کجا بودی؟! و بالاخره‌ کاسه‌ صبرش‌ لبریز شد و حرف‌هایى‌ به‌ زبان‌ آورد که‌ تاکنون‌ کمتر کسى‌ جرأت‌ ...
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

انتقاد شدید خداداد از فدراسیون و دادکان

عزیزی: بزرگان‌ تیم‌ملى‌ از ترس‌ موقعیتشان‌ مثل‌ کبک‌ سرشان‌ را زیر برف‌ کرده‌اندآقاى‌ دادکان‌ آن‌ پاس‌ را نمى‌دادم‌ شما الان‌ کجا بودی؟!

و بالاخره‌ کاسه‌ صبرش‌ لبریز شد و حرف‌هایى‌ به‌ زبان‌ آورد که‌ تاکنون‌ کمتر کسى‌ جرأت‌ بیانش‌ را داشته‌ است.

حماسه‌ساز ملبورن‌ از ماه‌ها قبل‌ به‌ دور از حاشیه‌ و جنجال‌ یا در مشهد سر زندگى‌اش‌ بود یا بدون‌ سر و صدا در وین‌ در تمرینات‌ آدمیراواکر شرکت‌ مى‌کرد اما...

صبح‌ دیروز مصاحبه‌ کوتاهى‌ از خداداد عزیزى‌ روى‌ تلکس‌ خبرگزارى‌ آمد که‌ به‌ نظر مى‌رسید او حرف‌هاى‌ بیشترى‌ براى‌ گفتن‌ دارد!

**خداداد؛ اتریش‌ چه‌ خبر؟

متأسفانه‌ اوضاع‌ مناسبى‌ در باشگاه‌ آدمیراواکر حاکم‌ نیست‌ و به‌ شخصه‌ از امضاى‌ قرارداد با این‌ تیم‌ راضى‌ نیستم‌ چون‌ در این‌ تیم‌ مشکلات‌ و جر و بحث‌هایى‌ میان‌ مربى‌ و رئیس‌ باشگاه‌ و آقاى‌ مهاجرانى‌ ایجاد شد که‌ روى‌ وضعیت‌ بازیکنان‌ ایرانى‌ تأثیر گذاشته‌ است‌ و دو گروه‌ اتریشى‌ و ایرانى‌ باشگاه‌ رودرروى‌ هم‌ قرار دارند و فعلاً‌ جنگ‌ است‌ تا بالاخره‌ قدرت‌ به‌ یکى‌ از طرفین‌ برسد. البته‌ من‌ هنوز مجوز کارم‌ صادر نشده‌ اما بازیکنى‌ مثل‌ پاشازاده‌ و حتى‌ رزاقى‌ قربانى‌ اختلافات‌ شده‌اند.

**کارت‌ «ITC»ات‌ که‌ صادر شد؟

بله! فدراسیون‌ فوتبال‌ کلى‌ منت‌ گذاشت‌ و با دریافت‌ پانزده‌ هزار دلار آن‌ را صادر کرد و من‌ بابت‌ این‌ موضوع‌ از حقم‌ دفاع‌ مى‌کنم. کمى‌ حرف‌ مى‌زنم‌ و قضاوت‌ را به‌ کارشناسان‌ و مردم‌ عزیز کشورم‌ واگذار مى‌کنم.

**هر چه‌ دوست‌ دارى‌ بگو تا به‌ قول‌ خودت‌ مردم‌ قضاوت‌ کنند.

من‌ از سال‌ 1991 تا 2006 عضو تیم‌ملى‌ بودم‌ و چهارده‌ سال‌ سابقه‌ ملى‌ دارم‌ که‌ در مقاطعى‌ به‌ خاطر رئیس‌ فدراسیون‌ سابق‌ از تیم‌ دور ماندم‌ و در بهترین‌ روزهاى‌ فوتبالم‌ نتوانستم‌ به‌ تیم‌ملى‌ خدمت‌ کنم. گذشت‌ تا اینکه‌ آقاى‌ دادکان‌ رئیس‌ فدراسیون‌ شد و با شعار اول‌ دیندارى‌ و دوم‌ تیمدارى‌ کارش‌ را در فدراسیون‌ آغاز کرد و تا اینکه‌ بازى‌هاى‌ تیم‌ملى‌ وارد مرحله‌ حساس‌ نشد سراغى‌ از ما نگرفتند و صداى‌ مردم‌ درآمد و بنده‌ به‌ لطف‌ حمایت‌هاى‌ همه‌ جانبه‌ مردم‌ طومار آنها و بسیارى‌ از خبرنگاران‌ و رسانه‌ها به‌ تیم‌ملى‌ دعوت‌ شدم‌ و باز هم‌ تأکید مى‌کنم‌ من‌ به‌ زور اراده‌ مردم‌ به‌ تیم‌ملى‌ برگشتم‌ وگرنه‌ اگر دست‌ برخى‌ آقایان‌ بود حق‌ نداشتم‌ از اتوبان‌ نزدیک‌ کمپ‌ رد شوم!

**البته‌ در آن‌ مقطع‌ خود دادکان‌ چند بار گفت‌ خیلى‌ دوست‌ دارد تو یعنى‌ خداداد عزیزى‌ در تیم‌ملى‌ باشی.

به‌ خاطر افکار عمومى‌ این‌ حرف‌ها را زد، بگذریم‌ من‌ بدون‌ هیچ‌ ادعا و چشمداشتى‌ همیشه‌ گفته‌ام‌ تدارکات‌ بودن‌ تیم‌ملى‌ را هم‌ افتخار مى‌دانم‌ و آمدم‌ و هفتاد دقیقه‌ مقابل‌ اردن‌ و پنج‌ دقیقه‌ مقابل‌ قطر بازى‌ کردم، تیم‌ به‌ مرحله‌ بعدى‌ راه‌ یافت‌ و من‌ در دو بازى‌ برگشت‌ مقابل‌ بحرین‌ و کره‌شمالى‌ حضور نداشتم‌ که‌ آن‌ هم‌ به‌ دلیل‌ مصدومیتم‌ در تیم‌ملى‌ بود و بعدش‌ هم‌ دعوت‌ نشدم.

**خب‌ بعد چه‌ کار کردی؟

آمدم‌ اتریش‌ و با آدمیراواکر قرارداد بستم‌ ولى‌ براى‌ گرفتن‌ کارت‌ ITCام‌ کلى‌ بازى‌ام‌ دادند! آقاى‌ دادکان‌ تا چند هفته‌ قبل‌ با یک‌ زنگ‌ من‌ تلفن‌ را برمى‌داشت‌ و کلى‌ ابراز محبت‌ مى‌کرد اما حالا که‌ وسیله‌اش‌ از پل‌ گذشته! جواب‌ تلفن‌ من‌ را نمى‌دهد! کار من‌ اینجا گیر بود و فقط‌ سه‌ مرتبه‌ روى‌ پیغام‌گیر موبایل‌ ایشان‌ پیغام‌ گذاشتم‌ اما انگار نه‌ انگار...! کار به‌ جایى‌ رسید که‌ آقاى‌ حشمت‌ مهاجرانى‌ با ایشان‌ تماس‌ گرفت‌ و خواهان‌ صدور مجوز بازى‌ام‌ شد و آقاى‌ دادکان‌ با منت‌ گذاشتن‌ سر ما گفتند: حشمت‌ خان‌ به‌ خاطر شما ده‌ هزار دلار تخفیف‌ مى‌دهیم‌ و خداداد پانزده‌ هزار دلار بدهد وITC اش‌ را بگیرد. شکر خدا و از صدقه‌ سر این‌ مردم‌ آنقدر دارم‌ که‌ با یک‌ تلفن‌ گفتم‌ 15 هزار دلار را در همان‌ تهران‌ به‌ حساب‌ فدراسیون‌ بریزند و بالاخره‌ مجوز ما صادر شد تا بفهمم‌ مشکل‌ فدراسیون‌ همین‌ پول‌ من‌ بود و حالا که‌ بحث‌ مادیات‌ وسط‌ کشیده‌ شد تا قران‌ آخر حقم‌ را از آنها مى‌گیرم‌ و آقاى‌ دادکان‌ اگر با مشکل‌ مالى‌ مواجه‌ شد تا 2، 3 میلیون‌ دلار هم‌ روى‌ من‌ حساب‌ کند. من‌ پولم‌ را به‌ رخ‌ کسى‌ نمى‌کشم‌ و بنویس‌ خداداد همان‌ بچه‌ کارگرى‌ است‌ که‌ از 10 سالگى‌ کار مى‌کرد، در تعطیلات‌ تابستان‌ به‌ جاى‌ خوشگذرانى‌ و رفتن‌ به‌ کلاس‌هاى‌ مختلف‌ براى‌ دایى‌ و پدرش‌ کارگرى‌ مى‌کرد و گچ‌ درست‌ مى‌کرد اما حتماً‌ آدم‌ خوبى‌ بود که‌ خداوند او را به‌ اینجا رساند. تا یادم‌ نرفته‌ بگویم‌ در کجاى‌ دنیا چنین‌ قانونى‌ هست‌ که‌ از لژیونر پول‌ITC مى‌گیرند حتى‌ در کشورهاى‌ فقیر اروپاى‌ شرقى‌ 100 دلار هم‌ بابت‌ صدورITC نمى‌گیرند چه‌ برسد به‌ 25 هزار دلار، اصلاً‌ این‌ کار با قوانین‌ فیفا مغایرت‌ دارد. شماITC مرا نمى‌دادید و در حالى‌ که ماشین‌ اهدایى‌ رئیس‌ جمهور، آپارتمان‌ اهدایى‌ شهردار، زمین‌ و سکه‌هاى‌ اهدایى‌ دیگر ارگان‌ها و در کل‌ بیت‌المال‌ که‌ جزیى‌ از پاداش‌هاى‌ صعود به‌ جام‌جهانى‌ براى‌ اعضاى‌ تیم‌ که‌ من‌ هم‌ جزیى‌ از آن‌ هستم‌ را هنوز نگرفته‌ام، از من‌ باج‌ مى‌خواستید؟ اگر آقاى‌ دادکان‌ شما دکترا دارید من‌ ندارم‌ شرایطش‌ را نداشتم‌ که‌ ادامه‌ تحصیل‌ بدهم‌ و دکترا بگیرم، شما که‌ با سواد هستى‌ به‌ من‌ بگو معنى‌ کار فدراسیون‌ فوتبال‌ چه‌ بود؟ واژه‌اى‌ جز باج‌ خواستن‌ به‌ من‌ یاد بدهید!

**نمى‌شود با صبورى‌ و از راه‌ مسالمت‌آمیز این‌ موضوع‌ را حل‌ کرد؟

شما هم‌ جاى‌ من‌ باشى‌ به‌ مرز انفجار مى‌رسی! کار من‌ اینجا گره‌ خورده‌ بود و جواب‌ تلفنم‌ را نمى‌داد چون‌ رویش‌ نمى‌شد بگوید اول‌ پول‌ بده‌ بعد کارتت‌ را بگیر! خوبه‌ که‌ طلبکارم‌ و بدهکار نیستم! بنویس‌ آقاى‌ دادکان‌ ریاست‌ محترم‌ فدراسیون‌ فوتبال‌ که‌ در طول‌ مدت‌ تصدى‌ این‌ پست‌ بهترین‌ عملکرد شما همین‌ راهیابى‌ تیم‌ملى‌ به‌ جام‌جهانى‌ بوده‌ که‌ در مورد تیم‌هاى‌ پایه‌اى‌ صحبتى‌ ندارم، اگر در پنج‌ دقیقه‌ پایانى‌ بازى‌ ایران‌ و قطر اینجانب‌ به‌ خاطر لطف‌ خداوند و دعاى‌ خیر مردم‌ در بازى‌ نبودم‌ و آن‌ پاس‌ را نمى‌دادم‌ و تیم‌ملى‌ به‌ مرحله‌ بعدى‌ نمى‌رسید شما الان‌ کجا بودى‌ که‌ حالا بیست‌ ثانیه‌ هم‌ وقت‌ ندارى‌ جوابم‌ را بدهی؟ بنویس‌ آقاى‌ دادکان‌ مگر با شعار دیندارى‌ و تیمدارى‌ کارت‌ را شروع‌ نکردی، مگر برقرارى‌ عدالت‌ جزو ارکان‌ دین‌ نیست؟ آیا اینکه‌ ما مى‌بینیم‌ و مى‌دانیم‌ برقرارى‌ عدالت‌ و دیندارى‌ است؟ آیا تهمت‌هایى‌ که‌ شما به‌ خیلى‌ها مى‌زنى‌ رعایت‌ دیندارى‌ است؟ بنده‌ به‌ خاطر پانزده‌ هزار دلار ناراحت‌ نیستم‌ به‌ خاطر رفتار نامناسب‌ و بى‌توجهى‌ فدراسیون‌ فوتبال‌ دلگیرم‌ به‌ خاطر اینکه‌ به‌ خاطر تیم‌ملى‌ با مچ‌ خراب‌ سر تمرینات‌ حاضر شدم‌ و به‌ اصرار شما با درد تمرین‌ کردم‌ و حالا مجبورم‌ مچ‌ پایم‌ را جراحى‌ کنم، آیا شما خرج‌ جراحى‌ و غرامت‌ چند ماه‌ دورى‌ از میدان‌ را به‌ من‌ مى‌دهى‌ که‌ حالا براى‌ صدور مجوز بازى‌ من‌ پول‌ مى‌گیری؟ اگر ما بازیکنان‌ نبودیم‌ تیم‌ به‌ جام‌جهانى‌ مى‌رفت‌ که‌ حالا فیفا چند میلیون‌ دلار و اسپانسرها چند صد میلیون‌ به‌ حساب‌ فدراسیون‌ بریزند تا مدام‌ بگویید من‌ دادکان‌ 5، 6 میلیارد تومان‌ پول‌ براى‌ فوتبال‌ جذب‌ کرده‌ام؟ چرا باید بین‌ بازیکنان‌ تیم‌ملى‌ تبعیض‌ قائل‌ شوند و نورچشمى‌ها بیشتر از جوان‌هاى‌ بدون‌ پشتیبان‌ پاداش‌ بگیرند؟

**کدام‌ نورچشمی؟

اصلاً‌ خود من! قبل‌ از بازى‌ ایران‌ و اردن‌ که‌ اگر مساوى‌ هم‌ مى‌کردیم‌ اوت‌ مى‌شدیم‌ دادکان‌ در رختکن‌ گفت: اگر ببریم‌ همه‌ آنهایى‌ که‌ اینجا هستند پراید مى‌گیرند تا اینکه‌ آمدیم‌ تهران‌ و قبل‌ بازى‌ با قطر پاداش‌ها را دادند. در لیست‌ نوشته‌ بودند خداداد، مهدوى‌کیا، برهانی، نیکبخت‌واحدی، جواد کاظمیان، مجیدى‌ و عنایتى‌ نفرى‌ 5/3 میلیون‌ و بقیه‌ 5/6 میلیون‌ تا جلسه‌ تمام‌ شد چند تا از نورچشمى‌ها را که‌ هنوز تاریخ‌ مصرفمان‌ تمام‌ نشده‌ بود را نگه‌ داشتند و پاداشمان‌ را سریع‌ افزایش‌ و به‌ مرز 5/6 میلیون‌ رساندند اما کاظمیان، عنایتى‌ و مجیدى‌ همان‌ 5/3 میلیون‌ را گرفتند. اتفاقاً‌ تا بازى‌ با قطر تمام‌ شد و خود آقاى‌ دادکان‌ در رختکن‌ بود جلوى‌ رضا عنایتى‌ به‌ ایشان‌ گفتم‌ آقاى‌ دکتر چرا به‌ عنایتى‌ و کاظمیان‌ و مجیدى‌ 5/3 میلیون‌ دادید مگر قبل‌ از بازى‌ اردن‌ قول‌ ندادید همه‌ یکسان‌ پاداش‌ بگیرند؟

**چه‌ گفت؟

گفتند آنهایى‌ که‌ در جام‌ ملت‌ها و بازى‌ با اردن‌ حضور داشتند 5/6 گرفتن‌ و آنهایى‌ که‌ در یکى‌ از این‌ مسابقات‌ حضور نداشتند 5/3! در حالى‌ که‌ مثلاً‌ من‌ در جام‌ ملت‌ها حضور نداشتم‌ اما 5/6 گرفتم‌ یا مهدوى‌کیا در بازى‌ با اردن‌ نبود 5/6 گرفت، نیکبخت‌واحدى‌ و برهانى‌ نیز مثل‌ من‌ و مهدى‌ ولى‌ بیچاره‌ عنایتی، کاظمیان‌ و مجیدى‌ قربانى‌ شدند! آیا این‌ کار فدراسیون‌ تبعیض‌ نبود آیا در دیندارى‌ تبعیض‌ قائل‌ شدن‌ درست‌ است؟

**در آن‌ برهه‌ فقط‌ تو اعتراض‌ کردی؟

بله، بزرگ‌ترهاى‌ دیگر که‌ از ترس‌ موقعیتشان‌ سرشان‌ را مثل‌ کبک‌ زیربرف‌ مى‌کنند و اینجور مواقع‌ بزرگتر نیستند تا حق‌ جوان‌ترها را بگیرند اما در جاهاى‌ دیگر آنقدر خودشان‌ را بزرگ‌ مى‌دانند که‌ حیف‌ است‌ در کره‌ زمین‌ بمانند. اینها را باید در خورشید یا ماه‌ اسکان‌ داد! بس‌ که‌ ماهند! (مى‌خندد)!

**دوستانت‌ ناراحت‌ نشوند؟

اگر دروغ‌ مى‌گویم، بگویند خداداد دروغ‌ گفت! آن‌ جوانى‌ که‌ حقش‌ ضایع‌ مى‌شود جرأت‌ ندارد اعتراض‌ کند چون‌ نابودش‌ مى‌کنند و شما هم‌ جاى‌ آنها باشى‌ سکوت‌ مى‌کنى‌ یعنى‌ مى‌سوزى‌ و مى‌سازی! ولى‌ من‌ این‌ کاره‌ نیستم! که‌ اگر بودم‌ مثل‌ برخى‌ از دوستانم‌ بزرگ‌ بودم! ضمن‌ اینکه‌ شنیده‌ام‌ در حال‌ حاضر نیز فدراسیون‌ پاداش‌هاى‌ بچه‌ها را کم‌ و درصدى‌ کرده‌ و به‌ برخى‌ کارمندان‌ فدراسیون‌ هم‌ سهم‌ تعلق‌ داده‌ و حتى‌ به‌ برخى‌ لیدرها پاداش‌ داده‌ است‌ که‌ مطمئن‌ نیستم‌ و روزى‌ که‌ به‌ تهران‌ بیایم‌ تحقیق‌ مى‌کنم‌ و راستش‌ را مى‌گویم. خلاصه‌ کلام‌ اینکه‌ از فدراسیون‌ فوتبال‌ خیلى‌ ناراحتم‌ و باید بگویم‌ براى‌ فوتبالى‌ که‌ اینچنین‌ اداره‌ مى‌شود متأسفم‌ و نگاهم‌ به‌ آقاى‌ دادکان‌ که‌ مثلاً‌ خاک‌ خورده‌ فوتبال‌ و تحصیلکرده‌ بود عوض‌ شد. من‌ خیلى‌ برایشان‌ احترام‌ قائل‌ بودم‌ و حاضرم‌ رودررو بنشینم‌ و حرف‌هایم‌ را به‌ خودش‌ بگویم‌ و اگر متقاعدم‌ کرد حق‌ را به‌ ایشان‌ مى‌دهم! البته‌ اگر وقت‌ داشت‌ تا صحبت‌هاى‌ امثال‌ مرا گوش‌ کند که‌ اگر نبودیم‌ معلوم‌ نبود خودشان‌ در فدراسیون‌ بودند یا نه؟

**و حرف‌ آخر؟

درخت‌ هر چقدر پربارتار مى‌شود افتاده‌تر مى‌شود! بنویس‌ چه‌ خوب‌ است‌ ما انسان‌ها گذشته‌ خودمان‌ را فراموش‌ نکنیم! راستى‌ از فدراسیون‌ فوتبال‌ خواهش‌ مى‌کنم‌ تکلیف‌ پاداش‌هاى‌ من‌ را مشخص‌ کند پاداش‌هایى‌ که‌ ریاست‌ جمهوری، شهردارى‌ و... براى‌ ما در نظر گرفته‌اند پاداش‌هاى‌ اهدایى‌ خود فدراسیون‌ نیز ارزانى‌ خود آقایان.