تبیان، دستیار زندگی
مسلمانان در این كه در اذان و اقامه بعد از «حىّ على الفلاح»، دوبار «حىّ على خیر العمل» گفته شود، اختلاف دارند. اهل سنت قائل به عدم جواز آن در اذان و اقامه اند. برخى نیز آن را مكروه مى دانند، ولى
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

نسخ در اذان، آری یا خیر؟

اذان

اشاره:

مسلمانان در این كه در اذان و اقامه بعد از «حىّ على الفلاح»، دو بار «حىّ على خیر العمل» گفته شود، اختلاف دارند. اهل سنت قائل به عدم جواز آن در اذان و اقامه اند. برخى نیز آن را مكروه مى دانند، ولى اهل بیت(علیهم السلام) و شیعیانشان، این قسمت را جزء اذان و اقامه مى دانند، كه بدون آن اذان باطل است. از آن جا كه اذان و اقامه از موضوعاتى است كه مسلمین روزى چندین بار با آن سر و كار دارند، شایسته بررسى است.

فتواهاى علما امامیه

علماى شیعه امامیه به تبع ادله اى كه از رسول خدا(صلى الله علیه وآله) و اهل بیت(علیهم السلام) به آنها رسیده اتفاق نظر دارند كه «حىّ على خیر العمل» جزء اذان و اقامه است و بدون آن; یكى از فصول; ساقط شده و اذان و اقامه باطل است.

1 ـ سیّد مرتضى در الانتصار مى گوید: «از جمله امورى كه مختص به امامیه است این كه در اذان و اقامه بعد از «حىّ على الفلاح» «حىّ على خیر العمل» گفته شود، و علت این مسئله، اجماع شیعه امامیه است. و عامه روایت كرده اند كه مقاطعى از عصر پیامبر(صلى الله علیه وآله) این فصل جزء اذان و اقامه بوده، ولى ادعا مى كنند كه حكم آن نسخ و رفع شده است. كسى كه ادعاى نسخ مى كند باید بر آن دلیل اقامه كند، كه چنین دلیلى را هم نخواهد یافت.»1

2 ـ علامه حلّى مى گوید: «اهل سنت همگى از گفتن حىّ على خیر العمل، منع كرده اند ولى امامیه بر استحباب آن به دلیل تواتر نقل آن از ائمه(علیهم السلام) اتفاق نظر دارند.»2

3 ـ صاحب جواهر مى فرماید: «بنا بر قول اشهر نزد ما از حیث فتوا ـ ولو شهرت روایى عظیم نباشد تا ادعاى اجماع با آن ممكن باشد ـ حىّ على خیر العمل جزء اذان است، بلكه در «مدارك» آورده است: جزئیّت مذهب اصحاب امامیه است كه در آن خلافى نیست. در تذكره و نهایة الاحكام به علماى امامیه نسبت داده شده. در ذكرى به عموم اصحاب، نسبت داده شده است. در مسالك آمده كه طائفه امامیه و اصحاب در آن اختلاف ندارند. در ظاهر غنیه این چنین است: اصحاب اجماع دارند در این كه فصول اذان هجده فصل است نه بیشتر و نه كمتر: چهار مرتبه تكبیر، شهادت به توحید، شهادت به رسالت، سپس گفتن «حىّ على الصلاة» و «حىّ على الفلاح»، آن گاه «حىّ على خیر العمل» و سپس «تكبیر» و بعد از آن «لا إله إلاّ الله» و هر كدام از این فصول دو مرتبه ذكر مى شود...»3

از برخى روایات استفاده مى شود كه رسول خدا(صلى الله علیه وآله) بلال را امر نمود تا «حىّ على خیر العمل» را در اذان بیاورد، و بلال نیز تا زمان وفات رسول خدا(صلى الله علیه وآله) اینگونه اذان مى گفت

ادله جزئیّت «حىّ على خیر العمل»

براى جزئیّت این فقره در اذان مى توان به ادلّه اى تمسك كرد:

1 ـ اتفاق مسلمین بر اصل مشروعیّت

از امور مسلّمى كه در آن شكّى نیست، جزئیّت «حىّ على خیر العمل» در اذان در عهد رسول خدا(صلى الله علیه و آله) است; زیرا همانگونه كه در روایات شیعه امامیّه و زیدیّه و اسماعیلیّه به آن اشاره شده، اهل سنّت نیز آن را با طرق خود نقل كرده اند. و نیز از جماعت زیادى از صحابه نقل شده كه آن را در اذان خود مى آوردند. هر چند برخى از اهل سنّت ادعا كرده اند كه رسول خدا(صلى الله علیه وآله) به بلال امر نمود تا از اذان حذف كرده و به جاى آن جمله «الصلاة خیر من النوم» را قرار دهد. و به تعبیر دیگر برخى قائلند كه این فقره از اذان نسخ شده و به جاى آن فقره دیگرى قرار گرفته است.

آنان در اینكه ناسخ كیست اختلاف دارند، برخى ناسخ را شخص رسول خدا(صلى الله علیه وآله) معرفى كرده اند كه به بلال دستور داد تا آن را حذف كرده و به جایش «الصلاة خیر من النوم» قرار دهد، ولى برخى دیگر نسبت به شخص ناسخ سكوت اختیار كرده اند.

از برخى روایات استفاده مى شود كه رسول خدا(صلى الله علیه وآله) بلال را امر نمود تا «حىّ على خیر العمل» را در اذان بیاورد، و بلال نیز تا زمان وفات رسول خدا(صلى الله علیه وآله) اینگونه اذان مى گفت.4

حی علی خیر العمل

بررسى ادله اهل سنّت بر عدم جزئیّت

عمده ادلّه اهل سنّت بر عدم جزئیّت «حىّ على خیر العمل» در اذان در سه نقطه خلاصه مى شود:

1 ـ مصادر حدیثى معتبر تأكید بر ثبوت «حىّ على خیر العمل» ندارد، و «سنن الكبرى» بیهقى، و«المصنف» ابن ابى شیبه از مصادر دست دوم است.

2 ـ راویان احادیثى كه اشاره به جزئیّت كرده اند از ضعفا هستند، لذا روایاتشان از درجه اعتبار ساقط است.

3 ـ از روایات استفاده مى شود كه برخى از صحابه در اذان خود «حىّ على خیر العمل» را ذكر مى كرده اند، ولى نزد ما تنها عمل و قول پیامبر(صلى الله علیه وآله) حجّت است.

نقد ادلّه:

نسبت به دلیل اوّل مى گوییم:

اوّلا: اینكه در صحیحین ذكر نشده دلیل بر عدم صحّت آن نیست; زیرا به اتّفاق اهل سنّت احادیث صحیح تنها در صحیحین نیست بلكه چه بسیار احادیث صحیح السندى كه در صحیحین وجود ندارد، بلكه در كتب نه گانه آنها نیز نیامده است.

ثانیاً: اگر این فقره از اذان نسخ شده بود هرگز نباید بر على بن ابى طالب و اولاد او مخفى شده باشد; زیرا آنان كسانى هستند كه مطابق حدیث «ثقلین»، اقتداى به آنها سبب هدایت و در حدیث «سفینه» كشتى نجات امّت از ضلالت و گمراهى معرفى شده اند.

ثالثاً: از مجموعه روایات استفاده مى شود كه «حىّ على الصلاة» در عصر رسول خدا(صلى الله علیه وآله) جزء اذان بوده و حتّى مطابق برخى از روایات تا هنگام وفات آن حضرت در اذان گفته مى شده است.

و لذا این خود شاهد بر آن است كه این فقره از اذان سنتى ثابت در اذان به شمار مى آید. و در صورت شك در نسخ حكم آن مى توانیم استصحاب جزئیت كرده و حكم به بقاء آن نماییم، زیرا نسخ دلیل قطعى مى خواهد.

قبلا اشاره كردیم كه «حىّ على خیر العمل» در عصر رسول خدا (صلى الله علیه وآله) جزء اذان بوده و بلال در اذان قرائت مى كرده است، و تا هنگام وفات حضرت نیز نسخ نشده است، و لذا مى توان با استصحاب جزئیّت آن را به رسول خدا (صلى الله علیه وآله) نسبت داد.

و نسبت به دلیل دوّم مى گوییم:

اوّلا: باید ملاحظه شود كه میزان و ضابطه در جرح و تعدیل راویان این احادیث از جانب رجالیین چه بوده است، آیا به جهت مخالفت در مذهب است، یا جهت واقعى داشته است؟

ثانیاً: بر فرض تسلیم كه راویان اینگونه احادیث ضعیف باشند، ولى كثرت و تعدّد طرق این احادیث، مى تواند آنها را به سرحدّ اعتبار برساند; زیرا مطابق اصطلاح حدیثى كه نزد شیعه و اهل مورد قبول است احادیث مى توانند یكدیگر را تقویت كنند.1 از باب نمونه مشاهده مى كنیم كه اهل سنّت به حدیث نبوى: «على الید ما اخذت حتّى تؤدیه»2 على رغم ضعف سند آن عمل كرده اند. حدیثى كه تنها مرجع آن سمرة بن جندب است.

ثالثاً: جماعت بسیارى از علماى شیعه امامیّه و اسماعیلیه و زیدیه به طریق صحیح و حسن، جزئیّت «حىّ على خیر العمل» را در زمان پیامبر (صلى الله علیه وآله) نقل كرده اند، جزئى كه هرگز در زمان رسول خدا(صلى الله علیه وآله) نسخ نشد.لذا مى توانیم روایات ضعیف در مصادر اهل سنّت را با طرق صحیح و حسنى كه در مصادر شیعه وارد شده تأیید و تقویت نماییم. و این مطلب با اطلاع بر سیاسى بودن حذف آن در مدرسه خلفا بر شما واضح تر مى گردد.

نسبت به اشكال سوّم مى گوییم:

اوّلا: اهل سنّت، به عمل صحابه توجّه خاصى داشته و آن را حجّت مى دانند، و در فتاواى خود آن را مرجع و مصدر حكم معرّفى كرده اند، گرچه ما براى عمل صحابه اعتبارى در حدّ حجّیت موضوعى قائل نیستیم.

ثانیاً: قبلا اشاره كردیم كه «حىّ على خیر العمل» در عصر رسول خدا(صلى الله علیه وآله) جزء اذان بوده و بلال در اذان قرائت مى كرده است، و تا هنگام وفات حضرت نیز نسخ نشده است، و لذا مى توان با استصحاب جزئیّت آن را به رسول خدا (صلى الله علیه وآله) نسبت داد.

شکوری - گروه دین و اندیشه تبیان


1ـ الانتصار، مسأله 35.

2ـ تذكرة الفقهاء، ج 3، ص 42.

3ـ جواهر الكلام، ج 9، ص 81 و 82.

4-وسائل الشیعه، ج5، ص416، الأذان بحىّ على خیر العمل، حافظ علوى، زیدى، ص91

5- نصب الرایه، ج1، ص93

6- مسند احمد، ج5، ص8، 12، 13...

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.