تبیان، دستیار زندگی
در اخبار آمده بود که «کفنی منتسب به حضرت عیسی (ع) در شهر تورینو ایتالیا به معرض دید زائران مسیحی قرار می‌گیرد.» در این خبر به نقل از آتی نیوز بیان شده است که این کفن هنگامی که حضرت مسیح(ع) درگذشت بر روی پیکر وی بوده است و قرار است در کلیسای سن ژان باتیست
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

كفن حضرت مسیح پیدا شد!

کفن حضرت مسیح

در اخبار آمده بود که «کفنی منتسب به حضرت عیسی (ع) در شهر تورینو ایتالیا به معرض دید زائران مسیحی قرار می‌گیرد.»

در این خبر به نقل از آتی نیوز بیان شده است که این کفن هنگامی که حضرت مسیح(ع) درگذشت بر روی پیکر وی بوده است و قرار است در کلیسای سن ژان باتیست تورینو در معرض دید مردم واقع شود.

عکس برداری با اشعه ایکس از این کفن، موجب ظهور چهره مردی بر روی آن شد. بسیاری از پژوهشگران، تحقیقاتی را برای پی بردن به اینکه آیا این تصویر به حضرت مسیح تعلق دارد یا خیر آغاز شده است.

شبکه تلویزیونی فرانس 24 در این باره اعلام کرد؛ در سال 1988 برخی از پژوهشگران پس از تحقیقاتشان گفتند این کفن به قرن 13 میلادی مربوط می‌شود و تصویر روی آن به پیامبر مسیحیان مربوط نمی‌شود.

برپایه این خبر، دیگر دانشمندان خلاف آن را اعلام کردند و کارشناسان هنوز در این زمینه به توافق نرسیده‌اند.

تصویر این کفن

گفتنی است، همانطور که در عکس فوق مشخص شده است، چهره مورد بحث در حالت نگاتیو سیاه و سفید واضح تراز حالت طبیعی آن است.

این نگاتیو جالب، اولین بار در 28 می 1898 توسط یک عکاس آماتور به نام «سکوندو پیا» به حالت نگاتیو در آمد. وقتی پارچه(کفن) در کلیسای تورین به نمایش درآمد، وی مجوز عکسبرداری از آن را داشت و وقتی نقش چهره را بر نگاتیو آن مشاهده کرد، شیشه عکاسی از شدت شوک از دستش افتاد.

این کفن، پارچه ای است مربعی شکل در اندازه 4.4 متر در 1.1 متر. در آن تصویر کم رنگ و زرد مرد برهنه‌ای از جلو و پشت مردی است که دستانش در کنار پاهایش قرار دارد.

تصویرکفن، تصویر مردی با ریش و سبیل است. بدنی ماهیچه‌ای و قدی بلند دارد و البته برای مردی در زمان زندگی مسیح (ع) قدی متوسط محسوب می‌شود و بدنش دارای جراحت و زخم زیادی ناشی از مصلوب شدن می‌باشد.

محققان واتیکان می گویند این کفن از زمان محاصره قسطنطنیه در 1204 توسط صلیبیون نگهداری می‌شده است و اینکار جزئی از آیین مذهبی بوده است و این احتمال هست که سرکوب صلیبیون در قرن 14 به دلیل وجود مراسم پرستش «چهره ریش دار» مربوط به همین کفن باشد.

حرف و نقل بسیاری بر روی این کتان (کفن تورین) در میان است و برخی چهره را به صورت سه بعدی بازسازی کرده اند و مدعی شده اند که چهره عیسی(ع) را ساخته اند. و شاید فیلمی برای این بازسازی به نمایش درآید.

تصویرکفن، تصویر مردی با ریش و سبیل است. بدنی ماهیچه‌ای و قدی بلند دارد و البته برای مردی در زمان زندگی مسیح (ع) قدی متوسط محسوب می‌شود و بدنش دارای جراحت و زخم زیادی ناشی از مصلوب شدن می‌باشد

و آیا به راستی، حضرت عیسی(ع) مرده است؟

در قرآن کریم در دو مورد به مسئله فوت حضرت مسیح علیه السلام اشاره شده است. در آیه شریف 55 از سوره آل عمران اینچنین آمده است: «إِذْ قَالَ اللّهُ یَا عِیسَى إِنِّی مُتَوَفِّیكَ وَرَافِعُكَ إِلَیَّ وَمُطَهِّرُكَ ...» «(به یاد آورید) هنگامی را كه خدا به عیسی فرمود: من تو را بر میگیرم و به سوی خود، بالا میبرم و تو را از كسانی كه كافر شدند، پاك میسازم ...».

در ظاهر این آیه، به حضرت مسیح(ع) نسبت «فوت» داده شده است. با دقت در معنای مصدر «توفى» به دست می آید که این کلمه به معناى گرفتن چیزى بطور تام و كامل است، و به همین جهت در «موت» استعمال مى‏شود، چون خداى تعالى در هنگام مرگ آدمى، جان او را از بدنش مى‏گیرد.

و نیز فرموده: «اللَّهُ یَتَوَفَّى الْأَنْفُسَ حِینَ مَوْتِها وَ الَّتِی لَمْ تَمُتْ فِی مَنامِها، فَیُمْسِكُ الَّتِی قَضى‏ عَلَیْهَا الْمَوْتَ وَ یُرْسِلُ الْأُخْرى‏»1

معناى«توفى» و تفاوت آن با كلمه «موت»
حضرت عیسی مسیح(ع)

دقت در آیات گذشته و به خصوص آیه اخیر، این نكته را نتیجه مى‏دهد كه كلمه« توفى» در قرآن به معناى مرگ نیامده، بلكه اگر در مورد مرگ استعمال شده تنها به عنایت «گرفتن» و «حفظ كردن» است.

به عبارتى دیگر كلمه «توفى» را در آن لحظه‏اى كه خداى تعالى جان را مى‏گیرد، استعمال كرده تا بفهماند جان انسان ها با مردن، فانى نمى‏شود و آن ها که گمان می کنند مردن، نابود شدن است در واقع هیچ دریافتی از محتوای آیات ندارند، بلكه خداى تعالى جان ها را مى‏گیرد و حفظ مى‏كند تا در روز بازگشت خلایق به سوى خودش، دو باره به بدن ها برگرداند. پس كلمه« توفى» از این جهت صراحتى در مردن ندارد.

مؤید این گفتار ، مردود دانستن ادعاى یهود مبنى بر کشتن عیسى(ع) در قرآن كریم است. چون در آنجا مى‏فرماید:« وَ قَوْلِهِمْ إِنَّا قَتَلْنَا الْمَسِیحَ عِیسَى ابْنَ مَرْیَمَ رَسُولَ اللَّهِ، وَ ما قَتَلُوهُ وَ ما صَلَبُوهُ وَ لكِنْ شُبِّهَ لَهُمْ وَ إِنَّ الَّذِینَ اخْتَلَفُوا فِیهِ لَفِی شَكٍّ مِنْهُ ما لَهُمْ بِهِ مِنْ عِلْمٍ إِلَّا اتِّباعَ الظَّنِّ وَ ما قَتَلُوهُ، یَقِیناً، بَلْ رَفَعَهُ اللَّهُ إِلَیْهِ، وَ كانَ اللَّهُ عَزِیزاً حَكِیماً، وَ إِنْ مِنْ أَهْلِ الْكِتابِ إِلَّا لَیُؤْمِنَنَّ بِهِ قَبْلَ مَوْتِهِ وَ یَوْمَ الْقِیامَةِ یَكُونُ عَلَیْهِمْ شَهِیداً»2، چون یهود ادعا مى‏كرد كه مسیح عیسى بن مریم (ع) را كشتند و همچنین نصارا نیز بطورى كه از انجیل‏ها استفاده مى‏شود اینطور معتقدند كه «یهودیان آن جناب را دار زدند و كشتند، ولى چیزى كه هست اینكه: بعد از كشته شدنش خداى تعالى او را از قبرش بیرون آورد و به آسمان برد» و حال آنكه در آیات مذکور، داستان كشتن و به دار آویختن به كلى تكذیب مى‏شود.

علامه طباطبایی در صراحت این آیه، این چنین نتیجه می گیرد: «و آنچه از ظاهر آیه: « وَ إِنْ مِنْ أَهْلِ الْكِتابِ ...» بدست مى‏آید این است كه عیسى (ع) نزد خدا زنده است و نخواهد مرد تا آنكه همه اهل كتاب به وى ایمان بیاورند. و بنابر این « توفى» آن جناب در آیه مورد بحث به معناى گرفتن عیسى (ع) از دست یهود خواهد بود، اما در عین حال آیه شریفه صریح در این معنا نیست، و تنها ظهورى در آن وجود دارد.»

به نمایش کشیدن یاد و خاطره پیامبران  و صاحبان شریعت الهی در صحنه های انحرافی همانند آنچه در خبر کـفن عیسی بـن مریم علیهماالسلام آمده است موجـب انـگـاشتـن مـقام والای والیان رسالت به زمره تاریخ نگاشته ها، ظلمی است نابخشودنی

رفع عیسى به سوى خدا

منظور از رفع (بالا رفتن یا بردن) در آیه شریف « ... وَرَافِعُكَ إِلَیَّ ...» رفع معنوى است نه رفع صورى و جسمى، چون خداى تعالى در مكانى بلند قرار نگرفته تا عیسى (ع) را به طرف خود بالا ببرد، او مكانى از سنخ مكان هاى جسمانى كه اجسام و جسمانیات در آن قرار مى‏گیرند ندارد، به همین جهت دورى و نزدیكى نسبت به خداى تعالى هم دورى و نزدیكى مكانى نیست، پس تعبیر مذكور نظیر تعبیرى است كه در آخر همین آیه (آل عمران/55) آورده و فرموده: «ثُمَّ إِلَیَّ مَرْجِعُكُمْ ...»، مخصوصا اگر منظور از توفى قبض روح باشد كه خیلى روشن خواهد بود كه منظور از رفع، رفع معنوى است یعنى ترفیع درجه و تقرب به خداى سبحان، نظیر تعبیرى كه قرآن كریم در باره شهدا آورده است.

علامه طباطبایی احتمال داده است كه مراد از رفع عیسى(ع) به سوى خدا، بالا بردن روح و جسم عیساى زنده به آسمان است چون از ظاهر قرآن شریف بر مى‏آید كه خداى تعالى عیسى (ع) را در حالى كه زنده بود به آسمان مادى و جسمانى بالا برده و مقام قرب خداى سبحان و محل نزول بركات و مسكن ملائكه مكرم هم همین آسمان مادى است.

هشدار و زنگ خطر

به نمایش کشیدن یاد و خاطره پیامبران  و صاحبان شریعت الهی در صحنه های انحرافی همانند آنچه در خبر کفن عیسی بن مریم علیهماالسلام آمده است موجب انگاشتن مقام والای والیان رسالت به زمره تاریخ نگاشته ها، ظلمی است نابخشودنی.

ارسال آثار و بازیافته های ساختگی مقدسین به پشت ویترین موزه ها، تبدیل نمودن ایشان به کتاب های داستان و خاطرات گذشتگان، بازی تازه ای نیست که برای اولین بار اتفاق افتاده باشد، بلکه فیلم نامه ای تکراری و پوسیده برای انحراف افکار عمومی از اهداف ظلم ستیزانه رسولان الهی است و دور نگاه داشتن پاک ضمیران و به خصوص جوانان از گرایش به دین و خداپرستی است.

بنابر اعتقاد مذهب حقه شیعه، حضرت عیسی(ع) وفات نیافته اند و در زمان ظهور حضرت ولی عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف، از پرده غیب بیرون آمده و در کنار منجی عالم بشریت بساط ظلم و تباهی را برخواهند چید.

مهدی سیف جمالی، گروه دین و اندیشه تبیان


(1) خدا جان ها راى در هنگام مردنشان مى‏گیرد و نیز جان آن كس راى كه نمرده و به خواب رفته، آن گاه اگر مرگش رسیده باشد دیگر به بدنش بر نمى‏گرداند و نزد خود نگه مى‏دارد و اگر نرسیده باشد رهایش مى‏كند« سوره زمر، آیه 42».

(2) و اینكه گفتند ما مسیح عیسى بن مریم فرستاده خدا را كشتیم، در حالى كه او را نه كشتند و نه به دار آویختند و لیكن بر ایشان مشتبه شد، (كس دیگرى را كشتند، خیال كرده‏اند عیسى بوده) و محققا كسانى كه در این باره اختلاف كرده‏اند، هر دو طایفه در شكند و یقین به این معنا ندارند، و به جز پیروى از گمان، مدركى ندارند و هیچ كس از اهل كتاب نیست مگر آنكه قبل از مردن به عیسى (ع) ایمان مى‏آورند، و او در روز قیامت علیه آنان گواه خواهد بود.« سوره نساء آیات 159- 157».

منبع: ترجمه المیزان، ج‏3

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.