نقدی بر ترجمه قرآن فولادوند
سالیانی چند اس از تاریخ نشر چاپِ نخستِ ترجمه استاد محمد مهدى فولادوند ازقرآن كریم مىگذرد، پس از دریافت نسخهاى از چاپ اول، با میل و رغبت فراوان به مطالعه آن پرداختم. این ترجمه را در مجموع اثرى نیكو، خوشخوان و روان یافتم، و بیشترین امتیازش را بر شمارى از ترجمههاى قرآن به «مطابق بودن» آن با متن آیات شناختم. این ترجمه گویا و رسا در «معادل یابى كلمات قرآن» حتى الامكان از واژههاى مأنوس زبان فارسى به گونهاى بهره جُسته است كه عموم اهل مطالعه اعم از دانش پژوهان عادى و فرهیختگان ادب پارسى و تازى، مىتوانند به خوبى از آن استفاده كنند.
انگیزه این جانب در ارائه نقدِ ترجمههاى قرآن كریم، چیزى جز زدودنِ كاستىها ازساحت ترجمه این كتابِ بىمانند و شناساندنِ پیامِ بلند پایه وحىِ الهى نبوده و نیست. و البته تنها ترجمههایى را مورد بررسى و نقد قرار داده و مىدهم كه ارزش نقد و بررسى را داشته باشند.
افرادى از ناقدانِ پژوهشگر در شمارى از مجلاّت به نقد و بررسى آن پرداختند و با اشاره به جنبههاى قوّت و نقاط ضعف این اثر، بر شهرتِ بسزا و استقبال همگانى آن افزودند. از آن جا كه آرزوى همیشگى این بنده دستیابى به ترجمهاى كامل و گویا از قرآن كریم بوده و سالیانى چند با علاقه و دلبستگى فراوان به كاوش در زمینه تفسیر، ترجمه و معارف قرآنى پرداخته و بیشترین ترجمه قرآن كریم را از نظر گذرانده و در جست و جوى ترجمهاى آراسته به محسّنات ادبى و پیراسته از نواقص لفظى و معنوى بودهام، با دقّت فراوان چاپ نخستِ این اثر را بررسى كردم و تمام نارسایىها، كاستىها و تركِ اَوْلى_"feهاى آن را ــ به گمان خود ــ یادداشت نمودم و در انتظار چاپهاى بعدى ماندم. ولى چاپ دوم آن بدون هیچگونه تصحیح و بازنگرى همچون چاپ اول، پخش و منتشر گردید.
هنگامى كه در یكى از كتابفروشىها مژده چاپ سوم آن را به من دادند، با شور و شوق فراوان مبادرت به خرید آن كردم و پیش از هر چیز به شناسنامه آن نگریستم، نوشته بود: «با تجدید نظر كامل!» از این خبر سخت خوشحال شدم و خداى را سپاس گفتم كه ترجمهاى از قرآن كریم، پیراسته از نقایص در دسترس «همگان» قرار مىگیرد. ولى پس از بررسى و مطالعه، با كمال تعجّب دیدم موارد اصلاح شده آن به مراتب كمتر از اصلاح ناشدههاى آن است! لذا پس از گذشت سه سال از چاپ اول آن، دریغم آمد كه مجموعه ملاحظات خود را بر این اثر نفیس در معرض دیدِ اهل مطالعه قرار ندهم. البته از میان دست نوشتههاىِ نقدِ چاپ اول، مواردى را كه در چاپ سوم اصلاح شده بود حذف كردم، و اینك مجموعه نكات اصلاحى را به مترجم گرانقدر و ارجمند، و نیز قرآن پژوهانِ اهل نظر خالصانه تقدیم مىدارم، باشد كه با اِعمال آنها و اصلاح نهایى و همه جانبه و استفاده از تمامى نقدهاى ناقدانِ صالح و دلسوز، این اثر شیوا و گویا، در چاپ چهارم ــ ان شاء اللّه ــ بىهیچ عیب و نقصانى به صورت كامل در دسترس دین پژوهان و قرآن خوانانِ آگاه قرار گیرد.
انگیزه این جانب در ارائه نقدِ ترجمههاى قرآن كریم، چیزى جز زدودنِ كاستىها از ساحت ترجمه این كتابِ بىمانند و شناساندنِ پیامِ بلند پایه وحىِ الهى نبوده و نیست. و البته تنها ترجمههایى را مورد بررسى و نقد قرار داده و مىدهم كه ارزش نقد و بررسى را داشته باشند. یعنى مترجمِ آن، علاوه بر احراز شرایط لازم و كافى براى ترجمه، از قبیل: داشتنِ مراتبِ علمى، اخلاقى، معنوى و تسلّط كامل بر ساختار ادبى دو زبان پارسى و تازى، داراى ترجمهاى دستِ كم با اعتبار بیش از نود درصد باشد.
بارى، از عمقِ جان و بُنِ دندان، صمیمانه و خالصانه مىگویم:
وَ ما أُریدُ إِلاَّ الاْصْلاحَ مَا اسْتَطَعْتُ وَما تَوْفیقى إِلاّ بِاللّهِ عَلَیْهِ تَوَكَّلْتُ وَإِلَیْهِ أُنیبُ.
موارد اشكال یا ترك اَوْلى
1 ـ بقره : 12
أَلا إِنَّهُمْ هُمُ الْمُفْسِدُونَ وَلكِنْ لایَشْعُرُونَ
«بهوش باشید كه آنان فساد گرانند، لیكن نمىفهمند.»اشكال: در این ترجمه، ضمیر «هُم» كه در آیه تكرار شده، نادیده گرفته شده است. ترجمه دقیقتر آیه چنین است: «هان! اینان خود تبهكارانند، ولیكن نمىفهمند.»
نیز در آیه 193 آل عمران، جار و مجرور «عَنّا» و در آیه 115 نحل جار و مجرور «علیكم» ترجمه نشده است.
2 ـ بقره : 19
أَوْ كَصَیِّبٍ مِنَ السَّماءِ فیهِ ظُلُماتٌ وَرَعْدٌ وَبَرْقٌ یَجْعَلُونَ أَصابِعَهُمْ فى اذانِهِمْ مِنَ الصَّواعِقِ حَذَرَالْمَوْتِ وَاللّهُ مُحیطٌ بالْكافِرینَ
«یا چون [كسانى كه در معرض ]رگبارى از آسمان ــ كه در آن تاریكىها و رعد و برقى است ــ [قرار گرفتهاند]؛ از [نهیب] آذرخش [و] بیم مرگ، سرانگشتان خود را درگوشهایشان نهند، ولى خدا بر كافران احاطه دارد.»اشكال:
«الصّواعق» كه جمع است به صورت مفرد (آذرخش) ترجمه شده است. در ضمن «و» را به «ولى» ترجمه كردن، در این جا و دیگر موارد وجهى ندارد، و مطالب داخل قلاّبها نیز زاید است.
ترجمه دقیقتر آیه چنین است:
«یا چون رگبارى از آسمان كه در آن تاریكىها و تندر و درخششى است؛ به بیم مرگ از آذرخشها، سرانگشتانشان در گوشهاشان نهند و خداوند، فراگیرِ كافران است.»
3 ـ بقره : 26
إِنَّ اللّهَ لا یَسْتَحْیى أَنْ یَضْرِبَ مَثَلاً ما بَعُوضَةً فَما فَوْقَها
«خداى را از این كه به پشهاى ــ یا فروتر [یا فراتر] از آن ــ مثل زند، شرم نیاید.»در سوره بقره، آیه 67 كلمه «بَقَر» اسم جنس است و شامل گاو نر یا ماده هر دو مىشود. ولى «ة» بقرة در اینجا براى «وحدت» است نه «تأنیث»، چنان كه در آیه 70 از سوره بقره، بدون «ة» آمده است «إنَّ الْبَقَرَ تَشابَهَ عَلَیْنا»؛ یعنى «این گاو بر ما مشتبه شده است»، كه این خود قرینهاى است بر این كه مراد از بقره برخلاف تصوّر مترجم محترم، گاو نر است نه ماده.
اشكال:
«ما فَوْقَها» معادل فارسى آن، «بالاتر» و «فراتر» است نه «فروتر». بنابراین باید واژه «فروتر» و نیز قلاّب را حذف كرد. نكتهاى كه در ترجمه باید به آن توجّه داشت این است كه باید حتّى الامكان معادلِ واژه متن را آورد و از آوردن وجوه تفسیرى پرهیز كرد و در صورت ضرورت در پانوشت به توضیح پرداخت. مثلاً در تفسیر «ما فَوْقَها»، آیا مراد، ما فوقِ پشه در خُردى و ناچیزى است كه لازمه معنى آن «فروتر» مىشود، یا مراد، مافوقِ پشه در بزرگى و جثّه است؟ كدامیك؟ در این گونه موارد مترجم باید تابع ظاهر الفاظ آیه باشد نه پیرو وجوهِ احتمالىِ تفسیرى؛ زیرا قلمرو ترجمه چیزى است و قلمرو تفسیر چیز دیگر. گاهى همان تفسیرى كه براى متن لازم است، براى ترجمه هم ضرورت پیدا مىكند، و هرگز نباید از ترجمه، انتظار تفسیر و توضیح را داشت.
4 ـ بقره : 61
إِهْبِطُوا مِصْرا
«به شهر فرود آیید.»اشكال:
با توجه به این كه «مِصْرا» به صورت نكره ذكر گردیده است، ترجمه دقیقتر آیه چنین است: «به شهرى فرود آیید.»
توضیح: مراد این است كه از سرزمین سینا به شهرى از شهرها درآیید. البته بعضى «مصر» را در این جا، همان مصر معروف دانستهاند ولى ساختار لفظى آیه با ترجمه ما سازگارتر است.
5 ـ بقره : 67
إِنَّ اللّهَ یَأْمُرُكُمْ أَنْ تَذْبَحُوا بَقَرَةً
«خدا به شما فرمان مىدهد كه: ماده گاوى را سر ببرید.»
اشكال:
كلمه «بَقَر» اسم جنس است و شامل گاو نر یا ماده هر دو مىشود. ولى «ة» بقرة در اینجا براى «وحدت» است نه «تأنیث»، چنان كه در آیه 70 از سوره بقره، بدون «ة» آمده است «إنَّ الْبَقَرَ تَشابَهَ عَلَیْنا»؛ یعنى «این گاو بر ما مشتبه شده است»، كه این خود قرینهاى است بر این كه مراد از بقره برخلاف تصوّر مترجم محترم، گاو نر است نه ماده. علاوه بر این، معمول ایناست كه با گاو نر زمین را شخم بزنند و آبكشى كنند، نه با گاو ماده: اِنَّها بَقَرَةٌ لا ذَلُولٌ تُثیرُالْأَرْضَ وَلا تَسْقِى الْحَرْثَ (بقره / 71)ادامه دارد...
نویسنده: محمدعلى كوشا
تنظیم: شکوری_گروه دین و اندیشه تبیان