تبیان، دستیار زندگی
این کلمه بیشتر در مورد غم و اندوهى که قلب آدمى را بخود مشغول مى سازد و او را در ناراحتى هاى روحى قرار مى دهد بکار گرفته مى شود و درمیان مردم ، هم همین معنا از آن استفاده مى گردد وقتى که گفته مى شود که فلانی افسردگى پیدا کرده است یعنى غم و اندوه به او روى
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

بررسی علل افسردگی از نظر اسلامی

افسردگی

این کلمه بیشتر در مورد غم و اندوهى که قلب آدمى را بخود مشغول مى سازد و او را در ناراحتى هاى روحى قرار مى دهد بکار گرفته مى شود و درمیان مردم ، هم همین معنا از آن استفاده مى گردد وقتى که گفته مى شود که فلانی افسردگى پیدا کرده است یعنى غم و اندوه به او روى آورده است یا اینکه فلانى افسرده خاطر است در مقابل اطمینان خاطر گفته مى شود.

و اما در لسان آیات و احادیث ، مسئله افسردگى با کلماتى مانند [اَلهُمَّ ، غَمَّ، اَلحُزن ، کرَب ، غُصة .....] بیان مى شود و این کلمه ها، از نظر لغت ، معناى واحدى را روشن مى سازند و آن افسرده خاطر و دلتنگ بودن انسان است با اینکه عده اى را عقیده ، بر خلاف این است که هر کدام از این کلمه ها را در معناى خاصى بکار مى برد یا در شدت و ضعفِ ناراحتى هاى روحى یا در میان مصائب تفاوت قائل مى شود.

در هر صورت عمده ترین دلیل ما، در اینکه این الفاظ معنا و تعریف واحدى دارند آیات قرآن و احادیث است چون در قرآن و احادیث کلمه [حزن و یا غم و یا کرب ] در معانى مترادف آمده است .

بنابراین افسردگى به عنوان یک بیمارى باشد و یا از آثار ناراحتى هاى روحى باشد در آیات و احادیث با این کلمات از آن تعبیر شده است مثلاً در مورد داستان حضرت یوسف (علیه السلام ) قرآن مى فرماید: «وَاَبیضَّت عَیناهُ مِنَ الحُزنِ ...»1 ؛  چشمان یعقوب در اثر افسردگى و اندوه زیاد از فقدان فرزندش یوسف (علیه السلام ) سفید گشت .

یا در مورد اولیاء خدا مى فرماید بر آنان ترس و حزنى وجود ندارد،

ممکن است گفته شود که افسردگى در صورتى بوجود مى آید که انسان از فرصت هاى بدست آمده ، استفاده هاى صحیح نکرده و حالا که هیچ قدرتى براى جبران خسارت ها ندارد افسردگى پیدا مى کند و در وصیت حضرت على (صلوات الله علیه) آمده : بادِر الفُرصَةَ قَبلَ اَن تَکونَ غُصَّةً2 فرصت هاى پیش آمده را قدر بدانید قبل از آنکه به افسردگى تبدیل شود، کلمه [غُصِّة ] هم مانند سایر الفاظ، ناراحتى هاى روحى را، بیان مى کند و نمى توان این الفاظ را در میان بیماری هاى روحى تقسیم کرد. مثلاً بگوئیم : حزن یعنى افسردگى ، کرب یعنى اضطراب ، همّ یعنى هیجانات و .... .

در هر شرائط نیاز ما در این بحث ، بیشتر به تعریف و تفسیر، کارشناسان الهى معطوف است و آنان هم ، مطابق با آیات قرآن ، این کلمات را در ناراحتى هاى روحى ، بکار گرفته اند که ما از آن به افسردگى یاد مى کنیم

و هدف عمده ما از طرح این بحث پیدا کردن ریشه و عوامل ، این ناراحتى است و سپس داروهاى مفیدى که از طریق پیشوایان معصوم (علیهم السلام) بما رسیده ، آنها را مطابق با روانشناسى مذهبى در اختیار همگان قرار دهیم .

در روانشناسى دینى آنچه حائز اهمیت است توجه نمودن به ریشه هاى اصلى بیماری هاست چون اگر کسى در مورد درمان ناراحتى ها به علت هاى واقعى نیاندیشد و یا راه نفوذ نداشته باشد و همیشه عوامل ظاهرى را مورد توجه و راه معالجه خویش قرار دهد بطور یقین نتیجه مفید و سودمندى که بتواند نجات مریض را بدنبال داشته باشد نصیب وى نخواهد شد اما روانشناسى دینى در مقام معالجه و درمان علت واقعى را تشخیص مى دهد و متناسب با آن داروهاى بى خطر و بدون عوارض را در اختیار مریض قرار مى دهد چون در مسئله [روان درمانى ] مهم آن است که روانشناسى بطرز صحیح انجام به گیرد تا اینکه درمانش مؤ ثر و مفید واقع شود.

تنها کارشناسان جهان هستى یعنى وجود مقدس محمد و آل محمد (صلوات الله علیهم اجمعین) که آئینه تمام نماى حقیقت پروردگار هستند مى توانند روان انسان را تعریف نموده نارسائى و یا کسالت هایش را با علت هاى واقعى روشن سازند.

وقتى که در پیش روانشناسان آئین توحید، موضوع افسردگى انسان عنوان مى شود ریشه هاى واقعى این کسالت را بطرز زیبا و روشن ، راه معالجه را بیان مى کنند.

روانشناسى دینى در مقام معالجه و درمان علت واقعى را تشخیص مى دهد و متناسب با آن داروهاى بى خطر و بدون عوارض را در اختیار مریض قرار مى دهد.

حضرت على صلوات الله علیه در ادامه وصیتش مى فرماید: ......اِطرَح عَنک وارِداتِ الهُمُومِ بِعَزائِمِ الصَّبرِ وَ حُسنِ الیقینِ .... .3افسرده گى و غم ها را با نیروى صبر و یقین زیبا [بپروردگار متعال] از خودت دور ساز.

در مورد علت افسردگى انسان ، وقتى که مطالعه مى کنیم مى بینیم قرآن مجید از یک واقعیتى سخن به میان مى آورد که حیات بشر به آن وابستگى کامل دارد یعنى اگر این حقیقت در عمق وجود وى رشد نیابد و یا بطور کلى بفراموشى سپرده شود افسرده گى تمام بدن او را فرا مى گیرد بنابراین در روانشناسى اسلامى علت اصلى این بیمارى خطرناک روحى ، ابتداء، پیدا مى شود و سپس همگان را براى درمان کامل یا عدم ابتلاء، باجراء کردن برنامه هاى مهم موظف مى سازند.

علت واقعى افسردگی ها نداشتن ایمان بخداى متعال است وقتى که کشور پهناور وجود انسان بدون وابستگى به خالق خویش ، زندگى را شروع مى کند وقتى که در مقابل حوادث روزگار قرار مى گیرد و چون قدرت پاسخگوئى صحیح را به تنهائى ندارد و نمى تواند در برابر سیل مشکلات مقاومت نشان دهد بتدریج زمینه ترس و نگرانی ها در وى پدید مى آید و بعد از مدت کوتاهى افسردگى و غم و اندوه سراسر وجودش را فرا مى گیرد تا جائى که خود را در محاصره کامل حوادث دلخراش زندگى مى یابد.

خدا ،انسان ،تقوا ،خودسازی

وقتى که در آفرینش انسان جایگاه ایمان بخداى سبحان براى ادامه حیات او، و تنظیم نمودن برنامه هاى زندگیش ، معین شده و براى تحقق این هدف مهم و حیات بخش ، نیروى عقل را در وجودش آفرید و کارشناسان معصوم خود را یکى بعد از دیگرى مبعوث کرد تا اینکه انسان بیدار شود و با پذیرفتن واقعیات ، زندگى خود را بسوى رشد و کمال و آسایش هاى لازم رهنمون سازد،

انسانى که به حقیقت ایمان بخداى متعال منکر شده است و هیچ توجه و اعتنائى به ضرورت آن در تأمین آسایش و آرامش روحى خویش ندارد چگونه مى تواند وجود خود را که به یک کشور بزرگ بى شباهت نیست بدون ترس و نگرانى اداره کند؟

آیا حرکت هاى ضد دینى و شکستن حریم معنویت ، و آمیختن با مظاهر شرک و بت پرستى در چهار چوب اطاعت از هواهاى نفسانى و ارضاء غرائز شهوانى ، مى تواند بشر را از میان امواج خروشان افسردگى هاى زندگى به ساحل سعادت و آرامش برساند؟

جهان امروز چه امکاناتى براى نجات نسل بشر فراهم ساخته تا او را از افسردگى هاى نابود کننده به آسایش و آرامش هاى روحى نائل سازد؟

آیا پیشرفت علم و تکنولوژى و خصوصا در زمینه پزشکى توانسته این موجود گرفتار شده در میان ناراحتى و افسردگی ها را به سوى آرامش و آسایش هدایت نماید؟

در مقابل تمامى سئوالات ، او باید، پاسخ دهد و اعتراف کند که عامل اصلى افسردگى هایش چیست ؟ بخاطر اینکه جهان هستى نظام دقیق و حساسى دارد کوچک ترین ، بى اعتنائى و زیر پاگذاشتن نظم موجود، پاسخ مناسبى را در بر دارد، اگر اعضاى خانواده ، زمینه هاى لازم را براى اجراى عدالت ، فراهم نسازند بى عدالتى ، چهره زندگى را، افسرده و غم آلود خواهد کرد هم چنان که در عصر حاضر، بطور روشن ، مشاهده مى کنیم ، انسانى که با تمام امکاناتش ، در جهت شکستن حریم ایمان ، تلاش مى کند و از طرق گوناگون محیط کار و زندگى و خانواده را، به دستورات الهى بیگانه کرده است ، او چگونه و در چه شرائطى مى تواند از افسردگى نجات پیدا کند؟

نکته مهم ارزشمند شدن انسان در صورتى است که بتواند دستورات و قوانین حیات بخش الهى را، از عمق وجودش عبور دهد چون هر کجا رد پاى دین و تقوا، پیدا شود با زیبائى هاى واقعى ، خودش را نشان مى دهد، در غیر این صورت مزیتى براى انسان متصور نمى باشد.

آئین فطرت مانند کاسه بلورى و آئینه شفاف است که بوسیله رعایت اوامر و نواهى پروردگار متعال ، نور الهى را از خودش عبور مى دهد و به اندازه دریافت خویش ، اطراف و مسیر زندگى خود را، روشن مى سازد، و در اثر همین روشنائى ، با آرامش خاطر، برنامه هایش را در طول زندگى پیاده مى کند و با هیچ نگرانى و یا افسردگى مواجهه نمى شود

اما اگر این چراغ در دلش روشن نشود، او خود را در یک محیط تاریک و ظلمانى مى بیند در نتیجه هر قدمى را در زندگانى خویش ، با افسردگى خاطر و اضطراب و نگرانى  و... بر مى دارد در دنیاى امروز، چه قدر سرمایه براى روشن ساختن قلب هاى افسرده و نگران صرف شده است ؟ آیا علت و عوامل افسردگى را، روشن ساخته اند، تا کسى بداند، چه عواملى و با کدام شرائط موجب این بیمارى مى شود؟ در هر صورت اگر انسان را در جهت ایمان و یقین به خداى متعال و دریافت غذاهاى سالم بر خوردارش نسازیم هیچ پیشرفتى برایش مفید و آرام بخش نخواهد بود بلکه مانند دانه اى که مغز تلخى دارد هر اندازه که بزرگ گردد و به یک درخت پر میوه اى تبدیل شود این تلخى از آن جدا نخواهد شد.

آئین فطرت مانند کاسه بلورى و آئینه شفاف است که بوسیله رعایت اوامر و نواهى پروردگار متعال ، نور الهى را از خودش عبور مى دهد و به اندازه دریافت خویش ، اطراف و مسیر زندگى خود را، روشن مى سازد، و در اثر همین روشنائى ، با آرامش خاطر، برنامه هایش را در طول زندگى پیاده مى کند.

نسخه خداوند براى معالجه افسردگى

شکى نیست که خالق بشر، بطور کامل او را مى شناسد و علت افسردگی هاى ، وى برایش آشکار است و نیازهاى ضرورى وجود او را مورد عنایت قرار مى دهد تا اینکه به بندگانش تفهیم کند حزن و افسردگى شما بخاطر کمبود ایمان و یقین بپروردگارتان است چه اگر این جاى خالى را مطابق با راهنمائى هاى پیشوایان معصوم (علیهم السلام) پُر نماید هیچ وقت ناراحتى و افسردگى به سوى آنها نخواهد آمد در قرآن مجید کلمه [لایحزنون ] 13 بار و همیشه با جمله [لاخَوفٌ عَلیهم ] آمده است یعنى بر مؤ منان هیچ نوع غم و افسردگى و یا ترس و نگرانى وجود ندارد و در آیه دیگر مى فرماید بر اولیاء خدا ترس و نگرانى و افسردگى وجود ندارد.

این کلمه که عمده ترین موضوع بحث ما را تشکیل مى دهد بعد از نقل چند آیه از قرآن ، مورد بحث و بررسى واقع مى شود.

1 - «یا بَنى آدَمَ اِما یَاءتِینَّکم رُسُلٌ مِنکم یَقُصُّونَ عَلَیکم آیاتى فَمَن اَتَّقى و اَصَلخَ فَلاخَوفٌ عَلَیهِم وَلاهُم یَحزَنُونَ»4 ؛اى فرزندان آدم آیا انبیائى از جنس شما نیامدند که آیات ما را به شما نقل کنند؟ پس هر کس تقوا و پرهیزکارى را پیشه خود سازد و نفس خویش را اصلاح کند هیچ ترس و افسردگى بر او نخواهد بود.

2 - وَ ما نُرسِلُ المُرسَلینَ اِلا مُبَشِّرینَ وَ مُتدِرینَ فَمن آمَنَ وَاَصلَحَ فَلاخَوفٌ عَلیهِم وَلاهُم یَحزَنُون .5

ما پیامبران را جز بشارت به [اهل ایمان ] و ترساندن [گناهکاران ] نفرستادیم بنابراین هرکسى ایمان آورد و خود را اصلاح نماید [و به اعمال ضد دینى آلوده نشود] هرگز بر آنان ترس و نگرانى ، و افسردگى و اندوه نخواهد بود.

از مجموع آیاتى که در این زمینه وارد شده است دو نکته مهم و اساسى استفاده مى شود.

مراحل تقوا

1 - ایمان 2 - اصلاح نفس

اگر انسان از امکاناتى که پروردگار متعال براى تحقق این دو اصل مهم ، در اختیار آنها قرار داده استفاده مطلوب و صحیحى را بدست آورد بطور یقین از شر بیمارى افسردگى نجات مى یابد چون زمینه اى براى ابتلاء در وجود وى نخواهد بود آنچه بعنوان علت اصلى این ناراحتى ازنظر قرآن ، محسوب مى شود نداشتن ایمان بپروردگار متعال است به جهت اینکه روح و روان انسان ابتداء باید نیاز و کمبودهاى خویش را تأمین نماید تا اینکه از اضطراب و یا ترس و نگرانى خلاص شود احتیاجات ضرورى او، ایمان و یقین کامل بخداى متعال است چون مسیر ایمان و یقین ، حقیقتى را به روى انسان باز مى کند که تأمین کننده غذاهاى سالم روح و روان اوست مثلاً تلفن به یک شهر دور دست هنگامى ایجاد ارتباط خواهد نمود که شماره با کد آن شهر هماهنگ شود.

کد مخصوص روح و روان ، ایمان به خالق متعال است اگر انسان بدون ایمان وارد زندگى بشود هیچ زمینه اى براى جبران خواسته هاى وى صورت نمى گیرد و روانشناسى مذهبى علت اصلى افسردگى انسان را ، بى اعتنائى وى به نیازهاى عمده روح و روان خویش ، مى داند چون اگر این کمبودها، مطابق دستورات کارشناسان ، الهى جبران شود و او به وسیله ایمان و یقین به پروردگار متعال ، گرسنگى و عطش شدید روحى خود را، رفع کند هیچ زمینه اى براى ورود، میکرب هاى افسردگى و یا غم و اندوه باقى نمى ماند و به همین جهت پیشوایان معصوم (صلوات الله علیهم اجمعین) با تزکیه و بهداشت روانى ، برنامه هاى تربیتى خودشان را، آغاز کرده و بذر ایمان و یقین را با آموزش و پرورش هاى سالم ، آبیارى مى کنند در این صورت هر مشکل و یا حادثه ناگوار بر ایشان قابل تحمل ، و نردبان ترقى خواهد بود وقتى که قرآن مجید مى فرماید: «فَمَن آمَنَ واَصلَحَ فَلا خَوفٌ عَلیهِم ولاهُم یَحزَنُون» ؛ پس اگر کسى به مرحله کامل ایمان صعود کند و روح و قلب خود را، اصلاح نماید در این حال ، هیچ ترس و نگرانى ، بر آنان نخواهد بود و هیچ وقت حزن و یا افسردگى پیدا نخواهند کرد.

شکى نیست که خالق بشر، بطور کامل او را مى شناسد و علت افسردگی هاى ، وى برایش آشکار است و نیازهاى ضرورى وجود او را مورد عنایت قرار مى دهد تا اینکه به بندگانش تفهیم کند حزن و افسردگى شما بخاطر کمبود ایمان و یقین بپروردگارتان است.

در روانشناسى هاى غیر مذهبى ، تنها به راهنمائى هاى روانشناسان ، در معالجه بیماران تکیه مى شود ولى روانشناسى دینى ، بعد از ارشاد و راهنمائى هاى لازم ، انسان ها را به قدرت بزرگ الهى متوجه مى سازد تا اینکه آنان در معالجه ناراحتى و رفع نگرانى و ریشه کن کردن افسردگى هایشان ، از خداى متعال استمداد کنند چون هر راهنمائى و پند و اندرز یا دارو، و درمان با اراده و مشیت الهى مؤ ثر واقع مى شود بنابراین بر همگان لازم است در هر شرائط افکار عمومى را بسوى خالق هستى هدایت نمایند.

سوال : ایمان بخداى متعال چگونه مانع ترس و نگرانى و یا افسردگى مى شود؟

جواب: مسئله ایمان بپروردگار متعال باید مانند سایر کلمات کلیدى ، و مطابق با معیارهاى صحیح تعریف شود چون اگر تفسیر و تعریف درستى از کلمه ایمان در اختیار نباشد هیچکس نمى تواند از آن استفاده کامل ببرد، در آیات قرآن این کلمه خیلى مطرح شده و غالباازآثار مفید و نجات بخش آن خبر مى دهند و در بعضى از آیات ایمان را با صفت فاعلی یعنى [مؤ من ] تعریف نموده و مى فرماید: ا«ِنَّما المُؤ مِنُونَ الَّذینَ اِذا ذُکرَ اللهُ وَجِلَت قُلُوبُهُم وَ اذا تُلِیَت عَلَیهِم آیاتُهُ زادَتهُم اِیمانا وَ عَلى رَبِّهِم یَتوَکلُونَ»6 ایمان آورندگان کسانى هستند هر زمان نام خدا مطرح شود دل هایشان [از عظمت و جلال پروردگار] ترسان و لرزان مى گردد و هنگامى که آیات الهى بر آنان خوانده شود به رتبه ایمانشان اضافه مى گردد و در هر حال به پروردگارشان اعتماد و توکل مى کنند.

منبع : کتاب با جوانان در ساحل خوشبختی- سیّدحمید فتاحی
فاطمه محمدی - گروه دین و اندیشه تبیان

1- سوره یوسف آیه 84.

2-نهج البلاغه وصیّت 31.

3- همان .

4- سوره اعراف آیه 35.

5- سوره انعام آیه 48.

6- سوره کهف آیه 6.

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.