تبیان، دستیار زندگی
به مناسبت اکران پوپک و مش ما شا اله گفتگویی را با فرزاد موتمن ترتیب دادیم تا به بررسی علل این گرایش جدید وی به سینمای کمدی بپردازیم
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

گفت و گو با فرزاد موتمن

این روزها خوشحال هستم

  1. فرزاد موتمن
    یکی از اتفاقات دردناک در سینمای ایران روی آوردن برخی از کارگردانان مستعد و حرفه ای به سمت ساخت آثار ساده انگارانه است . از حسن فتحی که آثار فاخری همچون (( پستچی سه بار در نمی زند )) را در کارنامه دارد و در چند سال اخیر به ساخت تله فیلم روی آورده تا فرزاد موتمن که آثار موقر و متینی همچون (( شبهای روشن)) و(( صداها)) را در پیشینه اش دارد و در سالهای اخیر به ساخت فیلمهای روی آورده که هیچ سنخیتی با آثار فوق ندارند . به مناسبت اکران پوپک و مش ما شا اله گفتگوی را با فرزاد موتمن ترتیب دادیم تا به بررسی علل این گرایش جدید وی به سینمای کمدی بپردازیم:

فکر کنم این اولین فیلم شماست که سینما دارها با کمال میل حاضر به اکران آن شدند؟

بله {می خندد} خیلی هم از فروش فیلم راضی هستند

زمان ما بین کلید خورد تا اکران را می توان در کتاب رکورد ها ثبت کرد ! فیلم کمتر از سه ماه بعد از کلید خوردن به نمایش در آمد؟

چون ما پیش تولید سنگینی داشتیم و همه کارها از قبل پیش بینی شده بود . در ضمن تدوین و صداگذاری همزمان انجام می شد . با این شرایط فیلم اول اسفند آماده نمایش بود.

فیلمنامه پوپک و مش ماشاله چگونه به دست شما رسید؟

اواخر تدوین فیلم صداها بود که این فیلمنامه توسط خانم حکمت به من پیشنهاد شد ، فکر کنم قبل از بنده هم فرد دیگری برای ساخت این فیلم کاندیدا بود که به سر انجام نرسید . اما در مورد این فیلم یک اتفاق خصوصی نیز برای من رخ داد و آن هم آزمون خودم در ساخت آثار کمدی بود . راستش همیشه از اینکه به سراغ طنز بروم ، ترس داشتم چون فیلم طنز بر خلاف فیلمهای روشنفکری آثار تختی هستند و خیلی خوب می توان ایرادات آن را پیدا کرد . در فیلم طنز اگر مخاطب به صحنه های مورد نظر شما خندید یعنی اینکه کارتان را درست انجام داده اید و در غیر این صورت یعنی تمامی زحمات به باد رفته است . اما در فیلم روشنفکری و هنری می توانید یک میلیون تعبیر از اثر ارائه دهید حتی اگر اثر ضعیفی باشد . در پایان این را هم اشاره کنم که سالها پیش ساخت چنین اثری با درونمایه طنز به من پیشنهاد شد اما به خاطر همان روحیه ترسم آن را رد کردم.

پوپک با کلیشه های همیشگی کمدی – رمانتیک بازی می کند . فقط آن وجه رمانتیکش کمی مخفی است و به طور کامل دیده نمی شود چون خیلی خوب ایرانی شده است . این فیلم را می توان به لحاظ لحن کنار کمدی رمانتیک های همچون ((صبح بخیر خانم کمپل)) قرار داد

خیلی دوست دارم به عنوان یک بیننده نظرتان را درباره (( پوپک و مش ماشاله )) بدانم؟

فیلم پوپک و مش ماشاله را می توان در گونه فیلمهای سر گرم کننده دسته بندی کرد ، چیزی که در سینمای آمریکا به آن می گویند کمدی سبک( لایت کمدی) . البته سبک به معنی جلف مد نظر نیست بلکه به معنی مردم پسند است . یعنی عامه مردم آن را می فهمند و با آن ارتباط بر قرار می کنند . پوپک فیلمی است که کاملاً دارد با کلیشه های همیشگی کمدی – رمانتیک بازی می کند . فقط آن وجه رمانتیکش کمی مخفی است و به طور کامل دیده نمی شود چون خیلی خوب ایرانی شده است . این فیلم را می توان به لحاظ لحن کنار کمدی رمانتیک های همچون ((صبح بخیر خانم کمپل)) و یا فیلم ((جغد و گربه ملوس)) قرار داد.

منظور من تشریح فیلم نبود . بلکه دوست دارم به عنوان یک بیننده نظرتان را درباره این فیلم بدانم . از صفر تا بیست چه نمره ای را به آن می دهید؟

من خودم فیلم را خیلی دوست دارم ، چون هر بار که آن را می بینم حسابی به آن می خندم و البته کار اینگونه فیلمها هم اساساً همین است.

پوپک و مش ماشالله

در زمان اکران (( صداها)) جمله ای از شما شنیدم به این مضمون که من سه تا و نصفی فیلم در کارنامه ام دارم : (( شبهای روشن)) ، ((هفت پرده)) ، ((صداها )) و تا حدودی(( باج خور)) با این تفاسیر خیلی دوست دارم نظرتان را درباره فیلم آخرتان جویا شوم چون شما همیشه از معترضین کمدی در ایران بودید؟

اتفاقاً من(( باج خور)) را هم خیلی دوست دارم حتی از شبهای روشن هم برایم دوست داشتنی تر است . پوپک را هم دوست دارم با این تفاوت که پوپک یک فیلم کلیشه ای است ولی چون من زیاد به سینما نمی روم و پیگیر فیلمهای روی پرده نیستم نمی دانم دقیقاً شبیه چه آثاری است . فیلم باج خور برای شما جذاب است چون نمونه ایرانی ندارد و دارد با کلیشه های فیلم جنایی بازی می کند و در حقیقت یک فیلم نوآر است . ولی باز تکرار می کنم فیلم پوپک و مش ماشاله را دوست دارم . به دلیل اینکه مردم را می خنداند و من از خندید مردم لذت می برم

فیلمهای آقای فرحبخش هم مردم را می خنداند!

اصلاً با نظرت موافق نیستم چون مردم از آن فیلمها راضی نیستند و اصلاً نمی خندند.

محصولات پویا فیلم میانگین 500 میلیون فروش فقط در تهران داشته اند ، این یعنی نارضایتی مردم؟

فروش یک فیلم به معنی رضایت مردم از آن فیلم نیست . وقتی کمدی های سخیف مورد استقبال قرار می گیرند به معنای این است که مردم ما قدرت انتخاب ندارند . وقتی شما فیلمی برای انتخاب نداشته باشید به توجه به تصاویر پشت ویترین سینما به دیدن آثار سینمایی . آن فیلمها می فروشند چون سالن سینما در اختیار دارند، غالب فیلمهای کمدی ما مخاطب را ناراضی از سالن سینما بیرون می فرستند اما طبق خبرهای که ما از صاحبان سینما می گیریم مردم راضی از دیدن فیلم پوپک از سالن بیرون می آیند . اکثر کمدی های ما یا به لودگی کشیده می شوند و یا شوخی های سخیف را مبنای کار خود قرار می دهند اما پوپک اینگونه نیست . این یک فیلم کمدی اجتماعی است که اتفاقاً مردم را خوب می خنداند.

در سالهای اخیر ساخت آثاری با درون مایه طنز سیر صعودی پیدا کرده . دلیل این رویکرد را چه می دانید؟

شاید اولین دلیل را بتوان فقدان امنیت ساخت آثار اجتماعی عنوان کرد . به هر حال در سالهای اخیر ساخت آثار اجتماعی با موانعی رو به رو شده است و تهیه کنندگان ما بیشتر به سمت آثاری گرایش پیدا کرده اند که ساخت و اکران آنها با دردسر کمتری همراه باشد . دلیل دوم را می توان به روحیه اجتماعی مردم در سالهای اخیر نسبت داد ، تورم ، گرانی ، فشارهای عصبی که هر روز به مردم جامعه ما وارد می شود ، فرصت تماشای آثار صاحب تفکر و دغدغه مند را گرفته . این روزها غالب مردم ایران از سینما جز سرگرمی و یک خنده دو ساعته چیز دیگری نمی خواهند ، به نوعی دوست دارند در دو ساعت تماشای یک فیلم کمی از قید و بند مشکلات اجتماعی رها شوند و به تماشای آثار رویا پردازانه بنشینند . تجربه تاریخی نشان داده وقتی جامعه ای ملتهب است گرایش آن جامعه به سمت کمدی بیشتر می شود ، نمونه کلاسیک آن را می توان آمریکای دهه 30 مثال زد ، شروع افسردگی ، رکود اقتصادی و بستن صف برای گرفتن سوپ مجانی . در مقابل سالن های سینما مملو شده از فیلمهای کمدی – موزیکال. این را نمی توان تماماً به سیاست های هالیوود نسبت داد جامعه آن روزگار آمریکا ترجیح می داد فیلمهای جدی و افسرده کمتر ببیند . حتی فیلمهای که پیرامون افسردگی در جامعه ساخته می شد هم لحن کمدی داشتند مثل عصر جدید چاپلین . شاید جامعه کنونی ایران نیز به چنین وضعی دچار شده است.

شما با مروری بر کارنامه سینمایی من متوجه خواهید شد که چرا امروز به اینجا رسیده ام . من (( هفت پرده)) را ساختم که اصلاً اکران نشد و یا (( شبهای روشن)) و (( صداها)) که در یک اکران محدود فیلم عملاً نابود شد . متاسفانه توسط منتقدین هم در زمان خودشان مورد توجه قرار نگرفت

فیلم پوپک و مش ما شاله هم مردم را به رویا پردازی دعوت می کند؟

آره ، به نظرم (( پوپک و مش ما شاله)) خیلی خوب می تواند مخاطب را سرگرم کند و مهم تر از آن یک سری استاندارد ها را که در سایر آثار کمدی ما رعایت نمی شوند را رعایت می کند ، پوپک فیلمنامه خوبی دارد ، جنس شوخی هایش هرگز به لودگی و بی مزگی نزدیک نمی شود...

شما لودگی را چگونه تعریف می کنید؟

از نظر من لوده به فیلمی گفته می شود که به هر طریقی می خواهد شما را بخنداند اما نتیجه ای جز بی مزگی و لوس بودن ندارد.

یکی از سوالاتی که همواره در مورد شما مطرح بوده این است که فرزاد موتمن با ساخت آثار شاخصی چون (( شبهای روشن)) که الان به عنوان یک فیلم کالت از آن یاد می شود چرا به سراغ ساخت آثاری همچون (( بیداری )) یا همین(( پوپک و مش ماشاله)) می رود که به لحاظ کیفی در رتبه پایین تری قرار می گیرند؟

در مورد این سوال باید بگویم هم جبر روزگار و هم علاقه های شخصی در میان است . من همان طور که می دانی سه فیلمنامه از امید روحانی در دست دارم که هر سه این فیلمنامه ها را دوست دارم اما برای این فیلمنامه ها تا به امروز هیچ تهیه کننده ای پیدا نشده ، خیلی هم وقت صرف پیدا کردن تهیه کننده کردم اما نشد ، پس مجبور شدم برای ادامه زندگی به سمت گونه ای دیگر از فیلمسازی هم بروم و در این بین چند تله فیلم و چند فیلم معمولی هم ساختم . اما در مورد علاقه های شخصیم باید بگویم من فیلمسازی هستم که مدعی عوض کردن دنیا نیست و اصلاً دوست ندارم هر 10 سال یک بار آن هم در همان مسیر سابق فیلم بسازم . فیلمسازی از نظر من یعنی تجربه کردن و ورود به دنیای نا شناخته ها . فیلمساز مورد علاقه من سودربرگ است شما بین (( کافکا)) ، (( جنسیت / دروغ و نوارهای ویدئو)) با سری (( یاران اوشن)) هیچ وجه اشتراکی پیدا نمی کنید اما او مدام در حال تجربه گونه های جدید فیلمسازی است آن هم در سینمایی که همه می دانیم مثل ایران دغدغه مالی در میان نیست . این را هم بگویم درست است که من از ساخت برخی از آثارم راضی نیستم اما این به معنی پشیمانی من از ساخت اینگونه آثار نیست ، به هر حال چیزی در فیلمنامه وجود داشته که من را به خود جلب کرده.

یکی از ایراداتی که من به فیلم وارد می دانم نگاه سطحی شما به مقوله کارگردانی در این فیلم است . اینجا دیگر خبری از میزانسن های سنجیده ((صداها)) یا بازی های درخشان (( شب های روشن نیست)) نیست؟

پوپک و مش ماشالله
چون جنس فیلم نوع دیگری از میزانسن را طلب می کرد . در اینجا ما با یک میزانسن ساده تر طرف هستیم . من هم با شما موافقم که جنس بازی(( شبهای روشن)) متفاوت تر از این فیلم بود اما فیلم شبهای روشن یک اثر مینی مال تلقی می شود و به طبع جنس بازی خود را طلب می کند . بگذارید برای شما مثالی بزنم ، من ابتدا می خواستم نقش پوپک را به یک نا بازیگر بدهم اما در میانه راه پشیمان شدم و گفتم برای چه در این جیره بندی نگاتیو و فشردگی زمان وقتم را صرف تمرین و تعلیم یک نابازیگر کنم؟ این فیلم قرار است مردم را به واسطه طنز بودنش به سالن سینما بکشاند پس بهتر است این نقش را به کسی بدهم که پیش از این از پس چنین نقشهای بر آمده است . در نتیجه نقش به خانم افشار واگذار شد و ایشان هم به خوبی آن را ایفا کرد. البته این را هم باید اضاقه کنم که من از تمامی بازیگرانم در این پروژه راضی بودم و فکر می کنم به آنچه می خواستم رسیده ام.

البته آقای آییش به نظر من در ایفای این نقش کمی ضعیف عمل کردند؟

این را تو می گویی که خودت یک آذری زبان هستی و روی جزئیات زبانی خودت مسلط هستی اما برای من و آقای آییش که مطلق به آن شهر ها نیستیم ایفای چنین گویشی مناسب ترین حالت ممکن بود . من به واسطه مستند های که در آذربایجان ساخته ام بیش و کم با این زبان آشنایی دارم و فکر می کنم نوع گویش آییش در این فیلم به لحاظ بیس کار درست است البته من منکر این نیستم که در جزئیات اشکالاتی بر آن وارد است . آقای آییش در این فیلم نقش یک انسان پرخاشگر را بازی می کند که مدام زور می گوید و می خواهد نظرش را به سایر افراد دیکته کند و در واقع یک شخصیت تک بعدی است به نظرم آقای آییش به دلیل اینکه توانست همه این نکات را به مخاطب بقبولاند ، پس در بازی خود موفق است . به نظر من مهتر از درست ادا کردن لهجه ، شیرین در آوردن کارکتر و درست بازی کردن آن بود.

چینش بازیگران بر چه مبنای صورت گرفت؟

همانطور که گفتم ابتدا دوست داشتم برخی از شخصیت ها را به چهره های تازه واگذار کنم اما بعداً دیدم نقض غرض می شود، وقتی ما مهناز افشار را داریم که می تواند خوب ادای دختر های شیطون را در بیاورد و در ایفای نقش آدمهای از آن ور آب آمده خوب عمل می کند و از همه مهمتر خوش عکس است چه نیازی به چهره تازه بود؟ . امین حیایی درست است که چیزی را ارائه می دهد که قبلاً از او دیدیم اما نکته مهم برای من این بود که شخصیت محسن را دوست داشتنی بتواند در بیاورد و اغراق خیلی درشت در بازیش نباشد...

بهاره رهنما نیز بر همین منوال انتخاب شد؟

شخصیت بهاره رهنما اصلاً برای او نوشته شده بود. من زیاد اهل سینما رفتن و پیگیری سینمای ایران نیستم اما تا به امروز هر کسی من را دیده از بازی بهاره رهنما تعریف کرده و عنوان می کنند که یکی از متفاوت ترین بازی هایش را در فیلم پوپک و مش ما شاله انجام داده است.

به لحاظ منطق فیلمنامه ای می گویم ، سن بین بهاره رهنما و فرهاد آییش بسیار زیاد است . در فیلم هم می بینیم که این فرد یک خواستگار پولدار دارد و در مقابل ما شاله هیچ چیز ندارد و فقط توهین می کند؟

یک بحثی که هنگام نگارش فیلمنامه وجود داشت این بود که آیا ما باید خیلی شفاف انگیزه ها را توضیح دهیم؟ من معتقد بودم که خیلی درشت نباید این مسائل را عنوان کنیم و ریز باید با مسائل بر خورد کنیم . فکر کنم بهترین جای فیلم که تو می توانی جوابت را بگیری سکانسی است که ما جلوی خانه زهره ( بهاره رهنما) می رویم و می بینیم چند دختر هم سن او هم کنارش قرار دارند . گاهی شرایط اجتماعی و اقتصادی یک خانواده اجازه نمی دهد دخترانش را شوهر دهند ، ضمن اینکه زهره یک سری ویژگی های هم دارد . او دختری است که در خانه مانده و سطح سلیقه و شعورش زنگ موبایلش و کاری است که انجام می دهد . در ضمن آن خواستگاری که تو می گویی در حال جور شدن است و فعلاً قطعی نیست ، تنها کسی که فعلاً او را صادقانه می خواهد همین ما شاله است.

سوالی که پس از دیدن (( پوپک ..)) در ذهنم نقش بست ، این بود که آیا بعد از این فیلم باز شاهد ساخت آثاری همچون (( شبهای روشن)) و (( هفت پرده)) از شما خواهیم بود یا اینکه موفقیت مالی این فیلم مسیر فیلمسازی شما را تغییر خواهد داد؟

صد در صد خواهد دید . علاقه اولیه من به آن جنس از سینماست که شما هم به آن علاقه دارید و در حال حاضر تمام تلاشم را می کنم تا دوباره فیلمی مثل صداها بسازم . ولی وقتی شرایط به گونه ای پیش می رود که شما امکان ساخت چنین آثاری را ندارید پس تصمیم می گیرید برای اندک زمانی به سبک های سر راست تر رو بیاورید . شما با مروری بر کارنامه سینمایی من متوجه خواهید شد که چرا امروز به اینجا رسیده ام . من (( هفت پرده)) را ساختم که اصلاً اکران نشد و یا (( شبهای روشن)) و (( صداها)) که در یک اکران محدود فیلم عملاً نابود شد . متاسفانه توسط منتقدین هم در زمان خودشان مورد توجه قرار نگرفت.

پس در واقع راه حل برون رفت از این مشکل را توجه منتقدین به چنین آثاری می دانید؟

از نظر من موج نو فرانسه توسط گدار و تروفو به وقوع نپیوست بلکه از طرف مردم جامعه این رویداد به وجود آمد . در آن سالها جامعه فرانسه آماده پذیرش چنین آثار سینمایی بود پس فیلمهای متفاوت ساخته شد. هر دگرگونی هنری دلایل اجتماعی ، سیاسی و اقتصادی دوران خود را دارد و بدون حضور این عوامل نمی توان انتظار دگرگونی داشت . بنظرم جامعه ایران فعلاً آمادگی پذیرش آثار متفاوت را ندارد در نتیجه ما (( شبهای روشن )) و (( صداها)) را می سازیم اما مورد استقبال قرار نمی گیرد و فقط عده کمی که عمدتاً جوانها و دانشجویان هستند به دیدن چنین آثاری می روند . خب طبیعتاً در چنین شرایطی است که باید گونه ای دیگر از فیلمسازی را هم تجربه کرد که مورد استقبال بیشتری واقع می شود و به پشتوانه چنین آثاری باز باید به سراغ فیلمهای تجربی و آوانگارد رفت در غیر این صورت به آدمهای گوشه گیر ، منزوی و بسیار تلخی تبدیل خواهیم شد که در این سینما امکان ساخت و تولید هیچ اثری را ندارند.

پس دوست دارید هر سال یک فیلم بسازید؟

نه هر سال ولی دوست دارم در این سینما حضور داشته باشم و کار کنم و قرار نیست هر فیلم من یک شاهکار قلمداد شود و همه آن را دوست داشته باشند.

جواب سوالم را نگرفتم آیا شما راه حل برون رفت از این مشکل را توجه منتقدین به آثار متفاوت می دانید؟

تا حدودی بله، ببینید زمانی که من ((شبهای روشن)) را ساختم هیچ یک از اهالی مطبوعات به آن توجهی نشان ندادند و سالها بعد این فیلم کشف شد

((شوکران)) بهروز افخمی هم با چنین مشکلی دست به گریبان بود

قضیه شوکران فرق داشت چون آن یک اثر تجاری بود و توانست هزینه اش را از راه اکران تامین کند . اما شبهای روشن فیلمی بود که اتفاقاً باید جوابش را از طرف مخاطبین خاص می گرفت . واقعاً وضعیت مایوس کننده ای است که فیلم کوچکی مثل شبهای روشن چند سال پس از اکرانش مورد ارزیابی منتقدین قرار می گیرد.

پس نتیجه می گیریم توجه منتقدین می توانست مسیر حرفه ای شما را تغییر دهد ؟

تغییر به معنای کامل خیر ، ولی می توانست با حمایت از آن فیلمها ، جلوی شش سال وقفه بین شبهای روشن و صداها را گرفته شود.

پروژه بعدی شما چیست؟

چند فیلمنامه در دست دارم که غالب آنها را دوست دارم و اگر تهیه کننده برایشان پیدا شود شروع به ساختشان خواهم کرد . سه فیلمنامه از امید روحانی (دیروقت ، تیغ و آینه و جاده های موازی) را در دست داردم به همراه یک فیلمنامه از رضا کاظمی و امیر رضا نوری پرتو( موسی) و یک فیلمنامه کمدی البته نه از جنس پوپک و مش ما شاله بلکه بیشتر در گونه کمدی خلوت مثل آثار پل تامس اندرسون با نام شی . میم از پویا عسگری که این آخری اگر شرایطش مهیا شود اواخر خرداد آن را کلید خواهم زد.

و حرف آخر؟

راستش با همه این تفاسیر این روزها بسیار خوشحال هستم چون بلاخره توانستم فیلمی بسازم که مخاطب انبوه داشته باشد و مردم عادی هم از دیدن اش لذت ببرند . برای روحیه خودم هم بسیار خوب بود ، پشت

صحنه این فیلم کلی اتفاقات با مزه افتاد که خیلی خنده دار بود و این را هم بگویم با همه علاقه ای که به ساخته آثاری همچون ((صداها)) دارم ولی باز فیلم کمدی خواهم ساخت چون از ساخت چنین آثاری لذت می برم


منبع : تهران امروز

تنظیم از محمد نبوی