تبیان، دستیار زندگی
مرحوم آیت الله سید محمد حسین تهرانی از قول استادشان مرحوم علامه طباطبایی و ایشان از قول استاد خود، مرحوم آیت الله قاضی چنین نقل میكنن: اكثر افرادی كه موفق به نفی خواطر شده و توانستهاند ذهن خود را پاك و صاف نموده و از خواطر مصفا كنند و بالاخره سلطان معر
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

دستورالعملی از آیةالله قاضی
عرفان

مرحوم آيت الله سيد محمد حسين تهراني از قول استادشان مرحوم علامه طباطبايي و ايشان از قول استاد خود، مرحوم آيت الله قاضي چنين نقل ميكنند:

اكثر افرادي كه موفق به نفي خواطر شده و توانستهاند ذهن خود را پاك و صاف نموده و از خواطر مصفا كنند و بالاخره سلطان معرفت براي آنان طلوع نموده است، در يكي از اين دو حال بوده است:...

سلوك صحيح و مراتب آن

بحث از جوهره آدمي و شناخت آن، بحثي دامنه دار و عميق است كه مجال و فرصتي مفصّل ميطلبد و برخي مراتب علمي آن و شناخت جوهره انسانها ويژه اهل بيت عليهم السلام و ، به صورت محدودتر ، در اختيار اولياي خاص الهي است؛ ولي هر كس با مدتي تعمق در وجود خويش و شناخت زواياي روحي خود، به مرتبهاي از شناخت گوهر خود و «داشته ها و نداشته ها» و «امتيازات و نقايص» خود پي ميبرد؛ مثلاً پي ميبرد بيش از اندازه عقل گراست يا بيش از حد عاطفي است. بخش مهمي از سلوك صحيح اخلاقي اين است كه انسان جوهره خود را بشناسد و گرد و غبار نشسته بر جوهره وجودش را برطرف كند و استعدادها و امتيازات روحي خود را به فعليت رسانده و از آنها بيشترين بهره را ببرد.

براي بيشتر جويندگان معنويت، مهم و ضروري نيست كه بدانند چرا مانند برخي اولياي خاص و حواريون اهلبيت عليهم السلام گوهري طلايي ندارند؛ بلكه دغدغة اصلي آنان، بايد اين باشد كه چرا از گوهر فعلي خويش بيشترين بهره را نبرده و آن را زلال و درخشنده نكرده و به فعليت نرساندهاند. هر كس ابتدا بايد ببيند از داشتههاي معنوي خود چقدر بهره برده است و سپس دنبال ناداشتهها باشد.

¨زلال كردن گوهر وجود

اكنون اين سؤال پش ميآيد كه هر يك از ما كه داراي جوهرهاي خاص خود هستيم، چگونه آن جوهره را زلال و شفاف كنيم و بيشترين بهره را از آن ببريم؟ در پاسخ ميگوييم كه آنچه باعث مغشوش شدن جوهره آدمي و زنگار گرفتگي آن ميشود پيروي از هواي نفس و افتادن در دام گناهان و غفلتها است و لذا راه زلال شدن جوهره آدمي، مقابله با عوامل گناه و غفلت و در يك كلمه، جهاد با نفس است. جهاد با نفس خيلي زود شياطين وجود انسان را دور كرده و تعلقات و قواي تخيلي را سامان ميدهد و تشتت را از بين ميبرد. جهاد با نفس، انسان را مستعد كرده و جوهره را صاف و زلال مينمايد و آثار وضعي سريعي هم دارد. مخالفت با نفس در همه جهات بايد باشد و هر كس در همان بعدي كه ضعف دارد، بايد بيشتر مجاهده كند؛ اعم از خواب و خوراك و شهوت و غضب و... .

در اين بين، نماز شب، بيداري سحر و همين طور روزه، بسيار مؤثر است. در مسير مجاهده و پس از اصلاح اعمال، اگر فكر هم اصلاح شد و ذرّه ذرّه ياد خدا و توجه به او در دل انسانها جا گرفت، جوهره انسان نقطه نقطه صاف و صيقلي ميشود و پس از مدتي همه وجود، زلال ميگردد. البته گاهي براي برخي مؤمنان، بخشي از زلالسازي گوهر وجود، به وسيلة ابتلائات و سختيهايي است كه به آنها ميرسد؛ اين ابتلائات، مانند كورة حدادي، ناخالصيهاي وجود آدمي را ميزدايند و آن را ناب و درخشان ميكنند. پس از زلال شدن جوهره وجود، رتبهاي ديگر از سلوك هست كه برخي از اهل معرفت به آن نائل ميشوند كه به توضيح آن ميپردازيم.

¨مرتبه عالي سلوك؛ ارتقاي جوهره وجود

خداوند متعال، آن قدر در وجود آدمي استعداد رشد و ترقي قرار داده است كه علاوه بر پاك و زلال كردن جوهره وجودياش حتي ميتواند آن را ارتقا بخشد و مثلاً از مرتبه آهن به نقره و سپس به جوهره طلايي نايل شود؛ همانند آنچه در كيميا و ارتقاي يك فلز و مادة معدني به مرتبة بالاتر مطرح است.

اگر اعمال صالح به ويژه ذكر خدا سراسر وجود انسان را فرا گيرد. علاوه بر اينكه زنگار وجود را برطرف كرده و آن را زلال ميكند، جوهره وجودي را نيز ارتقا ميبخشد. بر زبان جاري كردن ذكر خدا و تكرار آن ، به ويژه ذ كر لا اله الا الله ، در اين باره نقشي بسزا دارد.

اما آنچه در اين نوشتار، بيشتر مورد نظر ما است دو عامل مهم براي ارتقاي جوهره آدمي است كه مورد تأكيد علماي اخلاقي مكتب نجف بوده است. مرحوم آيت الله سيد محمد حسين تهراني از قول استادشان مرحوم علامه طباطبايي و ايشان از قول استاد خود، مرحوم آيت الله قاضي5چنين نقل ميكنند:

اكثر افرادي كه موفق به نفي خواطر شده و توانستهاند ذهن خود را پاك و صاف نموده و از خواطر مصفا كنند و بالاخره سلطان معرفت براي آنان طلوع نموده است، در يكي از اين دو حال بوده است:

اول در حين تلاوت قرآن مجيد و التفات به خواننده آن، كه چه كسي در حقيقت قاري قرآن است و در آن وقت بر آنان منكشف ميشده كه قاري قرآن، خدا است.

دوم از راه توسل به حضرت اباعبدالله الحسين عليه السلام ؛ زيرا آن حضرت را براي رفع حجاب و موانع طريق نسبت به سالكين راه خدا، عنايتي عظيم است.3

با عنايت به نقش مهم و بيبديل قرآن كريم و اهميت و ضرورت ارتباط با كتاب خدا، به دليل تناسب ايام، به عامل دوم يعني توسل به حضرت سيد الشهداءعليه السلام ميپردازيم.

¨گوهر اشك

ميان اعمال صالح، هيچ عملي مانند توسل به حضرت سيد الشهداءعليه السلام جنس آدمي را پاك و زلال نميكند. تمام ثوابهايي كه براي توسل و اشك در مصائب آن حضرت گفته اند، با اين مسأله قابل حل است كه در اين توسلات، جنس انسان تبديل ميشود و عالي ميگردد. توضيح آنكه همه ثوابها مربوط و منوط به عمل است و عمل هر شخص، در حد و اندازه حقيقت او و جوهره او است؛ ولي توسل به حضرت سيد الشهداءعليه السلام حقيقت و جوهره را بالا ميبرد و جنس آدمي را ارتقا ميبخشد و اين ارتقا و ترقي، مرتبهاش فوق عمل است؛ لذا در ثواب توسل و توجه به آن حضرت، هر چه نوشته و نقل شده باشد، امكان پذير است.

خود زيارت عاشوراي امام حسين عليه السلام ما را به اين مطلب رهنمون ميكند كه در دستگاه حسيني عليه السلام و در توسلات به آن امام غريب، بالاترين مقامات و والاترين خواسته هاي معنوي قابل پيگيري و دستيابي است؛ از جمله مقام محمود، همراهي با امام زمان عليه السلام در خونخواهي امام حسين عليه السلام 4 و آبرومندي نزد خداوند متعال.5

در واقعه عاشورا نيز همين مطلب قابل پيگيري است كه آنهايي كه گرد شمع وجود امام حسين عليه السلام جمع شدند و با آن حضرت ماندند و در ركاب آن بزرگوار شهيد شدند، همگي داراي جوهرهاي طلايي و ناب بودند كه از جاي جاي زمين جمع شدند و كهرباي وجود امام عليه السلام  آنان را از گوشه و كنار، به خود جذب كرد. از غلام نوجواني گرفته كه عارفانه و عاشقانه شعار ميدهد: «أميري حسين و نعم الأمير»6 تا حرّ رياحي كه هر چند فرمانده سپاه مقابل حضرت است؛ ولي پشت سر آن حضرت نماز ميخواند و براي مادر آن حضرت، حضرت فاطمه زهرا سلام الله عليها احترام ويژه قائل است و نيز جانفشانيها و رشادتهاي امثال حبيب بن مظاهر و... همگي حاكي از آن است كه مرداني طلايي در كربلا گرد آمدند كه سرآمد روزگار خود بودند.

بررسي اهميت و تأثير بينظير توسل به امام حسين عليه السلام در سلوك الي الله مجالي ديگر ميطلبد؛ لذا به طور خلاصه چنين ميگوييم، كه آن اشك و توسلّي، چنين آثار شگرفي را در پي دارد كه حقيقتاً از سوز دل باشد و همه وجود انسان اشك شود و از چشمانش فرو ريزد و اين حاصل نميشود، مگر با ارتباط مستمر با آن حضرت و تاريخ آن حضرت و كسب معرفت و مداومت همراه مراقبه. چنين اشكي فقط يك حركت عاطفي نيست؛ بلكه پشتوانههاي عميق معرفتي و دروني دارد و انسان را با حقايق پيوند ميدهد. خداوند همه ما را از دلسوختگان حقيقي مصائب سيدالشهداءعليه السلام قرار دهد.


نويسنده: حجت الاسلام جعفر ناصري

ویرایش و تخلیص گروه حوزه علمیه


¨پی نوشت

1.    اصول كافي، ج8، ص177، ح197؛ من لايحضره الفقيه، ج4، ص381، ح 5821 ؛ بحارالانوار، ج31، باب 42، ح51، ص65 ؛ مشكاة الانوار، فصل 5، ص260.

2.       بحارالانوار، ج61، باب 42، ح51، ص65.

3.       رسالة لب اللباب.

4.       و أسئله أن يبلغني المقام المحمود لكم عند الله و أن يرزقني طلب ثاري مع امامٍ مهدي... .

5.       اللّهم اجعلني عندك وجيهاً بالحسين عليه السلام في الدنيا و الآخرة.

6.     امير من، حسين است و او خوب اميري است