تبیان، دستیار زندگی
در روستایی در چین راهبی به نام شان زندگی می کرد. او شهرت زیادی داشت اما بسیار مغرور بود. خبر رفتار مغرورانه و متبکرانه شان به کی ژون رسید و تصمیم گرفت درسی حسابی به این راهب بدهد. او به ملاقات شان رفت اما شان نه به او سلام و احوالپرسی کرد و نه از حضورش
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

کی ژون و راهب مغرور

در روستایی در چین راهبی به نام شان زندگی می کرد. او شهرت زیادی داشت اما بسیار مغرور بود.

خبر رفتار مغرورانه و متبکرانه شان به کی ژون رسید و تصمیم گرفت درسی حسابی به این راهب بدهد. او به ملاقات شان رفت اما شان نه با او سلام و احوالپرسی کرد و نه از حضورش تشکر و قدردانی کرد.

در همان لحظه خدمتکار راهب پیغامی برایش آورد: پسر یک افسر ارتش به این جا آمده تا شما را ببیند.

راهب گفت " من خواهم آمد و  به او سلام خواهم کرد. "

شان با احترام به استقبال پسر افسر ارتش رفت.

راهب

بعد از اینکه پسر افسر ارتش آن جا را ترک کرد، کی ژون از شان دلیل رفتار دو گانه اش را پرسید. " چرا شما به پسر افسر ارتش این قدر با احترام سلام و احوالپرسی کردید، اما با من این قدر مغرورانه و بی ادبانه؟ "

شان به راهب گفت لطفاً در مورد من اشتباه نکن. به نظر من، سلام و احوالپرسی به معنی سلام و احوالپرسی نیست بلکه سلام و احوالپرسی نکردن به معنی سلام و احوالپرسی است.

کی ژون متوجه ی رذالت و پستی راهب شد و با عصایش بر سر او زد.

کی ژون گفت " با توجه به منطق شما، زدن شما به معنی نزدن و نزدن شما به معنی زدن است. بنابراین من باید شما را با عصایم بزنم."

شان بلافاصله متوجه حماقتش  شد و از آن به بعد، با هر کسی که روبرو می شد بی آنکه به موقعیت آن ها توجه کند، احترام می گذاشت.

سکوت طلاست

سکوت

روزی روزگاری، یک دانش آموز چینی نزد معلمش رفت و از معلمش سوالی پرسید: " آقای معلم آیا زیاد صحبت کردن سودی هم دارد؟ "

معلم پاسخ داد " قورباغه ها و وزغ ها شب و روز قور قور می کنند، اما کسی به آن ها توجهی نمی کند. اما خروس در زمان مشخصی از شب قوقولی قوقو می کند و همه بیدار می شوند.

معلم لبخندی به دانش آموزش زد و گفت " هیچ سودی از پر حرفی حاصل نمی شود. بلکه باید مطلب مناسب را در زمان مناسب بیان کرد.

گروه کودک و نوجوان سایت تبیان_ترجمه و تنظیم:نعیمه درویشی

مطالب مرتبط

ماسه و سنگ

اشتباه کردم

رمز موفقیت در زندگی

زباله‏های شخصیت ساز

نوجوانان بخوانند

قلب زیبای من

هر مانعی فرصتی است!

بازم ضایع شدم!

یک تلنگر کوچک

بوی کباب

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.