تبیان، دستیار زندگی
ای ایرانی ایرباس چگونه؟ هواپیمای ایرباس جمهوری اسلامی ایران در دوازدهم تیر 1367 (3جولای1988) به همراه 275 مسافر و 16خدمه، فرودگاه بندرعباس را به مقصد دوبی ترك كرد. سطح پرواز این هواپیما 14000 پا تعیین شده بود. در ساعت 10:15 ...
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

به یاد جانباختگان هواپیمای ایرانی ایرباس


چگونه؟

هواپیمای ایرباس جمهوری اسلامی ایران در دوازدهم تیر 1367 (3جولای1988) به همراه 275 مسافر و 16خدمه، فرودگاه بندرعباس را به مقصد دوبی ترك كرد. سطح پرواز این هواپیما 14000 پا تعیین شده بود. در ساعت 10:15 دقیقه محلی 6:45 گرینویچ) شروع به اوج گیری كرد و در ساعت 10:24دقیقه به وقت محلی سطح 12000 پا را گزارش كرد، ولی بعد از آن دیگر تماسی از طرف خلبان گرفته نشد.

دقیقاً در همان روز ناو جنگی نیروی دریایی ایالات متحده آمریكا موسوم به وینسنس به طور غیرقانونی وارد آب های ایران در خلیج فارس شده بود. گویی این ناو كه یكی از پیشرفته ترین ناوهای جنگی آمریكا محسوب می شود در خلیج فارس به دنبال یافتن طعمه ای است كه پس از دقایقی آن را می یابد. كاپیتان ویلیام راجرز فرمانده ناو وینسنس پس از پرواز یك هواپیمای ایرانی در منطقه دستور به شلیك دو فروند موشك سطح به هوا می دهد. هر دو موشك به هواپیمای مسافربری برخورد و پس از لحظاتی هواپیما منفجر و در نزدیكی جزیره ایرانی، «هنگام» سقوط می كند. در این حادثه دردناك تمام سرنشینان هواپیما كه در میان آنها 66 كودك زیر 12 سال و 52 زن و همچنین 42 تبعه كشورهای یوگسلاوی، كویت، افغانستان، هندوستان، پاكستان، ایتالیا و وابسته نظامی پاكستان در ایران و خانواده اش دیده می شدند جان باختند.

مقامات آمریكایی در نخستین واكنش اعلام كردند كه هواپیمای منهدم شده نظامی بوده و قصد داشته است تا به ناو فوق پیشرفته وینسنس حمله كند. اما حتی پس از روشن شدن موضوع در مورد نوع هواپیما و كوتاهی عامدانه ارتش آمریكا باز هم سعی در توجیه عمل خود نموده و حاضر نشدند به تخلف خود اقرار كنند بلكه رئیس ستاد مشترك نیروهای مسلح آمریكا اظهار كردند: «اقدام ناو دریایی آمریكا برای دفاع از خود بوده است.» البته برخی از مقامات واشنگتن اذعان كردند كه حمله به هواپیمای ایرانی ایرباس در خلیج فارس یك فاجعه بوده است، هر چند از نظر سیاسی و استراتژیكی گریزی از آن نبوده است. رادیو آمریكا در 17 تیر67 با پخش برنامه ای اعلام كرد: «برقراری صلح تنها نفعی است كه آمریكا در خلیج فارس به دنبال آن است و این فاجعه انسانی(انهدام ایرباس) ضرورت دست یابی به آن هدف را به شدت افزایش داده است"

چه كردیم؟

واكنش مقامات ایرانی به اقدام آمریكا در انهدام هواپیمای مسافربری ایرباس، بدون هیچ گونه تهدیدی به اقدامات تلافی جویانه در آینده بود كه البته چنین واكنشی با توجه به اوضاع آن زمان تا حد زیادی قابل قبول و دارای توجیه بود. دیپلمات ها و صاحب نظران مسائل جنگ ایران و عراق علت خودداری ایران از توسل به اقدامات تلافی جویانه علیه واشنگتن را كسب حمایت بین المللی و جلوگیری از احتمال توسل آمریكا به اقدامات مشابه گذشته اعلام كردند. در چنین شرایطی امام خمینی با هدف جلوگیری از شبهه افكنی برای تضعیف روحیه ملی پیامی را با این مناسبت صادر كردند و در آن با توجه به بروز شایعاتی در مورد معامله پنهانی برای پایان دادن به جنگ فرمودند: «امروز تردید به هر شكلی خیانت به اسلام است. غفلت از جنگ خیانت به رسول الله است.» پس از پیام شورانگیز رهبر كبیر انقلاب مسئولان كشوری و لشكری نیز در پیام ها و سخنرانی هایی مختلف خواستار وحدت و مقاومت ملی در مقابل توطئه های دشمن شدند.

علیهذا در آن مقطع زمانی سیاست جمهوری اسلامی ایران اینگونه رقم خورد كه ایران نخست موضوع را در شورای امنیت سازمان ملل، سپس در شورای اجرایی سازمان ایكائو و در نهایت در دیوان دادگستری لاهه مطرح و پیگیری كند.

فاجعه در شورای امنیت

پس از وقوع این تجاوز آشكار، جمهوری اسلامی ایران در نامه ای خواستار تشكیل جلسه فوری شورای امنیت برای رسیدگی به موضوع شد. این درخواست سبب شد تا 25 تیر 67(16ژوئیه1988) شورای امنیت تشكیل جلسه داد و پس از استماع سخنان علی اكبر ولایتی وزیر وقت امور خارجه ایران و جورج بوش معاون رئیس جمهور آمریكا قطعنامه 616 را تصویب كرد. در این قطعنامه شورا با ابراز تأسف عمیق از اینكه یك هواپیمای غیرنظامی ایران ایر در پرواز برنامه ریزی شده بین المللی 655، با شلیك موشك از ناو جنگی ایالات متحده آمریكا بر ضرورت تبیین حقایق این سانحه تأكید كرد. در پایان نیز اجرای فوری و كامل قطعنامه 598 مورد تصریح قرار گرفته و از آن به عنوان تنها عامل حفظ ثبات و صلح در منطقه یاد می شود.

پس از بررسی این قطعنامه به سادگی روشن می شود كه قطع نظر از ارتباطی كه بین مسئله جنگ و ساقط شدن هواپیمای ایرانی ایجاد شده و یا پیش بینی نشدن محكومیت و جبران خسارت وارده و سایر مسئولیت های ناشی از حمله، واكنش شورا در برابر اقدام جنایتكارانه آمریكا بسیار ضعیف بوده و تنها به ابراز تأسف و همدردی مطلق بسنده كرده است.

همچنین واكنش این شورا قابل مقایسه با حادثه انفجار هواپیمای پان امریكن بر فراز شهر لاكبری نیست، چرا كه در آن حادثه پس از سه سال تحقیق و بازجویی مقامات آمریكایی و انگلیسی اعلام كردند كه 2 تبعه لیبی در این حادثه نقش داشته اند. پس از آن بلافاصله شورای امنیت با تصویب قطعنامه 731 از دولت لیبی خواست متهمان ادعا شده توسط آمریكا و انگلیس را به این دو كشور تحویل دهند. مضافاً بر اینكه غرامت این حادثه نیز باید پرداخت شود. پس از تعلل لیبی در قبال این قطعنامه شورای امنیت در قطعنامه 748 با لحن شدیدتری از لیبی خواست تا به خواسته های آمریكا و انگلیس تن دهد.

حال این پرسش مطرح است كه شورای امنیت چگونه واكنش های متفاوت خود را با دو قضیه مشابه با فاصله كمتر از یك سال توجیه می كند؟ البته با توجه به ساختار شورای امنیت و جو فشار و تهدیدی كه در هنگام تصویب قطعنامه 616 علیه جمهوری اسلامی ایران وجود داشت و نیز وضعیت جبهه های جنگ می توان صدور همین قطعنامه ناقص را نیز نوعی پیروزی به حساب آورد.

ایكائو هم سیاسی است

پس از شورای امنیت نوبت به شورای سازمان بین المللی هواپیمای كشوری (ایكائو) رسید. به دنبال درخواست ایران از این شورا، جلسه ای در 23 تیرماه 1367 در مقر اصلی این سازمان در مونترال كانادا برگزار شد. نماینده ایران در این جلسه ضمن قرائت نامه ای خواستار محكومیت صریح ایالات متحده آمریكا به دلیل استفاده از سلاح علیه هواپیمای مسافربری ایران و استفاده از زور و تهدید علیه فضای جمهوری اسلامی ایران و كشورهای خلیج فارس شد. در پاسخ به این درخواست ها نماینده آمریكا شرح حادثه را چنین بیان كرد: «در روزهای ? و ? جولای، منطقه خلیج فارس ناامن بود. كشتی های مختلفی از جمله یك كشتی پاكستانی و لیبریایی هدف حمله قرار گرفتند. در همان روز یك هواپیمای F_14و یك هواپیمای مسافربری از فرودگاه بندرعباس برخاستند. به رغم تلاش های ناو وینسنس برای شناسایی هواپیما ازجانب این هواپیما پاسخی دریافت نشد و فرمانده ناو برای دفاع از خود به سوی هواپیما شلیك كرد.» در این جلسه نماینده آمریكا نه تنها حاضر نشد به تخلف ناو وینسنس اشاره كند بلكه وقایع را طوری بیان كرد كه گویی این هواپیمای ایران بوده است كه با رعایت نكردن موارد فنی و ایمنی موجب حادثه شده است.

شورا پس از شنیدن سخنان طرفین در بیانیه ای از دو طرف خواست تا در بررسی موضوع با شورا همكاری كنند. در جلسه بعدی شورا هیأت تحقیق گزارش خود را ارائه كرد و در آن گزارش اظهار كرد كه:«هواپیمای ایرباس به طور طبیعی بلند شده و پرواز آن در همه مراحل كاملاً طبیعی بوده است.» در نهایت شورا با صدور بیانیه ای ضمن ابراز تأسف از استفاده از سلاح علیه هواپیمای مسافربری این حادثه را غیرعمدی و به دلیل اشتباه در شناسایی هواپیما دانست. این تصمیم شورا در عین حال كه غیرمنصفانه و ناعادلانه بود این قضیه را ثابت می كرد كه شورا تحت تأثیر برخی از ملاحظات سیاسی، نتوانست اصول و قواعد حقوقی در اسناد بین المللی را اعمال و اجرا كند.

احقاق حق در لاهه

از آنجا كه بیانیه ایكائو برای ایران رضایت بخش نبود پرونده را به دیوان بین المللی دادگستری (لاهه) ارجاع داد و همان خواسته های پیشین خود را تكرار كرد. اما در مقابل ایالات متحده صلاحیت دیوان برای رسیدگی به موضوع را مورد اعتراض قرار داد. به رغم اعتراض آمریكا دیوان روز 12 سپتامبر 1994 را برای رسیدگی به این موضوع قرارداد ولی در نهایت این قضیه در دیوان بررسی نشد، زیرا در توافقات دو طرفه قرار شد موضوع در خارج از دیوان بررسی شود.

علت این تصمیم گیری هم آن بود كه در آن زمان با توجه به نفوذ و قدرت ایالات متحده در بیشتر محافل سیاسی و قضایی مقامات ایرانی امیدی به صدور رأی از جانب دیوان بین المللی دادگستری مبنی بر محكومیت آمریكا در قضیه ایرباس نداشتند.

مطابق توافق ایالات متحده پذیرفت تا به بازماندگان هر مسافر ایرانی كشته شده غیر شاغل 150 هزار و مسافران كشته شده شاغل 300 هزار دلار به عنوان دیه و سایر هزینه ها پرداخت كند. همچنین توافق شد این مبلغ كه در مجموع رقمی حدود 69 میلیون دلار از طریق سفارت سوئیس به طور مستقیم به بازماندگان قربانیان پرداخت و قیمت هواپیما نیز به خود دولت پرداخت شود.

فلسفه فاجعه

جرج بوش معاون وقت رئیس جمهوری آمریكا در شورای امنیت در ضمن توجیه اعمال خلاف ارتش آمریكا در سرنگونی هواپیمای مسافربری جمهوری اسلامی ایران اظهار داشت: «اگر ایران به جنگ خود با عراق پایان داده بود، قطعاً حادثه ایرباس اتفاق نمی افتاد.» این سخنان نماینده آمریكا در شورای امنیت بیانگر این واقعیت بود كه حمله ناو وینسنس به هواپیمای غیرنظامی ایران در راستای اجرای سیاستی بود كه آمریكا و متحدانش برای جلوگیری از پیروزی ایران و شكست عراق اتخاذ كرده بودند.

موافقت ضمنی و مشروط ایران با پذیرش قطعنامه 598 از سویی و خواست طراحان این قطعنامه به دنبال اجرای بی قید و شرط قطعنامه از سوی دو طرف جنگ از سویی دیگر سبب شد تا ابرقدرت ها فشارهای خود را علیه ایران برای قبول بی قید و شرط و فوری قطعنامه تشدید كنند. ریگان در سخنرانی ?? سپتامبر ???? (چند ماه قبل از فاجعه ایرباس) خود در مجمع عمومی سازمان ملل با سخنان تهدید آمیزی از ایران آشكارا خواست تا قطعنامه را بپذیرد و در غیر اینصورت به پذیرش آن وادار خواهد شد. از جمله این فشارها در آن سال ها می توان به جنگ سفارتخانه ها، تحریم واردات نفت ایران، بسته شدن دفتر خریدهای نظامی ایران در انگلستان، تحریم كالاهای ایران، بمباران سكوهای نفتی رشادت، رسالت، نصر، سلمان و مبارك، حمله به ناوچه های ایرانی و در نهایت در 12 تیرماه 1367 حمله به هواپیمای مسافربری اشاره كرد.