تبیان، دستیار زندگی
اگر پدیده انقلاب اسلامی ایران به عنوان یک پدیده مردمی و فراگیر و جهان شمول که تقریبا برخی تعادل های منطقه ای را به هم زد، در نظر بگیریم، این انقلاب از بعد فرهنگی چه تاثیراتی را بر فرهنگ عمومی ما گذاشته است و آیا این تاثیرات، بلند مدت بود یا کوتاه مدت؟
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

مسؤولیت روحانیت در حوزه فرهنگ
حوزه و فرهنگ

«قسمت اول»

در مصاحبه با حجة الاسلام ذو علم عضو هیئت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی

اگر پدیده انقلاب اسلامی ایران به عنوان یک پدیده مردمی و فراگیر و جهان شمول که تقریبا برخی تعادل های منطقه ای را به هم زد، در نظر بگیریم، این انقلاب از بعد فرهنگی چه تاثیراتی را بر فرهنگ عمومی ما گذاشته است و آیا این تاثیرات، بلند مدت بود یا کوتاه مدت؟

در حقیقت انقلاب اسلامی، به تعبیر شهید بهشتی که تعبیر بسیار دقیق و درستی است، یک انقلاب فرهنگی بود و پیش از اینکه آثار و نتایج سیاسی داشته باشد، نتایج و آثار فرهنگی داشته است. در داخل کشور، این تأثیر فرهنگی عمدتا در دو عنوان کلی قابل دسته بندی است؛ اول اینکه انقلاب اسلامی موجب شد که سرچشمه های ابتذال فرهنگی و انحطاط اخلاقی در جامعه قطع شود و دوم اینکه بسترسازی و زمینه سازی مناسبی برای رشد فضایل اخلاقی و ارتقای فرهنگی فراهم شود.

در خارج از مرزهای ما هم این انقلاب دو اثر مهم فرهنگی داشت؛ ابتدا در قلمرو فرهنگ معنوی، به خصوص در جوامع اسلامی و حتی جوامع غیراسلامی که طرح معنویت و تأثیر دین در قلمرو جامعه، یکی از نتایج فرهنگی انقلاب اسلامی بود. در بعد فرهنگ سیاسی نیز، طرح مقوله هایی مانند خود باوری، استقلال و فرهنگ مبارزه با نفوذ بیگانه و قدرت های استکباری، نتیجه قهریه ای بود که انقلاب اسلامی در خارج از مرزهای ما داشت. لکن در بحث های داخل کشور، اگر بخواهیم بحث را مقداری دقیق مطرح کنیم، باید بگوییم که انقلاب اسلامی بر فرهنگ معنوی جامعه تاثیر بسیار شگرفی داشت. این موضوع در بعضی از سنجش ها و بررسی های میدانی انجام گرفته، کاملاً مشهود است. به هر حال، جریان انقلاب اسلامی این تاثیر را داشت و این تاثیر قطعا استمرار دارد.

وقتی ما بحث تحول فرهنگی را مطرح می کنیم، به این دلیل است که فرهنگ یک مقوله دیرتغییر و ماندگار است. بنابراین، تغییرات آن نیز تغییرات پایداری است و این طور نیست که پس از چند سال، این تغییرات کاملاً منتفی شود.

البته در مقاطع مختلف، ممکن است سرعت تغییرات متفاوت باشد، ولی جهت گیری تغییر فرهنگ داخلی کشور ما در توجه به معنویات، واقعیتی است که ما به صورت ملموس، در رفتارها برخوردها و نگرش های مردم می بینیم.

در فرهنگ سیاسی مردم ما نیز، انقلاب اسلامی تاثیر غیرقابل انکاری داشته و در واقع احساس نقش و حضور سیاسی و تکلیف اجتماعی، پس از انقلاب در جامعه ما نهادینه شد و گسترش پیدا کرد. این مسئله همچنین در بعد فرهنگ علمی و آکادمیک نیز قابل مشاهده است؛ انقلاب اسلامی به نوعی روحیه خودباوری را به جامعه ما ارائه داد تا جوان ها و محققین و پژوهشگران ما جسارت و جرأت ورود در صحنه های مختلف علمی را بیابند.

البته در زمینه دیگر، باید بگوییم که این تغییرات آنچنان که لازم است نبوده و این مسئله مقداری محل تامل و بحث است؛ ابتدا در زمینه آداب، رسوم و سنن که بعد فرهنگی انقلاب، باید بتواند نوعی پالایش را در فرهنگ عمومی جامعه ایجاد کند. این کار بنا به عواملی که به هر حال باید فراهم می شد و فراهم نشد، بسیار کند انجام گرفته و در بعضی از زمینه ها انجام نگرفته است.

در واقع رسوب رفتاری فرهنگ غرب و نیز در بعضی از زمینه ها، رسوب یک نوع تحجر و واپس ماندگی در اقشار مختلف جامعه ما، چیزی است که پس از انقلاب، همچنان باقی مانده و چندان دچار تحول نشده است.

همچنین در بحث فرهنگ مدیریتی نیز، ما می بینیم که چندان تحول عمیقی انجام نگرفته است؛ یعنی برخی از کاستی های مدیریتی در جامعه ما که ناشی از فرهنگ مدیریتی می شود، همچنان وجود دارد و اگر بخواهیم در این دو زمینه ریشه یابی و تحلیل کنیم، به بحث مستقلی نیاز دارد، ولی به هر حال، جای کار بسیار بیشتری وجود دارد که آن جهت فرهنگی انقلاب باید به تاثیرگذاری خود عمق ببخشد.

بسیاری معتقدند که در انقلاب اسلامی ایران، یکی از اقشاری که با مقوله انقلاب به صورتی بسیار فعالانه برخورد کرد و حتی می توان گفت که در پیوند با مردم، حق بسیار عظیمی بر گردن این انقلاب دارد، روحانیت است. از بعد فرهنگی اگر بخواهیم این مسئله را پیگیری کنیم، تاثیر فرهنگ روحانیت در فرهنگ انقلابی چگونه بود؟ آیا روحانیت شیعه توانست، پارامترها یا شاخص هایی را که بر مبانی شیعه استوار بود، (مثل فرهنگ عاشورا) به فرهنگ انقلابی ما تزریق کند یا خیر؟ آیا این مسئله ادامه داشت یا با پایان جنگ پایان یافت؟

کسانی که در بحث عوامل، ریشه ها و زمینه های انقلاب اسلامی بحث کرده اند، همه نقش روحانیت را یک نقش بسیار برجسته ارزیابی نموده اند و این قابل انکار نیست. در حقیقت، در شکل گیری فرهنگ انقلابی در جامعه ما، روحانیت نقش بسیار موثری داشته است، آن هم نه فقط در مقطع شکل گیری انقلاب اسلامی در سال 57، بلکه اگر به لایه ها و ریشه های تاریخی انقلاب بازگردیم، در نهضت تحریم تنباکو، حتی در مشروطیت و نیز در نهضت ملی شدن صنعت نفت، در واقع آن مفهوم سازی انقلابی، ترویج فرهنگ انقلابی، و تهییج و بسیج مردم را روحانیت بر عهده داشتند.

البته روحانیت نیز این کار را با استفاده از دستمایه های قرآنی و توصیه های اهل بیت(علیهم السلام) آموزه هایی که در فرهنگ اهل بیت(علیهم السلام) موجود است، انجام داده اند.

همان طور که اشاره فرمودید، فرهنگ عاشورا و مبارزه با ظلم، ستیز با بی عدالتی و تبعیض، و نپذیرفتن حکومت جور که ناشی از همان آرمان خواهی شیعی در استقرار حکومت حق و عدل است، به خصوص بحث انتظار و ارتباط خاصی که مردم با روحانیت، به عنوان کسانی که مبلغ و مبین آموزه های دینی هستند و نیابت امام زمان(ص) را دارند، در ایفای نقش روحانیت، برای القای روحیه انقلابی در جامعه ما بسیار مؤثر بوده است. امّا این مسئله که پس از پیروزی انقلاب اسلامی این نقش، چه مقدار استمرار داشت، مقداری محل تأمّل است. شاید بتوان گفت که به دلیل اینکه حکومت و نظام مدیریتی جامعه، پس از انقلاب اسلامی، بر دوش روحانیت قرار گرفت، یا حداقل، تلقی عموم مردم این بود که این روحانیت سردمدار مسایل اجرایی کشور است، روحانیت را در دنبال کردن مطالبات فرهنگی خود از حکومت، و طراحی و برنامه ریزی و آینده نگری برای بحث های فرهنگی آن دچار مشکل کرد. می توان مدعی شد که همان آفتی که استاد مطهری، در آفات انقلاب مطرح کردند، در بعد فرهنگی رخ داد. به اعتقاد ایشان، روحانیت معمولاً در شروع و راه اندازی کار و به ثمر رساندن نهضت نقش فعال دارد، ولی پس از اینکه نهضت به پیروزی رسید، دنباله کار را رها می کند. این بیان استاد مطهری، اینگونه تأویل و تعبیر می شود که رها کردن در بُعد سیاسی و اداره جامعه است که خوشبختانه در مورد انقلاب اسلامی چنین چیزی رخ نداد؛ یعنی گسست میان حکومت و روحانیت اتفاق نیفتاد؛ آن چنانکه در نهضت مشروطه اتفاق افتاد. در جریان انقلاب، روحانیت با آمادگی و تمرین، و به خصوص استفاده از تجارب تاریخی و ظرفیت بالایی که پیدا کرده بود، توانست رویدادهای پس از پیروزی انقلاب را در جهت نزدیک شدن به آرمان های انقلاب هدایت کند.

امّا در بعد فرهنگی می توان گفت که این گسست، تا اندازه ای ایجاد شد؛ یعنی بخش عمده ای از توان نهاد روحانیت، صرف اداره امور جامعه در امور غیر ضروری شد و به عهده گرفتن با رهایی که دیگران هم می توانستند، آن ها را بر دوش بگیرند و چه بسا بهتر هم می توانستند، آن کار را انجام دهند، موجب شد که روحانیت از مسئله فرهنگ جامعه و تحقق انقلاب فرهنگی به معنی واقعی، دچار غفلت شد، یا به عبارتی آن حالت رهبری و تأثیر گذاری عمیق خود را، نه به صورت کلی، ولی در بسیاری از موارد از دست داد.

بنابراین، در ایجاد روحیه انقلابی و بسیج مردم و مفهوم سازی انقلاب، روحانیت نقش بسیار مؤثری را ایفا کرد، ولی پس از پیروزی انقلاب، در جهت تحول فرهنگی عمیق در جامعه، آن چنان که باید نقش مناسبی ایفا نکرد...

...پس از پیروزی انقلاب، طی این دوره 23 ساله، اگرچه حوزه دچار تحولات بسیار عمیق و عظیمی نسبت به پیش از پیروزی انقلاب شده، ولی این تحول آن چنان که مطلوب است، از سرعت و گستردگی لازم برخوردار نبوده است. همان طور که فرمودید، بعضی از عناصر مدیریتی نهادهای آموزشی از بیرون از حوزه وارد حوزه شده اند، ولی نتوانسته اند با آن روح حوزوی به خوبی هماهنگ شوند و پیوند برقرار کنند و حتی شاید ورود بعضی از این عناصر، حوزه را دچار آسیب های دیگری نیز کرده باشد، زیرا متناسب با اقتضائات حوزه نبوده اند. تصور می شود که مدیریت حوزه، اساساً آن چنان که باید، به اهمیت این نهاد و عمق و گستردگی تحولاتی که حوزه به آن نیاز دارد، نپرداخته است؛

یعنی بررسی های واقعاً علمی و کارشناسانه و بررسی ابعاد مختلف نقشی که حوزه می تواند ایفا کند، حتی فراتر از نقش علمی و انتقال محتوای دینی به جامعه است که هنوز مورد توجه قرار نگرفته است. گاهی این طور گفته می شود که حوزه علمیه هنوز به یک خودآگاهی و خودشناسی عمیق نسبت به تأثیراتی که در جامعه می تواند داشته باشد، نپرداخته و در صدد استفاده از آن برنیامده است.

بنابراین، پیروزی انقلاب اسلامی زمینه بسیار مناسبی بود، برای اینکه حوزه علمیه بتواند تحول مثبتی پیدا کند؛ کما اینکه تا اندازه زیادی این تحقق پیدا کرده، ولی در حد مطلوب قطعا نبوده و نیست. برخی از زعمای حوزه، به صورت پراکنده، این مطلب را مطرح می کنند، ولی راهکاری که بتواند حوزه را به این ظرفیت توجه دهد و این ظرفیت را به فعلیت درآورد، هنوز ارائه نشده یا به صورت کامل به کار گرفته نشده است.

(ادامه دارد)


تنظیم برای تبیان امید واضحی آشتیانی