تبیان، دستیار زندگی
بعضی از بزرگان برای شكر سه مرحله قائل شده اند: شكر با قلب كه همان تصور نعمت و رضایت و خشنودی نسبت به آن است و شكر با زبان كه ثنا گفتن نعمت دهنده است و شكر با سایر اعضای بدن و جوارح و آن هماهنگ ساختن اعمال با آن نعمت است.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

چگونه نعمتها را افزایش دهیم؟!

بركت

در آیات بسیاری از قرآن به مسئله سپاس و شكر اشاره شده و از مردم خواسته شده است كه نسبت به نعمت و نیز نعمت دهنده شاكر باشند. قرآن با توجه به روحیات آدمی به این نكته اشاره می كند كه آدمی نسبت به نعمت و نعمت دهنده شكرگزار نیست و به جای این كه سپاسگزار نعمت دهنده باشد و یا كفران نعمت نكند، ناسپاسی می كند. خداوند در قرآن اشاره می كند كه: «اعْمَلُوا آلَ دَاوُودَ شُكْرًا وَ قَلِیلٌ مِّنْ عِبَادِی الشَّكُورُ »1؛ ای خاندان داوود، شكرگزار باشید. و از بندگان من اندكى سپاسگزارند.!»

خداوند با این كه به مردمان نعمت های بسیاری بخشیده كه می توان از همه مهمتر به نعمت وجود و آفرینش آنان اشاره كرد، با این همه مردمان، قدر و ارزش نعمت های الهی را ندانسته و كفران نعمت می ورزند و نسبت به نعمت دهنده شاكر و سپاسگزار نیستند. قرآن می فرماید: خداوند نسبت به مردمان دارای فضل است ولی بیشتر مردم سپاسگزار نیستند .2

در تفسیر و تحلیل قرآنی، انسان دارای فرزانگی و حكمت، انسانی شاكر و سپاسگزار است؛ زیرا نسبت به نعمت و سپاسگزاری نعمت دهنده آگاهی و شناخت دارد و ارزش و قدر نعمت و نعمت دهنده را می شناسد و می داند. این گونه است كه انسان های حكیم و فرزانه با شناختی كه از خود و هستی و نعمت وجود و دیگر نعمت های الهی دارند همواره سپاسگزار نعمت و نعمت دهنده می باشند .

انسان های مؤمن كه به ایمان واقعی دست یافته اند، مردمانی خردمند و فرزانه اند و همواره قدر نعمت را شناخته و ارزش و جایگاه تشكر را می دانند. برای آنان تفاوتی نیست كه این نعمتی كه به ایشان داده شده و نیازی كه از این راه برآورده گردیده از سوی نعمت دهنده اصلی بوده و یا این كه از طریق واسطه خیر بوده است. آنان همان اندازه كه شاكر نعمت هستند شاكر و سپاسگزار نعمت دهنده و واسطه فیض و نعمت نیز می باشند.

از آن جایی كه امور دنیوی تنها از راه اسباب و واسطه ها انجام می شود و خداوند نعمت های خویش را از راه واسطه و وسایط فیض در اختیار بندگان قرار می دهد. از این رو بر ماست همان گونه كه از نعمت و دهنده اصلی تشكر كنیم باید از واسطه های فیض نیز تشكر كنیم. در قرآن این معنا از راههای مختلف به بندگان و مؤمنان گوشزد شده است. این كه خداوند در قرآن می فرماید: أَنِ اشْكُرْ لِی وَلِوَالِدَیْكَ إِلَیَّ الْمَصِیرُ 3 ؛ از من و پدر و مادرت تشكر كن. به این معناست كه پدر و مادر به عنوان واسطه فیض نعمت می بایست مورد تكریم و احترام قرار گرفته و از ایشان به جهت نعمت وجود و تربیت و مربی بودن تشكر و سپاس شود.

نكته ای كه در این جا قابل توجه است آن كه انسان به طور طبیعی دخالت اسباب را می بیند و برای او به طور ملموس معلوم است كه شخص خاصی در تحقق نعمت و یا رسیدن آن به وی مؤثر بوده است. از این رو پیش از آن كه خدا دیده شود، واسطه دیده می شود و انسان به طور طبیعی از واسطه، بی توجه به واسطه گری تشكر و سپاس می كند. حال اگر كسی از این واسطه ای كه آن را عامل نعمت می شمارد تشكر نكند به طریق اولی از خداوند كه منشأ و مبدا نعمت است تشكر و سپاس نخواهد كرد. از این رو گفته اند: من لم یشكر المخلوق لم یشكر الخالق؛ كسی كه واسطه را می بیند و حضور و تأثیر جدی وی را به طور ملموس و محسوس در ایجاد و یا كسب نعمت احساس می كند اما از او تشكر و قدردانی نمی كند، چنین شخصی به طریق اولی از خداوندی كه در پس ظاهر و اسباب قراردارد و دیده نمی شود تشكر نمی كند. از این رو گفته اند كه سپاسگزاری از واسطه و مخلوق بیانگر ظرفیت اخلاقی شخص است و این كه چنین شخصی از خدا نیز كه در پس این ظاهر و اسباب دیده نمی شود تشكر می كند.

از من و پدر و مادرت تشكر كن. به این معناست كه پدر و مادر به عنوان واسطه فیض نعمت می بایست مورد تكریم و احترام قرارگرفته و از ایشان به جهت نعمت وجود و تربیت و مربی بودن تشكر و سپاس شود. (سوره لقمان آیه 3)

 شكر عملی، برتر است

شكر نعمت به شكل عملی از ارزش و جایگاه برتری برخوردار است و انسان لازم است افزون بر شكر زبانی، به عمل نیز شكرگزار باشد. برخی گفته اند كه تعبیر قرآن درباره مواهبی كه به دودمان حضرت داوود علیه السلام داده شده و می فرماید: ای آل داود شكرگزاری كنید. و به كار بردن واژه (اعملوا)، نشان می دهد كه شكر، بیشتر، از مقوله عمل است و باید آن را در لابلای اعمال انسان ارائه داد، و شاید به همین دلیل قرآن تعداد شكرگزاران واقعی را اندك شمرده است.

و در جای دیگر بعد از آن كه نعمت های بزرگی هم چون آفرینش گوش و چشم و دل را برمی شمرد اضافه می كند: كمتر شكر او را به جا می آورید و نیز در آیه 73 نمل می فرماید: ، بیشتر آنها شكرگزاری نمی كنند. این ها همه بیانگر آن است كه شكر واقعی به معنای عمل است نه زبان و گفتار كه از آن به تشكر خشك و خالی زبانی یاد می كنند. خداوند پس از فرمان به شكر، می فرماید: اما عده كمی از بندگان من تشكر می كنند بدیهی است كه منظور از شكرگزاری تنها شكر با زبان باشد مسئله مشكلی نیست تا عاملان به آن قلیل بوده باشند، بلكه منظور شكر در عمل است، یعنی استفاده از مواهب در مسیر همان اهدافی كه به خاطر آن نعمت ها آفریده و اعطا شده اند و مسلم است كسانی كه مواهب الهی را عموما در جای خود به كار می گیرند و به درستی از آن استفاده می كنند مردمان اندكی بیش نیستند.

مراحل سه گانه شكر

شکر

بعضی از بزرگان برای شكر سه مرحله قائل شده اند: شكر با قلب كه همان تصور نعمت و رضایت و خشنودی نسبت به آن است و شكر با زبان كه ثنا گفتن نعمت دهنده است و شكر با سایر اعضای بدن و جوارح و آن هماهنگ ساختن اعمال با آن نعمت است.

بنابراین حقیقت شكر تنها تشكر زبانی یا گفتن الحمدلله و مانند آن نیست، بلكه شكر و سپاس دارای سه مرحله است كه نخستین مرحله آن است به دقت در نعمت بیندیشیم كه بخشنده نعمت كیست؟

این توجه و ایمان و آگاهی پایه اول شكرگزاری است. مرحله دوم مرحله شكر با زبان است و مرحله سوم شكر با اعضا و جوارح یا همان شكر عملی است و این همان چیزی است كه خداوند از آل داود خواسته است و به نظر می رسد كه گامی دشوارتر و وظیفه ای سخت تر است كه شمار این دسته از سپاسگزاران را كاهش می دهد؛ زیرا گفته شده كه هر چه قید و شرط افزوده شود. دامنه مصادیق كاسته شده و از شمار افراد آن كم می شود. بنابراین شكر عملی كه پس از مرحله زبان فرا می رسد. در مرحله ای برتر و بالاتر قرار می گیرد و سخت تر و دشوارتر می شود. شكر عملی آن است كه درست بیندیشیم كه هر نعمتی برای چه هدفی به ما داده شده است آن را در مورد خودش صرف كنیم كه اگر نكنیم كفران نعمت كرده ایم، همان گونه كه بزرگان فرموده اند: «الشكر صرف العبد جمیع ما انعمه الله تعالی فیما خلق لاجله؛ سپاس از خدا آن است كه بنده، تمام نعمت های او را برای هدفی كه آفریده شده به كار بگیرد.»

راستی چرا خدا به ما چشم داد و چرا نعمت شنوائی و گویائی بخشید؟ آیا جز این بوده كه عظمت او را در این جهان ببینیم، راه زندگی را بشناسیم و با این وسائل در مسیر تكامل گام برداریم؟ حق را درك كنیم و از آن دفاع نمائیم و با باطل بجنگیم؟ اگر این نعمتهای بزرگ خدا را در این مسیرها مصرف كردیم، شكر عملی او است، و اگر وسیله ای شد برای طغیان و خودپرستی و غرور و غفلت و بیگانگی و دوری از خدا، این عین كفران است.

امام صادق علیه السلام می فرماید: «ادنی الشكر رویه النعمه من الله من غیر عله یتعلق القلب بها دون الله، و الرضا بما اعطاه، و ان لاتعصیه بنعمه و تخالفه بشیء من امره و نهیه بسبب من نعمته؛ كمترین شكر این است كه نعمت را از خدا بدانی، بی آنكه قلب تو مشغول به آن نعمت شود، و خدا را فراموش كنی، و همچنین راضی بودن به نعمت او و اینكه نعمت خدا را وسیله عصیان او قرار ندهی، و اوامر و نواهی او را با استفاده از نعمت هایش زیرپا نگذاری»

امام سجاد علیه السلام می فرماید: روز قیامت خداوند متعال به بعضی از بندگانش می گوید: آیا شكر فلان كس را بجای آوردی عرض می كند: پروردگارا! من شكر تو را به جای آوردم، خداوند می فرماید: چون شكر او را بجا نیاوردی شكر مرا هم بجا نیاورده ای.

 شكر مجدد برای نعمت شكرگزاری

گاه گفته می شود: ادای حق شكر پروردگار از یك نظر بسیار مشكل است، زیرا همین كه انسان در مقام شكر بر می آید و این توفیق نصیبش می گردد و وسائل شكرگزاری در اختیارش قرار می گیرد خود، نعمت تازه ای است كه نیاز به شكر مجدد دارد و این موضوع به صورت تسلسل ادامه می یابد، و هر چه انسان تلاش بیشتر در طریق شكر او می كند مشمول نعمت افزونتری می گردد كه قادر بر شكر آن نیست! ولی با توجه به این كه یكی از طرق ادای حق شكر الهی همان اظهار عجز از ادای شكر اوست روشن می شود كه قلیلی از بندگان پروردگار - همان گونه كه قرآن بیان فرموده - به راستی در این مسیر قرار می گیرند.

شکر

در حدیثی از امام صادق علیه السلام می خوانیم: كسی پرسید آیا شكر پروردگار حدی دارد كه اگر انسان به آن حد برسد شاكر محسوب شود؟ فرمود: آری سوال كرد: چگونه؟ فرمود: «یحمدالله علی كل نعمه علیه فی اهل و مال، و ان كان فیما انعم علیه فی ماله حق اداه؛ خدا را بر تمام نعمت هایش چه در خانواده و چه در اموال حمد و ستایش كند، و اگر در اموالی كه به او داده حقی باشد ادا نماید». در حدیث دیگری از همان امام می خوانیم: «شكر النعمه اجتناب المحارم؛ شكر نعمت، پرهیز از گناه است» و نیز در حدیث دیگری از آن حضرت علیه السلام آمده است كه فرمود: «فیما اوحی الله عز و جل الی موسی: یا موسی! اشكرنی حق شكری، فقال یا رب! و كیف اشكرك حق شكرك و لیس من شكر اشكرك به الا و انت انعمت به علی؟ قال یا موسی! الان شكرنتی حین علمت ان ذلك منی!؛ خداوند متعال به موسی وحی كرد ای موسی! حق شكر مرا بجای آور، عرض كرد: چگونه حق شكر تو را بجا آورم در حالی كه هر شكری بجا آورم به خاطر آن نعمت تازه ای به من داده ای؟» فرمود: ای موسی الان شكر مرا بجای آوردی، چون می دانی همین توفیق نیز از من است!»

قدردانی از واسطه های نعمت

توجه به این نكته نیز لازم است كه تشكر و قدردانی از كسانی كه وسیله نعمتی برای انسان هستند نیز شعبه ای از شكر خداست، چنان كه امام سجاد(ع) می فرماید: روز قیامت خداوند متعال به بعضی از بندگانش می گوید: آیا شكر فلان كس را بجای آوردی عرض می كند: پروردگارا! من شكر تو را به جای آوردم، خداوند می فرماید: چون شكر او را بجا نیاوردی شكر مرا هم بجا نیاورده ای! سپس افزود «اشكر كم الله اشكر كم للناس؛ شكرگزارترین شما در پیشگاه خدا كسی است كه از نعمتها و زحمات مردم بیشترین قدردانی و شكرگزاری را به عمل آورد.

نویسنده: یوسف کاظمی

گروه دین و اندیشه تبیان، تلخیص فاطمه محمدی


1- سوره سبأ / 13 .

2-یونس /60  .

3- لقمان / 14 .