معظم له، در ربيعالاول سال 1276 هـ. ق در روستاي «گازر» - از توابع قائن - در خانواده ای اصيل و با سابقه علمي ديده به جهان گشود و پس از طي دوران كودكي، ادبيات و علوم بلاغت را نزد والد بزرگوارش شيخ محمدحسن قائني فرا گرفت.
مرحوم بيرجندي، 12 ساله بود كه به سوي قائن حركت كرد و در مدرسه جعفريه ساكن شد. و نزد برادرش حاج ملا محمدعلي و اساتيد ديگر (همچون سيد ابوطالب قائني) ادبيات و معاني و بيان را تكميل نمود. در همين زمان واقعهاي رخ داد كه مسير زندگي علمي وي را دگرگون ساخت:
روزي مرحوم خانلرخان اعتصام الملك - كه براي تعديل ماليات قائنات و سيستان از طرف دولت مأمور شده بود - به مدرسه جعفريه رفت و از فضلا و طلاب مدرسه پرسش هايي نمود و جماعت فضلا از پاسخگويي عاجز شدند. در اين ميان تنها مرحوم شيخ محمدباقر - با كمي سن - از عهده جواب برآمد و پاسخهاي كافي و شافي داد كه نظر خانلرخان را به سوي خود جلب كرد و لذا ايشان را به مشهد مقدس اعزام نمود.
هجرت به مشهد مقدس
علامه بيرجندي در سن 14 سالگي به مدرسه ميرزا جعفر رفت و در مدت چند سال، برخي از كتب فقهي و اصولي (معالم، قوانين و شرح لمعه) را نزد ميرزا هدايتالله مدرس ابهري و كتابهاي شيخ انصاري (رسائل و مكاسب) را نزد شاگردان شيخ فرا گرفت كه برخي از آنان عبارتند از:حاج سيد عبدالصمد شوشتري كه نزد شيخ انصاري از مطول تا آخرين كتابهاي فقهي و اصولي را تا واپسين روزهاي
زندگي شيخ خوانده بود.
شيخ محمدتقي بجنوردي
شيخ علي يزدي
علامه سيد مرتضي يزدي قائني
حكمت و فلسفه را نزد ميرزا عليرضا مدرس سبزواري و علوم تجديد و قرائت را در محضر ملا علي مزيناني آموخت.
وي در اين مدرسه در كمال اعزاز و احترام بود و حجره مرحوم شيخالرئيس قاجار را بدو داده بودند و به توصيه اعتصامالملك، ركنالدوله، فرمانرواي خراسان، و ميرزا سعيدخان، متولي آستان قدس، کمال احترام را بدو ميكردند.
استاد وي، ميرزا هدايتالله ابهري بارها گفته بود: من درس را تنها براي ايشان ميگويم، زيرا كه شيخ بهايي در عالم رؤيا سفارش او را به من فرموده است و گفت: او در آينده به مقاماتي عالي خواهد رسيد.
هجرت به نجف
شيخ محمدباقر بيرجندي در 20 سالگي (1296 هـ . ق) رخت سفر به تن كرد و آهنگ نجف نمود. وي در حالي كه فاضلي كوشا و درس خوانده بود و در فقه، اصول، كلام، فلسفه و ادبيات دستي توانا داشت، در حلقه درس اساتيد نامآور نجف شركت جست و در فقه، اصول، درايه و رجال از محضر آنان استفادههاي فراواني برد.اساتيد
استادان وي در نجف، عبارتند از آيات عظام:ميرزا حبيبالله رشتي
آخوند ملا محمدكاظم خراساني
علامه شيخ هادي تهراني
فاضل ايرواني
حاج ميرزا حسين خليلي طهراني
هجرت به سامراء
با ورود آيتالله ميرزا شيرازي به سامراء 1293 هـ . ق، حوزه علميه پر عظمت و با شكوهي در آنجا تشكيل گرديد كه چشم روزگار، مانند آن را كمتر ديده بود. صدها استاد و شاگرد از بام تا شام به تدريس، تحصيل و تأليف و تصنيف اشتغال داشتند، و اين چيزي بود كه دل هر دانشور فرزانه را به سوي خود جلب ميكرد. از اين روي، اكثر درس آموختگان نجف، پس از چندي راه به سامراء ميسپردند تا از بركات وجودي ميرزاي شيرازي و شاگردان او بهره برند. مرحوم علامه شيخ محمدباقر بيرجندي در سال 1300 هـ . ق به سامراء رفت و ساليان چند در فقه و اصول از محضر فقيه فخر آفرين شيعه، حضرت ميرزاي شيرازي، بهرههاي فراواني برد، و همزمان در علم حديث و رجال از محضر محدث جليل، ميرزا حسين نوري صاحب مستدرك ، استفاده كرد و مورد توجه فراوان آن دو قرار گرفت. ميرزاي شيرازي كه استعداد او را در فقه ديد، بدو دستور داد كه در اين علم، كتاب بنويسد. و او به تأليف كتاب وثيقةالفقهاء و ايضاح الطريق مشغول شد. زماني كه جلد اول آن به پايان رسيد، تقديم محضر ميرزا نمود و ايشان پس از آنكه يكي دو ماه آن را مطالعه فرموده بود، او را تحسين كرد و با تأكيد و تكرار بدو گفت: «بنويس! بنويس!».مهاجرت به بيرجند
علامه شيخ محمدباقر بيرجندي، پس از رسيدن به مقام عالي اجتهاد و كسب اجازات متعدد اجتهادي و روايتي از اساتيدش در 30 سالگي رهسپار حج بيتالله الحرام و مدينه منوره شد و پس از باز گشت از سفر حج، به سوي زادگاه خويش بازگشت و در آنجا رحل اقامت افكند. در بيرجند پس از ازدواج، به تأليف و تصنيف، تدريس علوم ديني و تربيت شاگردان، افتاء و پاسخگويي به پرسشهاي مردم، اقامه جمعه (كه آن را واجب تعييني ميدانست) و جماعت پرداخت. همچنين منزل او محل رفع دعاوي و خصومات مردم و قضاوت شرعي بود و به عنوان حاكم شرع به اجراي احكام دين (مانند: طلاق زناني كه شوهران آنها مفقود شده بودند) ميپرداخت، و البته در اواخر عمر شريفش از قضاوت دوري ميكرد.مناظره با ملا ابراهيم حنفي
در روزهاي نخست ورود مرحوم علامه بيرجندی به زادگاهش، روزي در مجلس امير عَلَم - حاكم بيرجند - بين معظم له و ملا ابراهيم حنفي - كه از افاضل علماي عامه و معروف به احاطه بر كلام و جَدَل بود - در مسائل امامت و مباحث ديگر، بحثي در گرفت و به پيروزي وي بر ملا ابراهيم بينجاميد. و اين واقعه سبب شهرت مرحوم علامه در اوساط علمي و نزد مردم شد. همه مردم منطقه قائن و بيرجند و مردمان افغانستان - از سني (حنفي) و شيعه - در مسائل مذهبي، بدو مراجعه ميكردند و او بر حسب هر يك از مذاهب فتوا صادر ميكرد و در خطابات رسمي از سوي علماي هرات و دولت افغانستان، از او به «مفتي الفريقين» تعبير ميشد.
وي عقيده داشت هر كس بايد براي روز جهاد، آماده باشد و واجب است فنون نظامي را فرا گيرد و لذا هر روز تفنگش را بر ميداشت و با گروهي از بزرگان و رؤساي شهر به صحرا ميرفتند تا تمرين تيراندازي بنمايند و فنون رزم را فرا گيرند. حتي به برخي از جوانان، از زكات و حقوق شرعي مالي ميپرداخت تا در تيراندازي استاد ماهر شوند و به گروهي ديگر آموزش دهند. همچنين دو نفر از كساني كه در تيراندازي كار با سلاح گرم مهارت داشتند استخدام كرده بود، كه خبر اين حركت و اقدام در چند شماره روزنامه «حبلالمتين» درج شد.
او همه روزه به تدريس فقه و اصول ميپرداخت و از اين رهگذر، گروه بسياري از فضلاي قائن و بيرجند را در دامان خويش پروراند، كه برخي از ايشان عبارتند از:
آيتالله حاج شيخ محمدحسين آيتي.
آيت الله شيخ جواد عارفي بيرجندي.
از آن مرد بزرگ، كتابهاي فراواني در رشتههاي مختلف علوم اسلامي چون: فقه، اصول، حديث، تفسير، تاريخ، كلام، رجال و درايه، قرائت و تجويد، شعر و ادب، بر جاي مانده كه شمار آنها به 62 اثر ميرسد و اكثر آنها به خط شريفش در كتابخانه مرحوم آيتالله العظمي نجفي مرعشي موجود است.برخی از اين آثار عبارتند از:
الف) فقه
وثيقة الفقهاء
العين الباصرة شرح التبصرة
الرسالة الفرضية.
منجزات المريض.
مجمع المسائل.
طلاق الحاكم زوجة الغائب.
صلاة الجمعة.
نصح الاستغاثه في الملاعين الثلاثة.
الرجعة في النكاح.
جامع الفقه
و....
ب) اصول
ايضاح الطريق و فص العقيق.
حاشيه معالم الأصول.
قطر الأمطار لمن أراد الاستنباط من كتب الأخبار.
التحفة الغروية.
شرح كتاب تهذيب الاصول علامه حلي.
ج) حديث
رسالة في فضيلة العلم و العلماء العالمين.
نظم حديث الكساء.
ترتيب أخبار التهذيب و الاستبصار، و الفقيه و الكافي.
تصحيح وسائل الشيعة
د) تفسير
آيات الأحكام.
تفسير القرآن الكريم (نا تمام).
هـ ) كلام و عقايد
اكفاء المكائد في اصلاح المفاسد.
الرد علي الشيخية.
صمصام مهدي.
نور المعرفة.
فصل الخطاب.
بداية المعرفة.
و) تاريخ
بغية الطالب في من رأي الامام الغائب.
تذكرة الطالب.
الدرّة البيضاء في تبدمن احوال اصحاب الكساء.
الكبريت الاحمر في شرائط المنبر.
مفتاح الفردوس.
مكين الأساس في احوال مولينا ابي الفضل العباس (فارسي).
وقايع الشهورد و الأعوام (فارسي).
و....
بازماندگان
از مرحوم آيتالله شيخ محمدباقر بيرجندي، بجز تأليفات پر ثمر بسيار، نسلي صالح و عالم و نامدار به جاي ماند كه تا كنون در شهر بيرجند منشأ خدمات بودهاند. از آن جمله فرزند بزرگوار ايشان، حضرت آيتالله حاج شيخ محمدحسين آيتي بيرجندي، جانشين پدر در تدريس و تأليف و خدمت به مسلمين بود. وي پس از خواندن ادبيات و سطوح در مشهد (نزد ملا عبدالجواد اديب نيشابوري) و اصفهان (در محضر حاج سيد علي نجف آبادي و حاج سيد محمد نجف آبادي و مير محمدصادق خاتون آبادي) به نجف اشرف رفت و در درسهاي فقه و اصول آيات عظام: سيد ابوالحسن اصفهاني، آقا ضياءالدين عراقي، شيخ محمدكاظم شيرازي و ميرزاي اصطهباناتي شركت جست و به مقام اجتهاد نائل آمد و در 1343 هـ . ق به زادگاهش باز گشت و به اقامه جماعت، تدريس، تأليف، پرورش شاگردان و دستگيري درماندگان و نيازمندان پرداخت. وي در دوران اختناق رضاخاني، چراغ فروزان علم و دانش را روشن نگاه داشت و مجالس سوگواري و شعائر حسيني را احيا كرد و كتابهاي بسياري نگاشت. همچنين فرزندان ديگر علامه بيرجندي؛ يعني شيخ محمد تقي و شيخ محمدحسن نيز از جمله فضلا بودهاند.سرانجام آن مرد بزرگ، پس از عمري تلاش و كوشش در راه اعلاي كلمه حق، در شب جمعه 14 ذيحجةالحرام سال 1352 هـ .ق در 76 سالگي چشم از جهان فرو بست. پيكر او را در مدرسه معصوميه غسل دادند. و پس از تشييعي كم نظير، در مقبره مخصوص خويش به خاك سپردند. به دنبال اعلام خبر وفاتش، در بيشتر شهرهاي ايران مجالس يادبودي برگزار شد و حوزه علميه قم به سوگ نشست و آيتالله مرعشي در مدرسه فيضيه مجلس با شكوهي منعقد ساخت.
نويسنده: ناصر الدين انصاري قمي
تهيه و تنظيم: فريادرس گروه حوزه علميه