تبیان، دستیار زندگی
یکی از شیوه هایی که در دوران نزدیک گذشته در نگارش فارسی معمول شد، آن بود که به دنبال بسیاری از حروف اضافه و برای تقویت آن، کلمه دیگری را نیز که خود دارای استقلال معنایی است، آوردند. مثلا نوشتند:...
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

آخرین لقمه را هم قورت بدهید!

نکته هایی درباره ی درست نویسی

بخش اول ، بخش دوم ، بخش سوم ، بخش چهارم(پایانی) :

آخرین لقمه را هم قورت بدهید!

اکنون پس از آشنایی با کارکرد و موارد کاربرد نشانه های نگارشی ، به چگونگی بکارگیری و نوشتن درست آن ها می پردازیم.

نشانه های نگارشی  را می توان به دو گروه بخش نمود:

1- تکی مانند نقطه (.) یا ویرگول (،)

2- دوتایی مانند نشانه ی نقل قول « » یا پرانتز ( )

به کارگیری و نوشتن درست نشانه های تکی:

الف ) نشانه ی تکی بدون فاصله با آخرین حرف کلمه ی پیش از خود نوشته می شود.

ب) میان نشانه ی تکی با نخستین حرف کلمه ی پس از آن یک فاصله وجود دارد.

نادرست:

دارا انار دارد.سارا  انار ندارد.

دارا انار دارد .سارا انار ندارد.

دارا انار دارد . سارا انار ندارد.

درست:

دارا انار دارد، سارا انار ندارد.

به کارگیری و نوشتن درست نشانه های دوتایی

جزء نخست نشانه ی دوتایی را باز و جزء دوم آن را بسته می نامند.

نشانه ی تکی بدون فاصله با آخرین حرف کلمه ی پیش از خود نوشته می شود.

الف) جزء باز با یک  فاصله از آخرین حرف کلمه ی پیش از خود نوشته می شود و نخستین حرف کلمه ی پس از آن بدون فاصله می باشد.

ب) جزء بسته بدون فاصله با آخرین حرف کلمه ی پیش از خود نوشته می شود و نخستین حرف کلمه ی پس از آن یک فاصله دارد.

نادرست:

«دارا(برادر سارا) انار دارد.»

«دارا ( برادر سارا) انار دارد.»

«دارا (برادر سارا)انار دارد.»

«دارا (برادر سارا )انار دارد.»

«دارا ( برادر سارا ) انار دارد.»

« دارا (برادر سارا) انار دارد.»

و موارد ممکن دیگر

درست:

«دارا (برادر سارا) انار دارد.»

8- درباره ی گرایش به حذف حروف اضافه

آخرین لقمه را هم قورت بدهید!

یکی از شیوه هایی که در دوران نزدیک گذشته در نگارش فارسی معمول شد، آن بود که به دنبال بسیاری از حروف اضافه و برای تقویت آن، کلمه دیگری را نیز که خود دارای استقلال معنایی است، آوردند. مثلا نوشتند: به وسیله ی، بر طبق، در ظرف، به اتفاق، به انضمام، به واسطه ی ، به مانند به همراه، و به مانند این ها.

پس از آن مرحله ی دیگری آغاز گردید و کلمه ای که برای تقویت حرف اضافه آمده بود و خود معنی مستقلی داشت، در آن مورد معنی مستقل خود را از دست داد و اندک اندک جای حرف اضافه راگرفت و بدین ترتیب حرف اضافه ظاهرا زائد و اضافی به نظر رسید و امروزه چون این شده است که  در گفتار و نوشتار فارسی ،تمایلی به حذف حرف اضافه دیده می شود و تا آن جا که در معنی جمله تغییری پدید نیاید، از گفتن حرف اضافه خودداری می شود. مثلا می گویند :

کسی خونه نیست. ( یعنی کسی در خانه نیست)

رفتم تهران. ( یعنی  رفتم به تهران)

طبق دستور عمل کنید. ( یعنی بر طبق دستور عمل کنید)

ظرف یک هفته اطلاع دهید. ( یعنی در ظرف یک هفته اطلاع دهید)

لیکن ما  در نوشته ای که به درستی و فصاحت آن  علاقه داریم باید  از به کارگیری این گونه جملات، یعنی  از حذف حرف اضافه خودداری کنیم.

ما  در نوشته ای که به درستی و فصاحت آن  علاقه داریم باید  از به کارگیری این گونه جملات، یعنی  از حذف حرف اضافه خودداری کنیم.

9- درباره ی اضافه کردن «ی» در حالت اضافه

درحالت اضافه، هر حرفی باید حرکت کسره بگیرد.

در کلماتی که حرف پایانی آن ها دارای حرکتی نیست و در اصطلاح «سیرشده»  و بی صدا نامیده می شود، گذاشتن حرف « ی»  در جلو آن ها لازم است. این واژه ها بیش تر به الف، واو و های خوانده نشده پایان می یابد، مانند:

گلوی، سبوی، ابروی، جای ِ، پای ِ، کوچه ی، خانه ی

لیکن در واژه هایی که حرف پایانی آن ها «سیرنشده » وصدادار  است، مانند جلو، پرتو، پلو، نو و مانند این ها،  افزودن «ی»  نادرست است و هیچ پیشینه ای در زبان فارسی ندارد. یعنی نوشتن ِ :

جلوی من، کفش نوی برادرم و پلوی چرب  نادرست است

و باید جلو من، کفش نو برادرم و پلو چرب نوشته شود.

10- درباره ی  گذاشتن و گزاردن:

آخرین لقمه را هم قورت بدهید!

یکی از غلط های  بسـیار رایج املایی، در کار برد درسـت و به جای این دو واژه قرار دارد. به ویژه در نوشـتن ترکیبات آن ها، مانند: قانون گذار، بنیادگذار، نماز گزار، خدمت گزار و غیره . نخست باید دانست که نوشتن این دو فعل به صورت گزاشـتن  و گذاردن نادرست  اسـت و درسـت آن ها همان گذاشـتن و گزاردن اسـت.

گذاشـتن به معنی قرار دادن چیزی به طور عینی و مشـهود در جایی اسـت. مثلا « او کتاب را در قـفـسـه گذاشـت .»  و مجازاً نیز به معنی پی انداختن،  وضع کردن و  بنیاد نهادن چیزی است، مانند  قانون گذار که کسی اسـت کـــه قانون را وضع  می کند یا بنیاد گذار که چیزی را تاسیس می کند، یا نام گذاری که وضع کردن نام برای چیزی است.

گزاردن را نیز می توان در دو معنی کلی  به شـرح زیر خلاصه کرد:

1- به معنای « به جا آوردن » ، « ادا کردن» ، « انجام دادن» . مثلاً نماز گزاردن یعنی « ادا کردن نماز» ، یا وام گزاردن یعنی « ادا کردن وام »، بنا برین وام گزاردرسـت اسـت نه وام گذار. به همین ترتیب باید نوشـت: حج گزار، خراج گزار، سپاس گزار، شکرگزار، خدمت گزار، حق گزار، پاسخ گزار، مدح گزار، پیغام گزار، گله گزاری، خبرگزاری، کارگزار( اجرا کننده وانجام دهـنده ی کار )، پیغام گزار( کسی که پیغام را باز گو می کند یا پیغام را می آورد) و...

2- به معنای « برگرداندن از زبانی به زبان دیگر یا از بیانی به بیان دیگر، یا از نظامی به نظام دیگر اسـت» بنا براین برابر اسـت با ترجمه کردن و گزارنده وگزارش به معنای مترجم و ترجمه.می باشد. خواب گزاری نیز  یعنی « تعبیر خواب» و خواب گزار یعـنی تعبیرکننده خواب ( معّبر) و اصطلاحات دیگری همچون گزارشـگر .

آریا ادیب

تهیه و تنظیم برای تبیان : زهره سمیعی - بخش ادبیات تبیان