(؛)،(:)،(...)،( « » )،( - )،( )،[ ]
نکته هایی درباره ی درست نویسی
نقطه ویرگول (؛)
نقطه ویرگول در موارد زیر به کار می رود:
برای جداکردن و در عین حال ایجاد ارتباط میان جملههای همپایهای که در درون خودِ آن ها نشانههای دیگری (مثلا ویرگول) به کار رفته است. مانند:
تا بیمار را صحتی کامل پدید نیاید، از خوردنی مزه نیابد؛ و حمال، تا بارگران ننهاد، نیاساید؛ و مردم هزار سال، تا از دشمن مستولی ایمن نگردید، گرمی سینه ی او نیارامد.
در پایان جمله ی نخست به جای نقطه، پیش از جمله ی هم پایه ی دومی که با واو عطف آغاز شده و یا این واو عطف به قرینه حذف شده باشد. مانند:
سوز فراق، اگر آتش در قعر دریا زند، خاک از او برآورد؛ و اگر دود به آسمان رساند، رخسار سپیدِ روز سیاه گردد.
تهران قدیم شهری بود آبادان؛ قناتهای متعدد داشت.
در پایان هر شاهد از یک مجموعه ی شواهد، اگر به صورت جمله نیامده باشد.
چارکس از چارکس به رنجاند: حرمای از سلطان؛ دزد از پاسبان؛ فاسق از غماز؛ روسپی از محتسب.
دو نقطه (:)
دو نقطه در موارد زیر به کار میرود:
پیش از مجموعهای از شواهد، مثالها، اقسام و اجزا. مانند:
و این شراب انواع دارد: شراب محبت، شراب عشق، شراب وصال، شراب جمال.
پیش از عبارت توضیحی در بیان یا تایید مطلبی. مانند:
نتیجه ی این حادثه دور از انتظار بود: دولت استعفا داد.
پیش از نقل قول مستقیم، اگر با حرف ربط «که» آغاز نشده باشد. مانند:
گفت: « نماز را هم قضا کن که چیزی نکردی که به کار آید».
برای جدا کردن اجزای ساعت. مانند 1:35 بعد از ظهر.
نشانه ی تعلیق (...)
نشانه ی تعلیق برای نشان دادن ناتمام ماندن یا حذف پارهای از سخن به کار میرود.
حسنک، با عزمی راسخ و خاطری آزاد، زن و فرزند و جاه و مقام و ... را بدرود گفت.
نشانه ی نقل قول( « » )
نشانه ی نقل قول در موارد زیر به کار میرود:
برای نقل قول مستقیم.
غزالی گوید: «بدان که هرچه در دست سلطانیان روزگار است، که از خراج مسلمانان ستدهاند یا از مصادره یا از رشوت، همه حرام است».
توجه: در نوشته ی بسیاری از نویسندگان به جای نشانه ی فارسی ِ (« ») نشانه ی انگلیسی " - " به کار برده می شود که البته به دلیل بهره گرفتن از خطوط کامپیوتری غیر فارسی می باشد. لیکن در آن جا که امکان نوشتن نشانه های فارسی وجود دارد، به کارگیری آن ها را سفارش می کنم.
برای جای دادن مواد زیر در درون آن:
1) اصطلاحات علمی و فنی، عناوین، واژه ها و تعبیرات مهجور و نا آشنا. مانند:
علم تحول واژه ها را « سمانتیک» می نامند.
2) کلمه یا عبارتی که لفظ آن مراد باشد نه معنی و مفهوم آن. مانند:
«اقبال» مصدر باب افعال است، «انوشیروان» پنج هجا دارد.
3) واژه یا عبارتی که کاربرد آن از خود نویسنده یا نظر او نیست. مانند:
در قرار داد 1907، ایران به «مناطق نفوذ» روسیه و انگلستان تقسیم شد.
دوستان او را «رشید السلطان» لقب داده بودند.
توجه - هرگاه عبارتِ درون نشانه ی نقل قول، در پایان جمله ی اصلی باشد، نقطه ی پایان جمله بیرون از نشانه ی نقل قول قرار میگیرد.
در تعریف اصطلاح عرفانی هیبت آوردهاند: «اثر، مشاهده ی جلال حق است در قلب؛ و آن درجه ی عارفان است».
خط تیره ( - )
خط (-) در موارد زیر به کار میرود:
برای جدا کردن عبارات معترضه (یعنی عبارتی خارج از موضوع که آن را میان کلام می آورند)؛
یک روز تمام - اگر حاجت باشد، دو روز- برای انجام دادن این کار فرصت دارید.
برای جدا کردن کلمه و عبارت توضیحی یا تاکیدی
شهر و هرچه در آن بود – ساکنان و چهارپایان و بناها- در آتش سوخت.
به جای تا و به در بیان فاصله های زمانی و مکانی و مقداری
قطار تهران- مشهد، (1386 – 1335)، 20 – 15 کیلو
برای نوشتن فهرست انواع، اگر شماره گذاری آن ها لازم نباشد
برای نشان دادن تغییر سخنگو، به ویژه در نمایشنامه یا بخش های مکالمهای داستان.
پرانتز ( ) (دو کمانک)
پرانتز ( ) در موارد زیر به کار میرود:
برای در بر گرفتن عبارتی توضیحی، تکمیلی، معترضه و عموما فرعی که حذف آن به اصل مطلب صدمهای نمی زند. مانند:
اسیوط بزرگترین شهر مصر (مصر علیا) بود بر ساحل غربی رود نیل.
برای در بر گرفتن موارد زیر:
1) معرفی ماخذ. مانند: (لغت نامه ی دهخدا)
2) سال های ولادت و وفات. مانند: (1386 – 1335)
3) معنی واژه مانند: ورد (گُل)
قلاب [ ]
قلاب برای در بر گرفتن موارد زیر به کار میرود:
اضافات، تصحیحات و توضیحات نویسنده بر نقل قول های دیگران.
ابوعلی رودباری گوید: «مردان چهار [تن] بودند [در روزگار خویش]. یکی از ایشان [آن بود که] نه از سلطان ستدی نه از رعیت [و آن] یوسف بن اسباط بود».
دستورهای اجرایی در نمایش نامه
بورکمن [با صدایی آرامتر] خب، البته در این چیزها خبره نیستم.
فولدال [سرش را تکان میدهد] من دروغ نگفتهام، جان گابریل.
مطلبی در حاشیه ی اصل سخن
ناطق گفت: «با تصویب این لایحه، همه ی کارها اصلاح خواهد شد». [خنده ی حضار]
ادامه دارد ...
آریا ادیب
تهیه و تنظیم برای تبیان : زهره سمیعی - بخش ادبیات تبیان