تبیان، دستیار زندگی
به درستی دریافتم برترین توشه كسی كه میخواهد به سوی تو رهسپار شود، عزم استوار و اراده جدی است كه به حقیقت تو را بخواهد.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

روش‌هاي تربيت معنوي
اخلاق ، معنویت ،تربیت ،ایمان ،خدا

الهي لم يكن لي حول فانتقل به عن معصيتك إلاّ في وقت أيقظتني لمحبتك؛

بارالها! مرا آن توان نيست كه خود را از نافرمانيات برهانم، مگر آنگاه كه تو از سر محبت و رأفت، بيدارم سازي

در هر  گفتار و نوشتار لازم است نخست مفاهيم و اصطلاحات خاص مربوط به بحث، دقيق و روشن بيان شود؛ زيرا زبان هر علم و نيز زبان هر نوشتار و گفتار، مجموعة اصطلاحات خاص و مفاهيم و واژه‌هايي مربوط به آن است كه ضروري مي‌نمايد مخاطب در آغاز، با اين زبان آشنا شود.

علاوه بر آن، اگر اصطلاحات و مفاهيم و واژه‌ها به درستي معنا نشوند، بي‌ترديد موجب اختلاط مفهومي و تداخل و اشتراك لفظي شده و با ايجاد ابهام و سردرگمي و اختلاف، تبادل و تفاهم علمي را مختل خواهد كرد؛ بدين سبب براي ايجاد يك‌زباني و هماهنگي واژه‌ها در كاربردها و پرهيز از ابهام، در آغاز اصطلاحات مربوط به بحث روش‌هاي تربيت معنوي را بيان مي‌كنيم:

1. روش

مقصود از روش‌هاي تربيت، دستورالعمل‌هاي جزئي و فنون كاربردي و رفتارهاي عملي‌اي است كه اصول و اهداف تعليم و تربيت را به ثمر مي‌رساند و به آنها عينيت مي‌بخشد؛ بنابراين، اين روش‌هـا، بخش عملي و كاربردي فرآيند تربيت را برعهده دارند؛ براي مثال: از طريق روش‌هايي چون معرفة‌النفس و آيات انفسي، آيات آفاقي، يادآوري نعمت‌ها و موعظة‌ حسنه، به هدف بزرگ تعليم و تربيت معنوي؛ يعني معرفت خداوند مي‌رسيم.

2. تربيت

در زبان فارسي، واژه «تربيت» به معناي پروردن و آموختن آمده است.1 در زبان عربي نيز چون از دو ريشه اشتقاق يافته، معاني گوناگون پيدا كرده است؛ ريشه نخست تربيت، «ربب» است كه به معناي اصلاح و تدبير و سرپرستي كردن، خوب رسيدگي كردن و به اتمام رساندن و كامل كردن آمده است. ريشه دوم تربيت «ربو» است كه به معناي رشد و نمو، افزودن و پرورش جسمي است.2

به نظر ما، معناي اصطلاحي تربيت عبارت است از:

برانگيختن و فراهم آوردن موجبات رشد و پرورش و شكوفايي تمام استعدادها و توانايي‌هاي انسان، به منظور رسيدن به كمال و سعادت مطلوب.3

3. تربيت معنوي

تربيت، داراي هشت زمينه و ساحت است. به عبارت ديگر، هشت نوع تربيت داريم: تربيت ديني، تربيت اخلاقي، تربيت عرفاني، تربيت اجتماعي، تربيت جنسي، تربيت عاطفي، تربيت عقلاني و تربيت بدني. مقصود ما از تربيت معنوي، تربيت جامعي است كه در برگيرندة تربيت ديني، اخلاقي و عرفاني است.

4. تربيت ديني

ارائه و ياد دادن مجموعه گزاره‌ها و رفتارهاي آگاهانه و هدف‌دار مربوط به دين؛ به گونه‌اي كه افراد در زندگي و رفتار خود به آن آموزه‌ها متعهد و پايبند شوند.

¨5. تربيت اخلاقي

اين مفهوم، به تازگي رايج شده و پيش از اين، كاربرد مشهور و معروف آن، تهذيب نفس و تزكيه اخلاقي بوده است؛ اما به موجب ورود انديشه‌هاي تربيتي متفكران غربي در جامعه اسلامي، اصطلاح «تربيت اخلاقي» نيز رفته‌رفته شهرت يافته است. مقصود از تربيت اخلاقي، آموزش اصول و ارزش‌هاي اخلاقي و تلاش در جهت پرورش گرايش‌ها و فضيلت‌هاي اخلاقي است.

6. تربيت عرفاني

مقصود از تربيت عرفاني اين است كه آدمي در راه پرورش توانايي‌هاي باطني خويش، از مراتب پست و حضيض دنياي حس و ماده عبور كرده و از چنگ نفس اماره رهايي يابد و ايمان و اخلاص و عشق به خدا را تجربه كند؛ همزمان با پيمودن منازل، حالات و مقامات، جذبه‌ها، نفحه‌ها و حالات روحاني را دريابد و به فناي في‌الله و بقاي بالله باريابد.

چنانچه بیان شد مقصود ما از تربيت معنوي، جامع تربيت‌هاي سه‌گانه فوق است و در برگيرنده تربيت ديني، اخلاقي و عرفاني است.4

 روشهاي تربيت معنوي

1. عزم قـاطع و اراده جدي

بي ترديد گام آغازين و روش نخست در تربيت معنوي، برخورداري از انگيزه و عزم قاطع و اراده جدي است، تا از اين رهگذر، شخص متربي برانگيخته شده و با تلاش و جديت و با استمداد از لطف باريتعالي، سير باطني خود را آغاز كند. بديهي است با توجه به دشواري تربيت معنوي، اگر عزم قاطع و اراده جدي در كار نباشد، تلاش متربي به سرانجام نميرسد.

امام هفتم، حضرت موسي بن جعفرعليهما السلام در دعاي روز مبعث ميفرمايد:

قَدْ عَلِمتُ أنَّ أفضل زاد الراحل إليك عَزْمُ إرادةٍ يختارك بها؛5

به درستي دريافتم برترين توشه كسي كه ميخواهد به سوي تو رهسپار شود، عزم استوار و اراده جدي است كه به حقيقت تو را بخواهد.

پيدا است اين سخن زيبا و دلنشين، از شيوه پرورش روح و دستورالعمل مسافر الي الله به شيوايي تمام پرده برميدارد كه همان برخورداري متربي از عزم و اراده جدي است و بدون آن، دستيابي به تربيت معنوي امكان ندارد.

اينك، نوشتار خود را طي سه محور الف: راههاي ايجاد عزم و اراده، ب: راههاي تقويت اراده، ج: عوامل تضعيف اراده ادامه ميدهيم:

¨الف: راههاي ايجاد عـزم و اراده

متربي براي ايجاد عزم و اراده جدي در خود، بايد به سه نكته بنيادين به خوبي توجه كند و آن را به طور كامل باور داشته باشد:

نخست اينكه بداند سفري بس دور و دراز در پيش دارد و در دنيا چند روزي بيش نميماند و بايد به مقصد برسد؛ پس بايد آن سفر را بشناسد و توشه و زادش را فراهم آورد؛ با آسيبها، مشكلات، انواع دشمنان و كمينگاههاي آنان، آشنا باشد. سپس خار و خاشاك را از راه بزدايد و راه را هموار سازد، تا به كمال مطلوب نايل شود. امّا اگر نداند مسافر است يا از آن غفلت بورزد، چنين انساني مرده يا خفته است كه هرگز جوشش و پويشي براي درمان و پرورش معنوي نخواهد داشت6در حديث پيشين امام كاظم عليه السلام با واژة زيباي «الرّاحل اليك» به اين نكته ژرف، اشارتي زيبا دارد.

دوم اينكه متربي بايد بداند هر لحظه، در ضمير و درون او حالي و حالتي و خاطرهاي و خطوري پديدار ميشود و بر انديشه و رفتارش تأثير ميگذارد كه چه بسا زندگي دنيايي و آخرتي او را تباه كند و او را به انحراف و سقوط بكشاند؛ پس اگر خود را دوست دارد و به سعادت و كاميابي خود ميانديشد، بايد در پي شناخت و درمان  كاستيها و رذيلتها باشد و به تربيت معنوي همت گمارد، تا به ديدار خداوند بار يابد.7 ديديم طبق فرمودة امام هفتم عليه السلام   در حديث پيشين، كسي كه به حقيقت، خدا را بخواهد، نيازمند عزم استوار و اراده جدي است.

سوم اينكه متربي بايد بيدار شود و از غفلت به درآيد و بداند بدون پيراستگي از رذايل و آراستگي به فضايل، آباداني و نورانيت دل كه همان تربيت معنوي است، حاصل نميشود و زندگي جز سياهي و تاريكي نخواهد بود. توجه به اين نكتة مهم، موجب شده است در متون ديني و عرفاني، نقطه شروع و دستورالعمل آغازين تربيت معنوي، يقظه و بيداري باشد. در مناجات شعبانيه چنين ميخوانيم:

الهي لم يكن لي حول فانتقل به عن معصيتك إلاّ في وقت أيقظتني لمحبتك؛8

بارالها! مرا آن توان نيست كه خود را از نافرمانيات برهانم، مگر آنگاه كه تو از سر محبت و رأفت، بيدارم سازي.

در اين سخن آسماني، يقظه دستماية اصلي سالك الي الله شناخته شده است.9

¨ب: راههاي تـقويت اراده

براي بسياري، اين سؤال وجود دارد كه چگونه ميتوانند ارادة خود را تقويت كنند و به محض تصميم گرفتن و فراهم بودن شرايط و اسباب، آن را جامة عمل بپوشانند؟ در پاسخ سؤال، به سه راه اشاره ميكنيم:

1. تمرين و ممارست: همانگونه كه تمرين دادن اندام بدن و به كارگيري آنها، باعث رشد و تقويت و نيرومندي جسمي ميشود و تمرين ندادن آنها، ناتواني و عدم رشد را در پي دارد، دربارة  اراده نيز مسأله چنين است كه با تمرين و ممارست، ميتوان آن را تقويت كرد. ناگفته پيدا است تمرين تقويت اراده، بايد ابتدا در مواردي باشد كه به سادگي قابل انجام است و به اسباب و شرايط گوناگون نياز ندارد. براي انجام اموري مانند بيدار شدن از خواب در ساعتي خاص از صبحگاهان به صورت مستمر، روزهداري چند روز در ماه، مخالفت با خواسته نفساني، پرهيز از پُرخوري، پُرخوابي، پُرگويي، پرهيز از بيكاري و تنبلي، نماز گزاردن در اول وقت به صورت هميشگي، دوري از دل مشغولي به كارهاي روزمره و بيهوده، پرهيز از روزمرگي، خواندن زندگينامه افرادي كه ارادة پولادين داشتهاند، تلاوت قرآن كريم، ورزش هاي روحافزا مانند كوهنوردي و اسب دواني، مطالعه كتاب و تمام كردن آن در زمانبندي محدود، و ... بيترديد با انجام تمرين در زمينههاي آسان، به تدريج ميتوان چنين تصميمهاي بزرگي را عملي كرد.

امام صادق عليه السلام ميفرمايد:

فمروا صبيانكم إذا كانوا أبناء تسع بما أطاقوا من صيام فإذا غلبهم العطش أفطروا؛10

كودكان خود را وقتي به نُه سالگي رسيدند، به روزه واداريد؛ اما هنگامي كه تشنگي بر آنان چيره شد، روزه خود را افطار كنند.

2. تفكر و تلقين مثبت: در راستاي انجام هر كار و حل هر مشكل، بايد هماره مثبتنگر بود و هرگز نبايد كلمه «نميشود» را بر زبان جاري كرد؛ زيرا استفاده از الفاظ و مفاهيم منفي، به گونهاي شكست و عدم موفقيت را بر ما تحميل ميكند. بايد از ابتدا تلقينهاي منفي را به تدريج از ذهن و فضاي انديشه دور كرد؛ زيرا كلمات منفي، قفلهايي بر درهاي موفقيت هستند. هرگز نبايد اين عبارات را بر زبان آوريم: «من هميشه كارها را ناتمام رها ميكنم»، «هر حادثهاي مرا متزلزل ميكند»، «حوصله انجام اين كارها را ندارم»، «از اين كار خسته شدم»، «اين كار بيفايده است» و... ؛ بلكه در برابر اين كلمات، بايد از مفاهيم و كلمات اميد بخش و دلگرم كنندهاي بهره گيريم كه موجب اعتماد به نفس بيشتر ميشود و انرژي بخش و تحرك آفرين است؛ مانند «من ميتوانم»، «خدا ياور من است»، «اين كار را به هر قيمتي انجام ميدهم»، «هيچ چيز مانع من نيست»، «من ميخواهم و بايد بتوانم» و... .

3. دعا: خداوند مهربان، انسان را برابر مشكلات و دشواريها و در راه رسيدن به اهداف و مبارزه با بلاها و  سختيها، تنها نگذاشته، او را سزاوار ياري از سوي خود قرار داده است؛ به شرط اينكه او خود بخواهد و با سلاح دعا، از خداي توانا ياري جويد. امام صادق عليه السلام ميفرمايد:

الدعاء سلاح المؤمن؛11

دعا، سلاح مؤمن است. در روايت ديگري ميفرمايد:

الدعاء أنفذ من السنان الحديد؛12

دعـا از نيـزه تيز، نافذتـر است.

پيدا است دل بستن به خداي توانا و مهربان، ارادة آدمي را پولادين و او را در راه رسيدن به آرمانها و اهداف خود، استوار ميسازد و به او ثبات قدم ارزاني ميكند. ما بايد همچون امام سجادعليه السلام از خداوند استمداد جسته و به آن امام همام اقتدا كنيم.

اللّهم يا مَنْ تُحِّلُ به عُقَدُ المكاره و يا مَنْ يَفثَأ بِهِ حِدُ الشّدائد و يا مَنْ يُلتمس مِنه المخرج إلي مَحَلِّ الفرج! ذَلَّت لقدرتك الصعاب و تسبّبت بلطفك الأسباب؛13

خداوندا! اي كسي كه به ياري او گرة مشكلات و سختيها گشوده ميشود و اي كسي كه به ياد تو، فشار دشواريها و بلاها آرام ميگيرد و اي كسي كه تنها از تو راه نجات و رهايي از ناملايمات خواسته ميشود! قدرت عظيم تو، امواج حوادث را در هم ميشكند و لطف تو است كه چارهسازي و سببسازي ميكند.


نويسنده: محمد بهشتی

منبع : نشریه خلق

تنظیم برای تبیان حسن رضایی گروه حوزه علمیه


¨پی نوشت

1. دهخدا، ج14، ص 550.

2. معجم مقائيس‌اللغة، ج2، ص381 ؛ لسان العرب، ج5، ص 94.

3. مباني تربيت از ديدگاه قرآن، از نگارنده، ص 35 و 36.

4. آراي دانشمندان مسلمان در تعليم و تربيت، از نگارنده، سمت و پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، ج2، ص 233؛

مراحل تربيت، موريس دووس، ترجمه علي محمد

كاردان، دانشگاه تهران، ص 149- 205.

5.  مفاتيح الجنان، دعاي 27 رجب.

6. ده رساله، رساله زادالسالك، ملامحسن فيض كاشاني، مكتبة الامام اميرالمؤمنين عليه السلام، اصفهان، 1371، ص 79-82.

7. الحقايق في محاسن الاخلاق، ملا محسن فيض كاشاني، مؤسسه نشر اسلامي، قم، 1383، ص 27- 49.

8.  مفاتيح الجنان، مناجات شعبانيه.

9. آراي دانشمندان در تعليم و تربيت، (نگارنده)، سمت و پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، 1387، ج5، ص 151-152.

10.  ميزان الحكمه، ج 10، ص 722.

11.  كافي، ج2، ص 339.

12. همان، ص 360؛ صحيفه سجاديه، دعاي هفت.

13.  بحارالانوار، ج 95، ص