تبیان، دستیار زندگی
از نهضت ملی شدن نفت تا كودتا (قسمت سوم)
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

از نهضت ملی شدن نفت تا كودتا

(قسمت سوم)

كودتای 28 مرداد؛ توطئة مشترك انگلیس و امریكا
مصدق

انگلیسیها، تلاش داشتند امریكاییها را هم متقاعد كنند كه وجود مصدق باعث سلطه و استیلای كمونیستها بر ایران خواهد شد. امریكا نیز هماهنگیهایی نشان می‌داد كه از نمونه‌های آن‌، پیام مشترك «چرچیل‌» ـ «ترومن‌» به مصدق بود كه پیشنهاد می‌كردند موضوع پرداخت و میزان غرامت به شركت نفت‌، به حكمیت بین‌المللی واگذار شود؛ كه با مخالفت ایران و پافشاری انگلیس بر ادامة اقداماتش علیه ایران‌، دولت ایران روابط خود را ـ در همة زمینه‌ها ـ با انگلیس قطع كرد. «قطع رابطه با انگلیس‌، به روابط ایران و امریكا هم لطمه زد و پیروزی حزب جمهوری‌خواه در انتخابات ریاست جمهوری نوامبر 1952 زمینه را برای همكاری نزدیك‌تر انگلیس و امریكا آماده‌تر ساخت و اندیشة توسل به كودتای نظامی را قوت بیشتری بخشید.»

دربار و ایادی استعمار در به هم زدن جبهة متحد ملت موفق شدند و در این میان نقش كسانی چون دكتر مظفر بقایی كرمانی و برخی اطرافیان مشكوك دكتر مصدق و همچنین برخی از اطرافیان آیت‌الله كاشانی بارزتر بود.

با تمهیدات دشمنان نهضت ملی‌، و زمینه‌سازی مطبوعاتی همچون فرمان به مدیریت شاهنده‌، شاهد به مدیریت بقایی‌، آتش به مدیریت میراشرافی و مانند آن‌، كه همگی در دشمنی با مردم و نهضت ملی هم‌پیمان شده بودند، متّحدان سابق‌، رودرروی همدیگر قرار گرفتند; روزنامه‌های طرفدار دولت مانند باختر امروز به مدیریت دكتر فاطمی‌، توفیق‌، نیروی سوم‌به مدیریت خلیل ملكی‌، شورش به مدیریت كریم‌پورشیرازی‌، جبهه آزادی و مطبوعات وابسته به حزب توده نیز از موضع حمایت از دولت دكتر مصدق به حملات شدید و تحریك كننده علیه آیت‌الله كاشانی و سایر منتقدان و مخالفان دولت دست می‌زدند و آنان را همدست دربار و عامل انگلستان توصیف می‌كردند. تا آنجا كه از ابتدای بهار 1332 مطبوعات طرفدار دولت‌، هماهنگ و در كنار مطبوعات چپگرا و توده‌ای ‌بر شدت حملات خود بر مخالفان می‌افزودند و چنین بود كه بخشهای مهم و تعیین كننده‌ای از بدنة جامعه‌، سردرگم و مأیوس شدند تا كودتای امریكایی ـ انگلیسی 28 مرداد به ثمر رسد.

در صفوف نهضت ملی تفرقه و تشتت روی داد و برخی از مهم‌ترین رهبران درجة دوم نهضت (مكّی‌، بقایی‌، حائری‌زاده و...) از دولت جدا شدند. در این میان‌، اختلافات بین دكتر مصدق و آیت‌الله كاشانی ـ رهبران نهضت ملی ـ لطمة زیادی وارد كرد

داستان كودتا معروف‌تر از آن است كه در اینجا نیاز به شرح داشته باشد. كودتا، پس از فرار شاه از ایران‌، در دو مرحله (25 و 28 مرداد) ـ كه در پی هم «پیشامد» كرد و مرحلة نخستین آن شكست خورد ـ روی داد و فضل‌الله زاهدی با فرمانی كه از پیش نوشته شده بود، به نخست‌وزیری رسید.

کودتای 28مرداد

تحلیل كودتا، از زوایای گوناگون

تحلیل زمینه‌های وقوع كودتا و ارزیابی نقش و میزان تأثیر برخی اشخاص و جریانها در این واقعه‌، از دیدگاههای متفاوت صورت پذیرفته است و معمولاً با جانبداری از یك جناح و مطلق‌انگاری مواضع و عملكرد آن تلاش می‌شود تا همه تقصیرها متوجه جناح دیگر شود. برخی با نگاه مصدق محوری همه اشتباهات و خیانتها را به پای آیت‌الله كاشانی و جداشدگان جبهه ملی گذارده و كسانی نیز با نگاه كاشانی محوری‌، از ابتدا ماهیت‌، نقش و عملكرد دكتر مصدق و هم‌فكران وی را زیر سؤال برده و آنان را مسئول زمینه‌سازی و موفقیت كودتا بر می‌شمارند. البته در هر دو نگاه‌، انگلیس و امریكا طراح و برنده ماجرا برشمرده می‌شوند و مقصران را نیز در اردوگاه آنان قرار می‌دهند. بدیهی است كه تحلیل یكسونگرانه و افراطی آنان كه وقایع و اشخاص را سیاه و سفید ترسیم می‌كنند و با اغماض‌، از قصورها و تقصیرهای بارز و آشكار جناح مطلوب خویش عبور می‌كنند، نمی‌تواند بیانگر همه ابعاد واقعه باشد، و باب مناقشات و اختلافات را با حدّت و شدّت بیشتری باز می‌گذارد. بویژه آنكه اهداف و اغراض سیاسی و مسلكی و حزبی باقیمانده از دوران نهضت ملی در نسبت با شرایط روز، كماكان با تعصب و حرارت احیأ شده و تداوم یافته‌اند. در این مقال نمی‌توان و بایسته نیست كه نسبت به نگرشهای متعارض موجود در باب كودتای 28 مرداد به داوری نشست‌. پیچیدگیها و ابهامات ناشی از تاریخ‌نگاریهای مرامی و مسلكی و حزبی چنان دامنه مباحث را گسترده می‌سازد كه شاید نتوان در آینده‌ای نزدیك به خاتمه این اختلافات و جدلها امید داشت‌. حتی تحقیقات و تحلیلهای مدعی نگرش صرفاً علمی و آكادمیك نیز نتوانسته‌اند خود را از دایره علایق و دلبستگیهای پیشینی خارج سازند. تا آنجا كه پژوهشگران خارجی نیز بسته به موضع و وابستگیهای سیاسی آشكار و نهان خویش در این وادی قدم نهاده‌اند.

از این رو تنها می‌توان كلیاتی تقریباً مورد توافق را در زمینه كودتا به عنوان مخرج مشترك دیدگاههای موجود ارائه نمود. و البته كماكان این حق برای هركس محفوظ است كه مطابق عقاید و آرا و سلایق فكری و سیاسی خویش‌، به گونه‌ای‌، یا تركیبی از گونه‌های مشابه‌، در تحلیل موضوع‌، گرایش داشته باشد.

مضافاً اینكه صرف‌نظر از چگونگی توصیف و تبیین وقایع‌، طبیعی است كه «داوری ارزشی‌» درباره نقش‌آفرینان نهضت ملی شدن نفت‌، امری است غیرقابل اجتناب و متناسب با «نظام عقیدتی و ارزشی‌» داوری كننده‌، اساساً خارج از محل چون و چرا و مجادله است‌. در این مورد، اختلاف در جزئیات امور و وقایع اهمیتی ندارند و عمدتاً مبادی و غایات مواضع و عملكردها در معرض سنجش قرار می‌گیرند تا به حكمی كلّی منتهی گردد؛ سپس مهم آن است كه بنیادهای نظری و بینشی این گونه سنجشها تا چه میزان نزد مخاطب‌، مقبول باشند.

داستان كودتا معروف‌تر از آن است كه در اینجا نیاز به شرح داشته باشد. كودتا، پس از فرار شاه از ایران‌، در دو مرحله (25 و 28 مرداد) ـ كه در پی هم «پیشامد» كرد و مرحلة نخستین آن شكست خورد ـ روی داد و فضل‌الله زاهدی با فرمانی كه از پیش نوشته شده بود، به نخست‌وزیری رسید

لیك از حیث پدیده‌شناسی‌، جمع‌بندی مشتركی از رویدادها و تحولات منجر به كودتا بدون اشاره به موارد مناقشه‌انگیزی چون لوایح اختیارات و انحلال مجلس هفدهم‌، می‌توان به این شرح ارائه داد:

در اكتبر 1951/آبان 1330 دولت «كلمنت اتلی‌» رهبر حزب كارگر، سقوط كرد و «وینستون چرچیل‌» به نخست‌وزیری رسید. سران دولت «حزب كارگر» با «دخالت مستقیم در ایران مخالف بودند، و میل داشتند مشكل را از راه‌های آشتی‌جویانه حل نمایند.»  طرح كودتا در دولت «حزب محافظه‌كار» به طور جدی پی‌گیری شد.

بخشی از نخبگان حاكم در ایران‌، كه منافع و موقعیت خود را در خطر می‌دیدند و از ترس مردم ساكت بودند، به تشویق عوامل انگلیس و امریكا تدریجاً امیدوار شدند و به میدان آمدند.

در صفوف نهضت ملی تفرقه و تشتت روی داد و برخی از مهم‌ترین رهبران درجة دوم نهضت (مكّی‌، بقایی‌، حائری‌زاده و...) از دولت جدا شدند. در این میان‌، اختلافات بین دكتر مصدق و آیت‌الله كاشانی ـ رهبران نهضت ملی ـ لطمة زیادی وارد كرد.

شكست «حزب دمكرات‌» در انتخابات ریاست جمهوری امریكا و روی كار آمدن «حزب جمهوری‌خواه‌»، كه به طور سنّتی بیش از «حزب دمكرات‌» در دفاع از منافع سرمایه‌داران و كمپانیهای بزرگ به شیوه مداخله آشكار و خشونت‌بار عمل می‌كرد، در نزدیكی و هماهنگی انگلیس و امریكا فوق‌العاده مؤثر بود.

استفاده از حربه خطر كمونیزم با بهره‌گیری از تبلیغات سیاه و جنگ روانی شبكه بِدامَن در بستر اشتباهات تاكتیكی دولت در قبال نیروهای چپ و اقدامات خائنانه و دسیسه‌گرانه حزب توده‌. در اینكه «حزب توده‌» یكی از عوامل مؤثر در شكست جنبش ملی ایران بود تردیدی نیست‌; چرچیل و ایدن‌، نخست‌وزیر و وزیر امور خارجة انگلیس‌، برای نگران ساختن افكار عمومی در امریكا این نظریه را تبلیغ می‌كردند كه ادامة زمامداری مصدق‌، موجب نیرومندتر شدن حزب توده و توسعة نفوذ كمونیستها در ایران خواهد شد. دكتر مصدق نیز از حزب توده به عنوان «مترسك كمونیسم‌» استفاده می‌كرد; با این تفاوت كه دخالتهای شركت نفت و بریتانیا را در ایران موجب فقر و فساد و عامل پیشرفت حزب توده و گسترش نفوذ كمونیستها می‌دانست‌. در همان زمان با اقدامات كمیته رسیدگی به عملیات عناصر ضدامریكایی به ریاست سناتور مك كارتی‌، فضای ضدكمونیستی شدید و گسترده‌ای در افكار عمومی و نخبگان امریكا ایجاد شده بود. در واقع تقارن «مك كارتیسم‌» با ماههای آخر نهضت ملی‌، فرصت مناسبی برای كارآمدی تبلیغات انگلیسیها در مورد خطر كمونیزم در ایران‌، فراهم آورده بود.

کودتای 28مرداد

سپهر ذبیح در مورد سیاست دولت دكتر مصدق در قبال حزب توده چنین می‌نویسد: «موضوع دیگری كه در سقوط رژیم دكتر مصدق مؤثر افتاد عبارت بود از طرز برخورد وی با حزب توده‌... ابهام و تردید زیادی در سیاست مصدق نسبت به حزب توده و دولت شوروی (حامی حزب توده‌) وجود داشت‌. دكتر مصدق یك سیاستمدار بورژوا ـ لیبرال بود، شخصاً هیچ‌گونه علاقه‌ای به توده‌ایها نداشت‌، حتی در چند مورد در گذشته‌، به مبارزه با توده‌ایها پرداخت‌. از جمله‌، هنگامی كه توده‌ایها از قرارداد نفت شمال‌، جانبداری می‌كردند. با این حال‌، به نظر برخی از سیاستمداران ایرانی چنین می‌رسید كه حكومت مصدق به هیچ اقدام قاطعی برای پاسخ‌گویی به مبارزه‌طلبی حزب توده دست نزد. پرواضح است كه قدرت حزب توده در دوران دكتر مصدق به اوج خود رسید، در حالی كه این حزب هنوز غیرقانونی به شمار می‌رفت‌. حزب توده در كارمندان دولت‌، ارتش و قشر بزرگی از قضات دادگستری رخنه كرد، به طوری كه وقتی یك سال بعد، شبكه نظامیان حزب توده كشف شد، حتی رهبران بسیار دیرباور جبهه ملی نیز، به راستی‌، از فعالیت حزب توده به وحشت افتادند.» 68 انگلیسیها، در جلب پشتیبانی دولت امریكا، كوششهای موفقیت‌آمیزی برای قدرتمند نشان دادن حزب توده به عمل آوردند. عوامل آنها، در شورای رهبری حزب توده و دیگر نهادهای آن‌، نفوذ كردند؛ حتی موفق به سازماندهی گروههای «بدلی‌» به نام حزب توده شدند و برای ترساندن امریكاییها و نگران ساختن مردم ایران‌، به خصوص روحانیون و قشرهای مذهبی‌، آنها را به تظاهرات ضدّملی و ضدّ مذهبی واداشتند.

نتیجه نرسیدن مذاكرات مربوط به نفت و لاینحل ماندن آن و مشكلات اقتصادی و اجتماعی ناشی از عدم صدور نفت و مسدودسازی ذخایر ایران در انگلیس و خودداری شوروی از پرداخت مطالبات ایران نیز از عوامل مؤثر در تضعیف نهضت ملی و زمینه‌سازی كودتا محسوب می‌شوند

شبكه وسیع گروهها و تشكلهای اجتماعی و كارگری حزب توده در كنار مطبوعات متعدد و تأثیرگذار وابسته به آن با كارآیی و موفقیت‌، طرحهای تشنج‌آفرین و بحران‌ساز علیه نهضت ملی را به اجرا در می‌آوردند. البته حزب توده با ایفای نقش دوگانه‌، تا قبل از قیام سی تیر در موضع كاملاً مخالف دولت دكتر مصدق‌، و پس از آن به مرور به عنوان مدافع و در ماههای آخر در قالب مؤتلف و متحد دولت دكتر مصدق‌، ظاهر شد. دقیقاً برعكس َنقش‌آفرینی افرادی مانند بقایی‌، زاهدی‌، شمس قنات‌آبادی‌، مكی و... كه در دولت اول دكتر مصدق از حامیان و متحدان وی و جبهه ملی بودند، اما از سی‌تیر به بعد در صف مخالفین قرار گرفتند و در كودتا مشاركت و یا سكوت كردند.

کودتای 28مرداد

تندرویها و تشنج‌آفرینی‌های احزاب و مطبوعات موافق و مخالف دولت در كنار سایر زمینه‌ها و عوامل موجود، در تضعیف توان جنبش ملی نقش بارز و آشكاری داشت‌. ادبیات تحریك‌آمیز مطبوعات و اقدامات خشونت‌بار گروههایی مانند حزب ملت ایران‌، حزب زحمتكشان‌، سپس نیروی سوم و حتی حزب ایران كه در اغلب مواقع در واكنشهای نسنجیده و گاه مشكوك علیه اقدامات مخالفین بویژه حزب توده‌، صورت می‌گرفت‌، بهانه‌های فراوانی جهت تداوم تنش‌آفرینی و ایجاد انفعال در بخشهای وسیعی از مردم برای دسیسه‌گران فراهم می‌ساخت‌.

به نتیجه نرسیدن مذاكرات مربوط به نفت و لاینحل ماندن آن و مشكلات اقتصادی و اجتماعی ناشی از عدم صدور نفت و مسدودسازی ذخایر ایران در انگلیس و خودداری شوروی از پرداخت مطالبات ایران نیز از عوامل مؤثر در تضعیف نهضت ملی و زمینه‌سازی كودتا محسوب می‌شوند.

برخی خطاهای بارز در انتصابهای سیاسی و اداری و نظامی توسط دولت‌، اشتباهات تاكتیكی و عدم قاطعیت در عملیات ضدكودتای دولت در خلال 25 تا 28 مرداد 32 نیز از اهمیت برخوردارند. به تعبیر نجاتی «در آن سه روز سرنوشت‌ساز كه آینده سیاسی ایران تعیین می‌شد، مسئولین مملكت و رهبران احزاب سیاسی در انجام وظایف خطیری كه به عهده داشتند غفلت كردند... فرصتهای گرانبهایی از دست رفت‌.»  همو درباره روز 28 مرداد چنین می‌نویسد: «مردم شهر تهران‌، كه چند بار توطئه‌های علیه نهضت ملی را با قیام خود و پشتیبانی از دولت مصدق خنثی كرده بودند، صبح روز 28 مرداد، بدون رهبر و فرمانده‌، شاهد تردید و تزلزل رهبران نهضت ملی و خیانت و سهل‌انگاری چند تن از فرماندهان نظامی و رؤسای سازمانهای انتظامی بودند. پیروزی سریع كودتاچیان در روز 28 مرداد نه تنها برای ملت ایران بلكه برای كرمیت روزولت و سردمداران كودتا، باور كردنی نبود.»

منبع: مرکز اسناد انقلاب اسلامی

تنظیم برای تبیان: عطاالله باباپور