تبیان، دستیار زندگی
میشل فوكو :انقلاب اسلامی ایران جنبشی است که از راه آن می‌توان عنصری معنوی را داخل زندگی سیاسی کرد. کاری کرد که این زندگی سیاسی مثل همیشه سد راه معنویت نباشد. بلکه به پرورشگاه و جلوه‌گاه و خمیرمایه آن تبدیل شود.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

حکومت و جنبش نرم افزاری حوزه
اسلام ،حکومت ،حوزه ،انقلاب

روحانیت و حکومت دو نهاد مستقل اما با تاثیر گذاری متقابل هستند. به این معنا که حکومت ها در عصرهای مختلف از نهاد روحانیت و حوزه تاثیر می پذیرفته و حوزها نیز از شرایط سیاسی و حکومتی عصر خود متاثر می شوند. و چنان نیست که این تاثیر و تاثر همیشه رویه تقویتی و اثباتی داشته باشد بلکه آثار سلبی و تدافعی و تهاجمی نیز می توانسته ایجاد کند. با تشکیل نظام  جمهوری اسلامی بر پایه ولایت فقیه، پارادایم جدیدی میان ارتباط حوزه ها ی علمیه و حکومت بوجود آمده است. انقلاب اسلامي با پيروزي شكوهمند خويش در مقابل دنياي مدرن ، نويد جوشش دوباره بشر را براي دستيابي به حيات طيبه و آرمان شهر الهي به همراه داشت. اصلي ترين شاخصه اين انقلاب بزرگ،  بازسازي حضور دوباره دين در عرصه ي فرايندهاي اجتماعي است.

ميشل فوكو :انقلاب اسلامي ايران جنبشي است که از راه آن مي‌توان عنصري معنوي را داخل زندگي سياسي کرد. کاري کرد که اين زندگي سياسي مثل هميشه سد راه معنويت نباشد. بلکه به پرورشگاه و جلوه‌گاه و خميرمايه آن تبديل شود.

چنان كه ميشل فوكو انديشمند و جامعه‌شناس برجسته فرانسوي در نوشته‌هاي خود با اشاره به سفري كه در كوران حوادث انقلاب (سال57) به ايران داشته و با اشاره به نظريات برخي از تحليل‌گران غربي كه جريان انقلاب ايران را عبور جامعه ايران از غير مدرن و سنتي به مدرنيته، تفسير مي‌كردند، با معيار قرار دادن وقايع عيني و تحولات جاري كه از نزديك مشاهده نمود مي‌گويد: انقلاب اسلامي ايران جنبشي است که از راه آن مي‌توان عنصري معنوي را داخل زندگي سياسي کرد. کاري کرد که اين زندگي سياسي مثل هميشه سد راه معنويت نباشد. بلکه به پرورشگاه و جلوه‌گاه و خميرمايه آن تبديل شود. او مي‌نويسد: «من قبول دارم كه از قرن هيجدهم به بعد هر تحول اجتماعي اتفاق افتاده بسط مدرنيته بوده اما انقلاب ايران تنها حركت اجتماعي است كه در برابر مدرنيته قرار دارد».(1)

در واقع فوكو مي‌پذيرد كه انقلاب اسلامي ايران دو سده اقتدار يك انديشه سياسي را با همه سوابق چند صد ساله‌اش به چالش كشانده... و اين انقلاب حرف تازه‌اي دارد.

یقیناً شکل گیری جمهوری اسلامی بر پایه اندیشه های نظری دانشمندان حوزوی و تلاش ها و مجاهدت های عملی و مبارزاتی روحانیت بیدار بوده است. و از سوی دیگر تشکیل جمهوری اسلامی با توجه به ضرورت عملیاتی شدن علوم اسلامی بر روند دانش ورزی حوزه ها و مهارت های سیاسی ، اجتماعی روحانیت تاثیر گذار بوده است.

برای حفظ این ارتباط مهم و سرنوشت ساز این دو نهاد، امروزه نیز همانند ابتدای انقلاب، نیازمند برقراری صحیح همان تاثیر و تاثرهای قبلی و ارتباطات دو سویه هستیم. اما این بار بیش از آنکه به حضور فیزیکی روحانیت در عرصه های سیاسی اجتماعی که البته بسیار مهم است به حضور معنوی و استراتژیک معارف عمیق اسلامی نیازمندیم و این حضور با فرایند تولید علم (نظریه پردازی) و (جنبش نرم افزاری) محقق می شود. یعنی، انقلاب اسلامي براي تحقق آرمانهاي خود و دستيابي به اجتماع جهاني و تشكيل تمدن عظيم اسلامي نياز به سازوكاهاي هماهنگ و مناسب با مباني اعتقادي خود جهت ايجاد ساختارتمدني دارد . به بيان ديگر نياز مند طراحي و ارائه الگوهاي مختلف براي اداره ي بخش ها و امور مختلف جامعه است .

امروزه حلقه مفقوده میان حوزه و حکومت، نظریه پردازی، تولید علم و جنبش نرم افزاری است. به عبارت دیگر اینکه پس از گذشت سی سال از استقرار نظام جمهوری اسلامی و تثبیت داخلی و بین الملی آن، آنچه بیش از بقیه موارد مورد نیاز جامعه و حکومت است نیز به نظریه های تئوریکی، استراتژی ها، برنامه و راهبردهای اجرایی و عملیلاتی مبتنی بر اسلام و علوم الهی است.

زیرا انقلاب اسلامی ایران با در نوردیدن ساختار های سیاسی و اجتماعی جهان توانست یک انقلاب حقیقی را ایجاد کند. و امروز نیز برای ادامه این مسیر نیازمند ادامه همان حرکت انقلابی در ساختار های منطق علمی و تکنولوژی مبتنی بر جهانبینی اسلامی است.

به اعتقاد بسیاری از تحلیل گران، بزرگترین مانع بر سر راه توسعه و پیشرفت کشور و مهمترین عامل در پیدایش بحران ها و فتنه ها ی سیاسی و اجتماعی کشور نداشتن نظریه های تئوریکی در عملیاتی و اجرایی کردن معارف اسلامی است. چون که در نبود این تئوری های محکم و مستدل در مرحله اندیشه و عمل، مسئولان اجرایی را به تمسک به ذوقیات خود و اندیشه های غربی و غیر بومی و کارشناسی نشده وا می دارد. از این رو با تغییر دولت ها و کنشگران سیاسی اجتماعی کشور دچار بحران استراتژیک و راهبردی می شود. تا جایی که در یک چهار راهی این اقتباس ها و ترجمه های غربی، دچار رویارویی برخورد با یکدیگر می شوند و موجب تعلل و سرگردانی نخبگان و مردم و تحلیل نیروها و منابع می شود. اما اگر بتوانیم براساس جهانبینی اسلامی و معارف عمیق و دقیق اسلامی به عنوان آخرین دین الهی و بر اساس جامعیت آن با ارائه نظریه های تئوریک و تولید علم نافع در عرصه مختلف زندگی بشر به تنظیم نقشه جامع بومی توسعه و پیشرفت اسلامی ایران بپردازیم، انقلاب اسلامی را عالم گیر و کشور ایران اسلامی را مترقی نموده ایم. و جلوی هر نوع فتنه گری دشمنان را بسته ایم. بر این اساس است که روحانیت در دهه چهار انقلاب پیشرفت و عدالت - نقش نظریه پرداز و تولید دانش و هدایت را به عهده دارد. تا حلقه مفقوده میان حوزه و حکومت، پیدا و آشکار شود.

طرح مسئله نهضت نرم افزاري و نهضت توليد علم از سوي مقام معظم رهبري را ميتوان در همين راستا و در جهت توليد بهينه ي ساختارهاي مورد نياز دولت اسلامي عنوان كرد. محصول نهايي اين نهضت، توليد نوعي از مدل هاي كارشناسي است مبتنی بر معاف عمیق اسلامی و سنت غنی حوزه های علمیه برای هدايت و كنترل جامعه در راستاي تحقق آرمان هاي انقلاب اسلامي است.

از این رو فرهنگ سازی و آماده سازی زمینه‌های کرسی‌های نظریه‌پردازی به صورت یک حرکت علمی نهادینه شده می تواند جایگاه فکری و معنوی حوزه علمیه را در مسیر نوآوری و نظریه‌پردازی و تولید دانش و آزاداندیشی و طراحی هندسه مسائل جاری جامعه تقویت سازد.


منابع:

1- میشل فوکو، ایرانی ها چه رؤیایی در سر دارند؟، ترجمه حسین معصومی همدانی، تهران، هرمس، 1377، ص32.

2- حجت الاسلام والمسلمین دکتر محمد تقی سبحانی «شیوه‌های گسترش و تعمیق کرسی‌های آزاداندیشی، نظریه‌پردازی، نقد و مناظره» پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی، 11/3/85.


نوشته سید مهدی موسوی