تبیان، دستیار زندگی
نهادمندی، تعامل ارگانیك و شكوفایی دانه ای لوبیا را به دل خاك می سپاریم و بعد از چند روز رسیدگی و نگهداری آن در محیط مرطوب و مساعد ، شاهد سبز شدنش هستیم.  به راستی چه سری در این دانه و هسته گیاهان است كه در شرایط مناسب ه...
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

مهندسی فرهنگی (8)

نهادمندی، تعامل ارگانیك و شكوفایی

دانه ای لوبیا را به دل خاك می سپاریم و بعد از چند روز رسیدگی و نگهداری آن در محیط مرطوب و مساعد ، شاهد سبز شدنش هستیم.

به راستی چه سری در این دانه و هسته گیاهان است كه در شرایط مناسب هوا، رطوبت و دما طبق نقشه ای از پیش معلوم رو به رشد می گذارند؟ گویی فرمانی برخاسته از درون، دستور تحولات را صادر می كند و ریشه و ساقه سر می زنند و رشد آغاز می گردد تا جوانه سر از تیره خاك برآورده رو به روشنی آرد و ریشه همزمان با سری سخت در خاك بدود و از موانع بگذرد و سنگها را دور زده غذای گیاه را از خاك رطوبی بر گیرد و براساس قوانین جالبی از طبیعت آن را در اختیار آوندهای ساقه گذارد، برگ گیاه عمل فتوسنتز انجام دهد و این گونه گیاهی سرسبز و با نشاط از دل دانه به ظاهر خفته دیروز قد برافرازد: «انّ الله فالق الحب و النوی» (95 – انعام).

خدایا این چه حكمت است؟ شاید مجالی است برای اندیشه؛ و چرا كه نه؟ دقت در مناسبات داخلی اجزاء گیاه با یكدیگر و نیز با محیط پیرامون با نگاهی ساده جالب است و جالبتر زمانی كه مستند به جزئیات دقیق علمی برآمده از تحقیقات گیاه شناسان امكان بیشتری برای گشودن رازهای سر به مهر فراهم آید.

در حیوانات هم كلیه، كبد، قلب، مغز و ... هر یك دست به كار نقشی ویژه اند و ضمن ارتباط ارگانیك میان خود، در تعاملی فعال با محیط اطراف موانع رشد خود را از سر گذرانده مكانیزم های دفاعی را در برابر آسیبهای احتمالی فعال می كنند و اگر نقص و جراحتی هم وارد شد فرمان بازسازی و ترمیم صادر می گردد تا حیات و بقا استمرار یابد و در اوج رشد شكفته و موجودی چون خود را به رسم امانت به دست طبیعت به ودیعت سپارد و دیگر بار داستان خلقت از ذره ای ظاهراً ناچیز سرگیرد.

در امر فرهنگ خوب است این روند نصب العین قرار گیرد و بر آن باشیم تا مغزی فراهم آوریم زاینده با نهادی خودآگاه و خود كنترل و اجزایی ارگانیك  قادر به تنظیمات هوشمند برای پاسخ به شرایط بیرونی در تعقیب رشد.

در این صورت، روشن است كه دخالت و هزینه ها كمتر می شود، رشد در بستر واقعیت طبیعی است، تطابق و سازگاری و در نتیجه ماندگاری بیشتری عاید می شود و محصول از درجه كیفی بالاتری برخوردار.

در امر فرهنگ خوب است این روند نصب العین قرار گیرد و بر آن باشیم تا مغزی فراهم آوریم زاینده با نهادی خودآگاه و خود كنترل و اجزایی ارگانیك  قادر به تنظیمات هوشمند برای پاسخ به شرایط بیرونی در تعقیب رشد.

در این صورت، روشن است كه دخالت و هزینه ها كمتر می شود، رشد در بستر واقعیت طبیعی است، تطابق و سازگاری و در نتیجه ماندگاری بیشتری عاید می شود و محصول از درجه كیفی بالاتری برخوردار.

البته ملاحظه منبت و كشتزار و چند و چون آب و هوا، نوع دانه و تناسب گونه برای رشد در محیط هر یك به جای خود مهم است. هر گاه بنا باشد از منابعی محدود به فعالیت های رقیب سهمی بهینه و در خور تخصیص دهیم و منابع ما هر سرمایه ای از انسانی، فكری و ریالی و ... باشد و فعالیتهای رقیب كارهای فرهنگی و پرورشی در محیط های مختلف تلقی گردد به جهت آنكه سود (شاخص هنجارهای انسانی و اخلاقی) بهبود یافته و هزینه (ناهنجاریها) كمینه گردد با توجه به مفهوم پیش گفته خانواده سزاوارترین جایگاه تشخیص این منابع است.

چرا كه بهره وری در آن بیش از دیگر زمینه هاست و این به دلیل تأثیر پیام والدین تا عمق جان آدمی از قبل جدیت توام با عواطف شدید و بی شائبه ایشانست.

اردوهای تربیتی – پرورشی و محافل دوستانه غیررسمی نیز در زمره جایگاه های مهم تأثیر گذاری به شمار می آیند.

بخصوص این محیط ها در اوان زندگی ضریب نفوذ بیشتری دارند و از آن پس  رفته رفته امید به اصلاح دلهای مریض، سخت و یا مرده كمتر می شود و بازپروری های مجدد عموماً قصری و بی دوامند و هزینه های گزافی می طلبند چرا كه روند رشد از مرحله جوانی به پیری یا خامی به پختگی طبیعتاً یكسویه است(1) و تنها در مقابل عزم جزم و صرف هزینه از اراده انسان منقلب گمان به بازگشت متصور است. زیرا میدان چنین عملی به راحتی در دسترس نیست و به نهاد نهانی باز می گردد. «بلی من كسب سیئة و احاطت به خطیئته فاولئك اصحاب النارهم فیها خالدون»( 81 بقره) ازهمین منظر (نهادمندی) اما – اینجا به جای مهد پرورش – در مقوله مكانیزم های موثر در پرورش شاكله انسان،

سازوكاری كه تربیت دینی پیشنهاد می كند شایان توجه است: نیت و تلقین، ذكر، حركت تدریجی رشد یابنده و مداوم بر رفتارهای معنی دار (به قصد بندگی خدا) چنانكه گویی نهاد خویش را به واسطه فكر، زبان وعمل احاطه كرده به تسخیر در می آورد و او را با مداومت به جهت گیری به سوی معبود شكل می دهد

تا جایی كه این بار جریان ذكر دگرگون است بلكه دل و نهاد اوست كه یاد خدا را با الفاظ بر زبانش جاری می سازد یا وادارش به رفتارهای حاكی از كرنش و تسلیم به درگاه معبود می سازد.

اینجا نیز شاهد انواعی از تعامل و نه اعمال هستیم كه حاوی نكات عمیق و ظریفی در انقلاب روحی و تحول معنوی فرد و جامعه است. علاوه بر استنباط عقلی و وجدانی كه بر مفاهیم یاد شده مترتب است نظر علاقه مندان را به جنبه های جالبی كه در این خصوص به طور نقلی و مستند به آیات قرآن كریم است جلب می كنیم و آن روش جدلی ابراهیم در هدایت قومش به توحید است

كه روش تعاملی است و نقطه عزیمت را با توجه به حال و روز مخاطب از محل مورد قبول او شروع می كند و در هر مرحله او را وامی دارد خود – از درونش – پاسخ پرسش های واقعی را بیابد و بدین ترتیب او را سوق می دهد تا اندیشه برتر در نگرش به هستی را متولد كند گویی پیامبر از جانب خدای تبارك وتعالی  فكر، دل و جان های بارور را با پرورش به صواب، حق و هدایت سوق می دهد تا چون مامایی نهایتاً وادار به زایش كند «ان الله فالق الحب و النوی یخرج الحی من المیت و مخرج المیت من الحی  ذلكم الله فانی تؤفكون» (95 – انعام) تا نوید بخش روشنایی و حیات باشد برای آنانكه پاسخ مثبت دهند: « یا ایها الذین امنوا استجیبوالله و للرسول اذا دعاكم لما یحییكم» (24 – انفال).

این تعاملی است براساس حكمت و جدال باحسن در فراخوان به سوی معبود: «ادع الی سیبل ربك بالحكمة و الموعظة الحسنة و جادلهم بالتی هی احسن» (125 – نحل) به یاد می آورید در شماره های گذشته مصدر تكوین و تشریع را یكی شمردیم اینجا از موارد بغایت مورد عنایت آنست.

پدیده ها اغلب چند وجهی اند و به همین دلیل و ناظر به همین مفهوم  امروزه گروه های كاری تشكیل و بسیج می شوند تا امری را سامان دهند كه در این فرصتها عموماً میان رشته ها اولین میداندار عرصه اند ، تا بلكه اول بهترین تعریف از مسئله صورت گیرد  و بعد روش های  بهینه برخورد برنامه ریزی شود و سرانجام فراگیرسازی  لباس تحقق بپوشد.

شیخ الانبیاء ابراهیم در دعایی به پروردگارش جل و علی میفرماید «رب هب لی حكماً و الحقنی بالصالحین» (83 – شعرا)

و اجابت می شود و تائید می گردد چنانكه شاهد شیوه زیبای تعاملش در مقام نبوت و هم امامتیم. حكمت از بهترین و سرشارترین خیراتی است(2) كه خداوند به خواصی از بندگانش عطیه می كند: «یؤتی الحكمة من یشاء و من یؤت الحكمة فقد اوتی خیراً كثیراً» (269 – بقره)

گرچه گاهی امر بر كسانی مشتبه می شود و خود را سررشته دار روندها و رویدادهایی می پندارند كه اتفاقاً نهادمند و متعاملند و روزگاری هم می شكفند و به بار می نشینند در صورتی كه دست خداوند تبارك و تعالی(3) و نظام سبب ساز اوست كه سطور كتاب مسطور را رقم می زند و صفحات لوح محفوظ را ورق.

اینهمه نقش عجب بر در و دیوار وجود  هر كه فكرت نكند نقش بود بر دیوار.همینجا حساسیت، ظرافت و ضرورت ژرف اندیشی در مهندسی فرهنگی از منظر تعامل ارگانیك میان متصدیان حوزه های گوناگون اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و ...

به جای بخشی محوری های تك ساحتی را یادآور می شویم، چه پدیده ها اغلب چند وجهی اند و به همین دلیل و ناظر به همین مفهوم  امروزه گروه های كاری تشكیل و بسیج می شوند تا امری را سامان دهند كه در این فرصتها عموماً میان رشته ها اولین میداندار عرصه اند ، تا بلكه اول بهترین تعریف از مسئله صورت گیرد(4)و(5) بعد روش های(6) بهینه برخورد برنامه ریزی شود و سرانجام فراگیرسازی(7) لباس تحقق بپوشد. نمونه ای ملموس و جالب این روزها معضل راهبردی هسته ای در كشور است كه در پهنه داخلی و خارجی دارای ابعاد فنی، حقوقی، سیاسی، امنیتی و حتی فرهنگی است و با این ملاحظه دستگاه های ذیربط هماهنگ و اندامواره كمر همت بر مهارش بسته اند چون تهدیدهایی بیخ گوش شنیده و پیش چشم دیده شده و جبر روزگارمان وادار ساخته تا اراده ای نسبت به آن شكل گیرد و مشكل به بستر طبیعی اش سوق داده شود. سخن در اینست كه سایر امور اكثراً بر همین منوال اند و نزد عاقلان پیشگیری و نگهداری همواره بهتر از استیصال در شرایط بحران است.

پیروز باشید

سید محمد لاجوردی

پی نوشتها:

1) خام بـُدم ، پخته شدم، سوختم

2) «رب انی لما انزلت الی من خیر فقیر» (24 - قصص)

3) «افرایتم ما تمنون ءانتم تخلقونه ام نحن الخالقون( 58 - واقعه)

4) اللهم ارنی الاشیاء كماهی

5) terminology (شناخت شناسی اصطلاح)

6)methodology (روش شناسی(

7)epidemilogy (شناخت فراگیری)

مهندسی فرهنگی(1)

مهندسی فرهنگی(2) اخلاق و زندگی

مهندسی فرهنگی(3) گرایش های سرشتی

مهندسی فرهنگی(4) آفرینش، الهام بخش رفتارهای سنجیده

مهندسی فرهنگی (5) نرمالیته ، پیوستگی و تدریج

مهندسی فرهنگی (6) نسبت منظر

مهندسی فرهنگی (7) انعطاف پذیری