تبیان، دستیار زندگی
ما همتای فرشته‌ایم، ما شبیه فرشته‌ایم، شما شبیه مایید «مقرونون بنا و بالملائکة المقربین» فرمود: علمایی که عمری را در این معارف صرف کرده‌اند به ما نزدیکند، شبیه فرشته‌اند، هم ما با آنهاییم هم فرشتگان با آنهایند، هم آنها با مایند هم آنها با فرشتگان.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

شما شبیه مایید
جوادی آملی

ما همتای فرشته‌ایم، ما شبیه فرشته‌ایم، شما شبیه مایید «مقرونون بنا و بالملائکة المقربین» فرمود: علمایی که عمری را در این معارف صرف کرده‌اند به ما نزدیکند، شبیه فرشته‌اند، هم ما با آنهاییم هم فرشتگان با آنهایند، هم آنها با مایند هم آنها با فرشتگان.

قسمت اول را اینجا بخوانید

معلم اول، ثانی و ثالث بشریت

چنین نقل شده است که ارسطو معلم اول است، فارابی معلم ثانی؛ اینها برای بحثهای حصولی و کتابهای عادی است وگرنه در مکتب انبیا معلم اول طبق بیان امام سجاد (علیه السلام)،  رسول اکرم(صلی الله علیه و آله) است، معلم ثانی علی بن ابی‌طالب (علیه السلام) است، معلم ثالث اهل بیت عصمت و طهارت از فاطمه زهرا تا بقیة الله (علیهم آلاف التحیة و الثناء) هستند. آن گاه بشارت داد فرمود بعد از اهل بیت، علمای دین‌اند که مسیر صحیح قرآن و عترت را پیموده‌اند، به علم ما آشنا شده‌اند، به ما بسته‌اند، ما همتای فرشته‌ایم، ما شبیه فرشته‌ایم، شما شبیه مایید «مقرونون بنا و بالملائکة المقربین» فرمود: علمایی که عمری را در این معارف صرف کرده‌اند به ما نزدیکند، شبیه فرشته‌اند، هم ما با آنهاییم هم فرشتگان با آنهایند، هم آنها با مایند هم آنها با فرشتگان. هم اکنون همه مراجع ماضین امام راحل، آیت الله عظمای گلپایگانی، آیت الله عظمای اراکی و همه آیات و مراجع ماضین (قدس الله اسرارهم) مقرونون‌اند بالائمة الهداة المهدیین و بالملائکة المقربین. کار آنها این‌ چنین است این هم کار سهل و آسان ده سال درس خواندن، بیست سال درس خواندن، سی سال درس خواندن، نیست این کار به آسانی پیدا نمی‌شود. عده‌ای به مراجع و علما مقرونند مراجع و علما به اهل بیت (علیهم السلام) و اهل بیت با ملائکه مقرب مقرونند و آنها با ذات اقدس الهی شهادت به وحدانیت خواهند داد.

مکتب تأمین کننده هزینه روحانیت

ما باید بدانیم که روحانیت اصیل که جزء محکمات‌اند و مایه فخر مایند و نمونه‌هایش همان است که دیدید و همواره هدف تیر دشمن داخل و خارج، همین شخصیتهای آسمانی‌اند، اینها کسانی‌اند که فرشته منش‌اند، فرشتگان و ائمه اطهار درباره کار، نه از مردم مزد طلب می‌کنند، نه از مکتب مزد طلب می‌کنند و نه از خالق مکتب. فضای فکری خاندان عصمت و طهارت را ببینید، عده‌ای ترویج دین را ممکن است وسیله قرار بدهند آنها خارج از بحث‌اند و جزء متشابهات، لکن علمای راستین که پرچمدار فقاهتند ، بنیانگذاران اصیل تمدن ناب دینی‌اند، شبیه ائمه‌اند، همتای فرشته‌اند، نه از مردم، نه از مکتب، نه از خدا چیزی طلب نمی‌کنند.

این حدیث بلند را هم ابن طاووس سند فتوا قرار داد هم بسیاری از بزرگان دیگر. آنها می‌گویند ائمه اطهار و همچنین اوحدی از علمای ملحق به آنها اصل دین را اصل خداپرستی را اصل پرستش خدا را نه تنها برای دنیا نمی‌خواهند بلکه برای ترس از جهنم هم عبادت نمی‌کنند، برای شوق به بهشت هم عبادت نمی‌کنند اینها احراری‌اند که پیامشان «وجدتک اهلاً للعباده» است. کم نبودند فقهای ناموری که فتوا بدهند بگویند اگر کسی خدا را عبادت کند برای ترس از جهنم یا شوق بهشت عبادت آنها باطل است؛ این حرف بسیاری از فقهاست. منتها از شیخ بهایی به بعد تا به صاحب عروه و مراجع و مشایخ ما که برسد در برابر ابن طاووسها قرار گرفتند، گفتند فقه اکبر را با فقه اصغر خلط نکنید، آن ذوق عارفانه را در رساله عملیه پیاده نکنید، فتوا ندهید که اگر کسی خدا را برای ترس از جهنم عبادت کرد عبادتش باطل است، اگر کسی خدا را برای شوق به بهشت عبادت کرد عبادتش باطل است، این فقهای نام‌آور که رقمشان کم نیست، در بین آنها ابن طاووسها هم به چشم می‌خورند وقتی فتوا می‌دهند که پرستش خدا برای ترس از جهنمش باطل است، پرستش خدا برای شوق بهشتش باطل است، باید خدا را شکراً عبادت کرد «تلک عبادت الاحرار» آن گاه اینها برای ترویج مکتب چشمشان به کاسه زید و کیسه عمرو دوخته است، اینها کسانی‌اند که سنگرداران دین‌اند، دین به دست اینها رسیده است کسانی چون بحرالعلوم در اینجایند، کسانی چون ابن فهد حلی در اینجایند،ابن طاووس در اقبال می‌گوید من می‌شناسم کسانی را که بدون رجوع به قواعد نجومی بدون اینکه از منجم بپرسند، یا اهل ذیج باشند، بدون اینکه استهلال کنند و افق را بنگرند، می‌فهمند که این ماه کسر دارد یا نه؟، اول ماه چه وقت است؟. این سخن را ابن طاووس در چند جای کتاب اقبال دارد و می‌گوید من جزء چنین گروهم، به لیلة القدر می‌رسد می‌گوید من دیدم، رسیدم، یافتم، کسانی که می‌دانند لیلة القدر چه وقت است، بعد می‌گویم تعجب نکنید کسی که بالاتر از لیلة القدر را شناخت لیلة القدر شناسی میسور اوست. کسی که قرآن شناس است و امام شناس است و پیغمبر شناس است و خدا شناس، او از شناخت لیلة القدر راجل نیست. کسانی که فتوای رسمی آنها این است که اگر کسی اصل دینداری‌اش برای خوف از جهنم باشد یا شوق بهشت باشد عبادت او باطل است، چنین گروهی می‌آیند عوام زده می‌شوند، یا دین را وسیله ارتزاق قرار می‌دهند یا از دین نان می‌خورند یا نان به دین می‌خورند و مانند آن. سایر علما و بزرگان دیگر آنها هم راه ابن طاووسها را کم و بیش طی کرده‌اند ولی برای تسهیل امر فتوا داده‌اند که اگر کسی برای ترس از جهنم یا شوق بهشت خدا را عبادت کرد عبادت او صحیح است و همان حدیث تثلیثی که از علی (صلوات الله علیه) و همین حدیث مثلثی که از حسین بن علی (صلوات الله علیهما) رسیده است که «العباده ثلاثه العباد ثلاثه» همین حدیث دلیل بر صحت عبادت این سه گروه است. لذا برخی از عارفان گرانقدر عصر ما مرحوم میرزا جواد آقای تبریزی (قدس سره) در کتاب شریف اسرار عبادتش «اسرار نماز» سخن ابن طاووسها را نفی می‌کند. می‌گوید: چنین فتوایی روا نیست. همان طوری که یک حکیم مجاز نیست آن دقتهای عقلی را در فقه پیاده کند، یک عارف هم مأذون نیست آن ره‌آورد و ره‌توشه‌های عرفانی خود را در فقه پیاده کند. این اساس روحانیت است که به تبع ائمه، اصل دین داشتنشان برای خداست، منتها می‌دانند «بندگی به شرط مزد نمی‌کنند که خواجه خود سمت بنده‌پروری داند»

وقتی اینها اصل دین را، اصل عبادت را، برای ترس از جهنم یا شوق بهشت نداشتند آن گاه از مردم طلب می‌کنند؟! از بیت المال مدد می‌کنند؟! یا برتر و والاتر از آنند؟ آنها اگر چنانچه شبیه فرشته نمی‌بودند، ملحق نبودند ﴿بِأَیْدی سَفَرَةٍ ٭ کِرامٍ بَرَرَةٍ﴾[۹]  و دین به دست اینها در طی چهارده قرن از هر گزندی مصون نمی‌ماند. عده ا‌ی می‌خواستند حامی دین باشند، خدا تشر زد ﴿وَ قیلَ اقْعُدُوا مَعَ الْقاعِدینَ﴾[۱۰]  توفیق احیای دین نصیب هر جامه‌داری نخواهد شد، چه اینکه توفیق حفظ جنگ و جبهه بهره هر منافق و دورویی نخواهد شد، ذات اقدس الهی فرمود عده‌ای خواستند با بی‌‌ لیاقتی خود دین را یاری کنند به آنها گفتیم سر جایتان بنشینید ﴿وَ قیلَ اقْعُدُوا مَعَ الْقاعِدینَ﴾ قاعدین کیانند؟ زنان سالمند و مردان فرتوت. شما با قاعدین و کودکان بنشینید و بدانید یک عده‌ای ﴿کُتِبَ عَلَیْهِمُ الْقَتْلُ﴾[۱۱]  لبرزوا ﴿إِلی مَضاجِعِهِمْ﴾[۱۲]  مردانی که سرنوشت آنها شهادت است پاسداران اصیل مذهب‌اند. شما لایق آن نیستید و اگر دیدید دین به دست مفید تا اراکی، دین به دست کلینی تا گلپایگانی، دین به دست شیخ طوسی تا امام راحل (صلوات الله و سلامه علیهم اجمعین) احیا شده است برای همین برکت است.سرّ تثلیه آن است.

روحانیت گرانقدر قدرش را بداند که روحانی عائله احدی نیست، دیگران در کنار سفره روحانیت نشسته‌اند؛ اما روحانی که علم را برای خدا فرامی‌گیرد و برای خدا عمل می‌کند و برای خدا منتشر می‌کند، این عائله احدی نیست خود مکتب او را تأمین می‌کند.

.

مرحوم خواجه نصیر عمداً در جلسه درس طبق نقل بحرالعلوم از سید مرتضی فتوایی نقل کرد گفت قال السید المرتضی (صلوات الله علیه). شاگردان مکتب خواجه طوسی تعجب کردند. مرحوم خواجه برای رفع اعجاب شاگردان فرمود:« فکیف لایصلی علی المرتضی» اگر کسی مرتضی شد، دینش مرضی خدا شد، خدا بر او صلوات می‌فرستد. سوره احزاب را بنگرید، دو صلوات در سوره احزاب آمده: یکی مخصوص رسول گرامی، یکی مال پیروان راستین آن حضرت. اما آنچه که مخصوص رسول گرامی است همین آیه معروف است ﴿إِنَّ اللّهَ وَ مَلائِکَتَهُ﴾[۱۳]  اما آنچه مربوط به مؤمنین راستین است که مصداق بارزش مراجع و فقها و علمای مکتبند این کریمه احزاب است که ﴿هُوَ الَّذی یُصَلّی عَلَیْکُمْ وَ مَلائِکَتُهُ لِیُخْرِجَکُمْ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَی النُّورِ﴾[۱۴]  خدا برای اینکه شما را نورانی کند بر شما صلوات می‌فرستد، فرشتگان خدا برای اینکه شما را نورانی کنند صلوات می‌فرستند و اگر کسی این راه را درست شناخت و در آن عناصر محوری فرهنگ دین را زنده کرد و این راه را درست طی کرد فرشتگان خدا بر او صلوات می‌فرستند. این گروه نه از مردم و نه از مکتب و نه از خدا چیزی طلب نمی‌کنند. اینها صدر‌نشینان جامعه فقاهت و روحانیت‌اند که در بین اینها می‌شود بحر العلومها و ابن طاووسها و ابن فهد حلی‌ها را نام برد و یاد کرد. بقیه کسانی‌آند که هر کاری که می‌کنند از خدا ممکن است مزد طلب بکنند و خدا مزد آنها را هم در دنیا و هم در آخرت تأمین کرده است در آخرت نجات از جهنم است و رسیدن به بهشتی که ﴿تجری من تحتها الانهار﴾ اما به جنة اللقاء بار یافتن مشمول آیه پایانی سوره فجر شدن که در تمام قرآن فقط یک آیه به این صورت است ﴿فَادْخُلی فی عِبادی ٭ وَ ادْخُلی جَنَّتی﴾[۱۵]  آن میسور اوحدی از علماست دیگران شاید به آن مقام منیع بار نیابند ولی بالأخره صدر نشینان غرف بهشت‌اند که ﴿یَرْفَعِ اللّهُ الَّذینَ آمَنُوا مِنْکُمْ وَ الَّذینَ أُوتُوا الْعِلْمَ دَرَجاتٍ﴾[۱۶]  این «درجاتٍ» مال اوتوا العلم است اما آنچه که مربوط به مؤمن غیر عالم است محذوف است، تمیز جمله اول محذوف است، تمیز جمله دوم مذکور یعنی ﴿یَرْفَعِ اللّهُ الَّذینَ آمَنُوا مِنْکُمْ﴾ درجةً ﴿وَ الَّذینَ أُوتُوا الْعِلْمَ دَرَجاتٍ﴾ به هر تقدیر اینها کسانی‌اند که کارشان را برای خدا می‌کنند و از خدا مزد طلب می‌کنند. خدا برای اینکه اینها را از گزند ارتزاق، از کاسه و کیسه زید و عمرو برهاند، حریت اینها را تأمین کند، مکتب را به گونه ای تطهیر کرد، تدوین کرد، که زمام اجرایی مکتب بعد از ائمه (علیهم السلام) به دست اینهاست. اینها نان خور احدی نیستند. روحانیت گرانقدر قدرش را بداند که روحانی عائله احدی نیست، دیگران در کنار سفره روحانیت نشسته‌اند؛ اما روحانی که علم را برای خدا فرامی‌گیرد و برای خدا عمل می‌کند و برای خدا منتشر می‌کند، این عائله احدی نیست خود مکتب او را تأمین می‌کند. مکتبی که نتواند خود را در جهان مادی و طبیعی تأمین کند پایدار نیست. چون بشر مثل فرشته نیست که لا یاکل و لا یمشی فی الاسواق باشد و یا چون فرشته نیست که غذای او تسبیح باشد، خود مکتب او را تأمین می‌کند و آن تأمین مکتب این است در بخش زکات و در بخش انفال و در بخش فیء.

دو طایفه از آیات است که جمع‌بندی این دو طایفه نشان می‌دهد که مردم حوزه‌ها را اداره نمی‌کنند، این دین است که خود مدیر و مدبر حوزه‌ها و روحانیت است، طایفه‌ای از آیات که در قرآن کریم فراوان است این‌ چنین آمده که ﴿لا أَسْئَلُکُمْ عَلَیْهِ أَجْرًا﴾[۱۷]  گاهی هم به پیغمبر می‌گوید به مردم بگو ﴿أَمْ تَسْئَلُهُمْ أَجْرًا فَهُمْ مِنْ مَغْرَمٍ مُثْقَلُونَ﴾[۱۸]  هم اعلام بکن من از شما چیزی طلب نمی‌کنم، هم به مردم می‌گوید مگر روحانیت یا علما یا ائمه از شما چیزی طلب می‌کنند؟ مزدی طلب می‌کنند که شما احساس سنگینی می‌کنید ﴿أَمْ تَسْئَلُهُمْ أَجْرًا فَهُمْ مِنْ مَغْرَمٍ مُثْقَلُونَ﴾[۱۹]  از سویی دیگر فرمود: ﴿یَسْئَلُونَکَ عَنِ اْلأَنْفالِ قُلِ اْلأَنْفالُ لِلّهِ وَ الرَّسُولِ﴾[۲۰]  فرمود انفال با همه قلمرو وسعتش مالِ مکتب است ، فیء مالِ مکتب است، خمس غنائم جنگی مالِ مکتب است، خمس معادن مالِ مکتب است، خمس غوس و کسب مالِ مکتب است، خمس زمینی که ذمی از مسلمان بخرد مالِ مکتب است، حلال مختلط به حرام خمسش مالِ مکتب است، خمس ما کلیه درآمدهای زائد بر هزینه سال مالِ مکتب است، زکات مالِ مکتب است از این امور به عنوان صدقه واجب یاد می‌شود. بعد به مردم فرمود مردم آن خدایی که به شما آفرینش داد، به شما روزی داد، انفال را به شما نداد، خمس مال شما نیست، فیء مال شما نیست، زکات مال شما نیست، این مال مکتب است؛ اگر ندادید ناپاکید.

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــادامه دارد..

پاورقی

*- سخنرانی حضرت آیت الله جوادی آملی (دام ظله) در خطبه های نماز جمعه (آذر ماه۱۳۷۴)

۱  - سوره جمعه، آیه ۲

۲  - سوره بقره، آیه ۱۲۹

۳  - سوره اعراف ، آیه ۱۶۹

۴ - سوره یونس، آیه ۳۹

۵  - سوره توبه ، آیه ۱۲۲

۶  - سوره طلاق، ایه ۲-۳

۷  - سوره طه، آیه ۱۲۴

۸  - سوره صافات، آیه ۱۶۴

۹  - سوره عبس، آیه ۱۵-۱۶

۱۰  - سوره توبه، أیه ۴۶

۱۱  - سوره آل عمران ، آیه ۱۵۴

۱۲  -همان

۱۳  - سوره احزاب ، آیه ۵۶

۱۴  - سوره احزاب، آیه ۴۳

۱۵  - سوره فجر، آیه۲۹-۳۰

۱۶  - سوره مجادله، آیه ۱۱

۱۷  - سوره هود، آیه ۵۱

۱۸  - سوره طور ، آیه ۴۰

۱۹  - سوره قلم، آیه ۴۶

۲۰  - سوره انفال، آیه ۱ایمیل حوزه


تنظیم برای تبیان حسن رضایی گرو حوزه علمیه