تاثیرروحانیت در احیای تمدن اسلامی
انسان های محکم و متشابه
همان طوری که کتاب تدوینی خدا متشابهاتی دارد و محکماتی و متشابهات را در پرتو محکمات حل میکنند، کتاب تکوینی آفرینش نیز در جوامع بشری متشابهاتی دارند و محکماتی.
مرحوم کلینی (رضوان الله علیه) بابی منعقد کرد که اهل بیت (علیهم السلام) فرمودهاند ما در جوامع بشری جزء محکمات خلقتیم و افراد دیگر جزء متشابهات بشریتاند که باید به آن ام الکتاب تکوینی برگردند تا تفسیر شوند. روحانیت نیز محکماتی دارد که از کلینی تا امام، از مفید تا اراکی، از شیخ طوسی تا گلپایگانی میرسد و متشابهاتی دارند که این کسوت را وسیله ارتزاق قرار دادهاند که با ارجاع آن متشابهات به این محکمات باید کتاب روحانیت تفسیر شود. اگر دفاعی از حریم مقدس روحانیت است، اگر تبیین مقام والای روحانیت است، یعنی علما و فقهای نامور دین که به جای امامان معصوم (علیهم السلام) نشستهاند و هر وقت نغمه ناموزونی از حنجره بیگانهای به در آمد متوجه همین شخصیتهاست، هرگز کاری با متشابهات ندارند منتها متشابهات همواره بهانهاند.
تعلیم و تزکیه وظیفه اصیل روحانیت
عنصر محوری کار روحانیت بیش از دو چیز نیست که همان دو چیز عنصر اصیل رسالت همه انبیا (علیهم السلام) را تشکیل میدهند یکی ﴿یُزَکِّیهِمْ﴾ و دیگر ﴿یُعَلِّمُهُمُ الْکِتابَ وَ الْحِکْمَةَ﴾.[۱]
در غالب موارد، تزکیه بر تعلیم مقدم یاد شد در برخی از موارد تعلیم پیش از تزکیه ذکر شد. آنجا که تعلیم پیش از تزکیه ذکر شد چون مقدمه تزکیه است، آنجا که تزکیه قبل از تعلیم ذکر شد چون مقدم بر تعلیم است. روحانیت نه بیش از این کاری دارد و نه کمتر از این. اگر تعلیم کتاب و حکمت و تزکیه را از روحانیت برداریم کاری نخواهد داشت. کار اصیل این قشر دو چیز است هر کس در برابر این دو چیز مقاومت کند روحانیت قیام میکند؛ و هر کس قعود کرد روحانیت قیم اوست ﴿یُعَلِّمُهُمُ الْکِتابَ وَ الْحِکْمَةَ وَ یُزَکِّیهِمْ﴾.[۲] آنچه شما در سنت و سیرت انبیا میخوانید همین دو اصل است. آن جنگها مقدمه اجرای این دو اصل است. آن صلحها زمینه پیاده شدن این دو اصل است. انبیا بیش از این کاری نداشتند و روحانیت هم بیش از این کاری ندارد. برای اینکه مسئله تعلیم خوب تبیین بشود قرآن کریم فضای زیست را فضای علم و فرهنگ میداند در کنار فضای فرهنگی فضای طهارت روح را تأمین میکند. به فرد فرد بشر فرمود در هر شرایطی که هستید باید در فضای علم نفس بکشید، اگر مقلِدهستی، محققانه مقلد باش و اگر مقلَد هستی، محققانه مقلَد باش، اگر اهل تصدیق هستی، محققانه قبول کن و اگر اهل تکذیب هستی، محققانه نکول کن. هیچ قبول و نکولی، هیچ رهبری و پیروی، بدون فضای باز فرهنگ دین و علم نخواهد بود. این چهار بخش را از چهار آیه قرآن کریم استنباط کنیم تا روشن شود تصدیق جامعه علمی، تکذیب جامعه علمی، رهبری جامعه علمی، پیروی جامعه هم علمی باید باشد.
این روایت نورانی را کلینی (رضوان الله تعالی علیه) از امام صادق (سلام الله علیه) نقل کرد که «ان الله سبحانه و تعالی خص او حصن عباده بآیتین من کتابه ان لایقول علی الله الا الحق» فرمود: ذات اقدس الهی بندگانش را در دو حصن حصین محصون کرده است اگر خواستند چیزی را تصدیق کنند محققانه باشد، اگر خواستند چیزی را تکذیب کنند محققانه باشد. اما تصدیق محققانه این کریمه است ﴿أَ لَمْ یُؤْخَذْ عَلَیْهِمْ میثاقُ الْکِتابِ أَنْ لا یَقُولُوا عَلَی اللّهِ إِلاَّ الْحَقَّ﴾[۳] اما تکذیب، محققانه باشد فرمود: ﴿بَلْ کَذَّبُوا بِما لَمْ یُحیطُوا بِعِلْمِهِ وَ لَمّا یَأْتِهِمْ تَأْویلُهُ﴾[۴] این دو آیه طبق استنباط امام صادق (سلام الله علیه) ثابت میکند هیچ کس حق ندارد مطلبی را بی تحقیق تصدیق کند و هیچ کسی مجاز نیست مطلبی را بی تحقیق تکذیب کند. سلب و اثبات در محدوده قطع است و علم و لا غیر. اما آن دو آیهای که وظیفه رهبری و پیروی را تبیین میکند آیات ۳ و ۸ سورهٴ مبارکهٴ حج است در آیه سوم سوره حج فرمود: ﴿وَ مِنَ النّاسِ مَنْ یُجادِلُ فِی اللّهِ بِغَیْرِ عِلْمٍ وَ یَتَّبِعُ کُلَّ شَیْطانٍ مَریدٍ﴾ در آیه هشت سوره حج فرمود: ﴿وَ مِنَ النّاسِ مَنْ یُجادِلُ فِی اللّهِ بِغَیْرِ عِلْمٍ وَ لا هُدًی وَ لا کِتابٍ مُنیرٍ ٭ ثانِیَ عِطْفِهِ لِیُضِلَّ عَنْ سَبیلِ اللّهِ﴾ در آیه سوم فرمود برخی بی تحقیق به دنبال هر کس حرکت میکنند قهراً معلوم نیست مطبوع و مطاع او شیطان است یا فرشته، چون بی تحقیق حرکت میکند ﴿یَتَّبِعُ کُلَّ شَیْطانٍ مَریدٍ﴾ مرید یعنی مارد، یعنی متمرد، یعنی سرکش، اما در آیه هشت فرمود: ﴿وَ مِنَ النّاسِ مَنْ یُجادِلُ فِی اللّهِ بِغَیْرِ عِلْمٍ وَ لا هُدًی وَ لا کِتابٍ مُنیرٍ ٭ ثانِیَ عِطْفِهِ﴾ این بدون بینه درون و بیرون، بدون داشتن کتاب طبیعت یا کتاب تدوین، بدون داشتن عقل یا قلب، بدون داشتن حصول یا حضور، سر خم میکند، پیروی مردم را به دنبال خود جذب و جلب میکند ﴿لِیُضِلَّ عَنْ سَبیلِ اللّهِ﴾ این مطبوعی است که بی تحقیق مضل است، آن تابعی است که بی تحقیق ضال. روی این عناصر چهارگانه در فضای دین هر که خواست مطلبی را بپذیرد بعد از تحقیق نفی کند، بعد از تحقیق رهبری کند، بعد از تحقیق پیروی کند، بعد از تحقیق. اینها اصول کلی است که در دین تبیین شده است.
احادیث درباره فرشته خویی روحانیت
عدهای گذشته از اینکه این خطوط کلی و اصلی را رعایت کردهاند به عنوان کارشناس دین سالیان متمادی بر اساس آیه نفر حرکت کردهاند ﴿فلَوْ لا نَفَرَ مِنْ کُلِّ فِرْقَةٍ مِنْهُمْ طائِفَةٌ لِیَتَفَقَّهُوا فِی الدِّینِ وَ لِیُنْذِرُوا قَوْمَهُمْ إِذا رَجَعُوا إِلَیْهِمْ﴾[۵] سالیان متمادی در مراکز تحقیق کارشناسی کردهاند تا در ارکان چهارگانه دین و علم بیندیشند و متخصص شوند. این گروه طبق بیان رسول گرامی (علیه و علی آله آلاف التحیة و الثناء) فرشته منش و ملکخویاند. این روایت از رسول اکرم است که «ان العبد اذا خرج لطلب العلم ناداه الله سبحانه و تعالی من فوق العرش مرحباً بک اتدریای منزلة تطلب وای درجة تخرج تزاهی ملائکتی المقربین» فرمود وقتی کسی از خانهاش حرکت کرد که علوم الهی را فرا بگیرد، ندای خدا از بالای عرش میرسد که بنده من مرحباً بک، راهت باز است [ترحیب همان توسیع است] راهت باز است چون تو به یاد منی اگر کسی به یاد حق بود ﴿مَنْ یَتَّقِ اللّهَ یَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجًا ٭ وَ یَرْزُقْهُ مِنْ حَیْثُ لا یَحْتَسِبُ﴾[۶] همان طوری که گریخته از یاد خدا در تنگنا است ﴿وَ مَنْ أَعْرَضَ عَنْ ذِکْری فَإِنَّ لَهُ مَعیشَةً ضَنْکًا﴾[۷] متذکر یاد خدا در فصحت و وسعت به سر میبرد. لذا از بالای عرش ندای الهی به گوشش میرسد مرحباً بک، فرمود: میدانی میخواهی به کجا برسی؟ به کجا بروی؟ تو میخواهی شبیه فرشتگان مقرب باشی نه شبیه هر فرشته. فرشتگان درجاتی دارند ﴿ما مِنّا إِلاّ لَهُ مَقامٌ مَعْلُومٌ﴾[۸] فوق همه اینها ملائکه مقربیناند. فرمود طالب علم میخواهد شبیه فرشته مقرب بشود. این حدیث مانند آیات قرآن نیازی به تفسیر دارد. از وجود مبارک امام سجاد (سلام الله علیه) سؤال شد چگونه یک محقق دینی شبیه فرشتگان مقرب است فرمود: «اما سمعت قول الله سبحانه و تعالی ﴿شَهِدَ اللّهُ أَنَّهُ لا إِلهَ إِلاّ هُوَ وَ الْمَلائِکَةُ وَ أُولُوا الْعِلْمِ قائِمًا بِالْقِسْطِ﴾» این کریمه آل عمران را نشنیدید که خدا فرمود اولین شاهدِ وحدانیت من الوهیت خودِ من است، دومین شاهدِ وحدانیت من فرشتگان خاص مناند، سومین شاهدِ توحید من اولوا العلماند. آن گاه امام سجاد فرمود: «فبدأ الله به و ثنا بالملائکه و ثلث باولی العلم سیدهم محمد و ثانیهم علی (علیه السلام) و ثالثهم اهله و احقهم بمرتبته ثم انتم معاشر شیعه العلماء بعلمنا نازل مقرونون بنا و بالملائکة المقربین» فرمود در علم توحید اول کسی که شاهد وحدانیت خداست خود خداست نه از باب اتحاد مدعی و شاهد، چون الوهیت شهادت میدهد آن گاه فرشتگان مقرب شاهد وحدانیتاند، بعد اولوا العلم. سید اولوا العلم وجود مبارک رسول گرامی است بعد علی بن ابیطالب بعد اهل بیت بعد علمای شیعه در مدرسهها و حوزههای علمی.
پاورقی ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
*- سخنرانی حضرت آیت الله جوادی آملی (دام ظله) در خطبه های نماز جمعه (آذر ماه۱۳۷۴)
۱ - سوره جمعه، آیه ۲
۲ - سوره بقره، آیه ۱۲۹
۳ - سوره اعراف ، آیه ۱۶۹
۴ - سوره یونس، آیه ۳۹
۵ - سوره توبه ، آیه ۱۲۲
۶ - سوره طلاق، ایه ۲-۳
۷ - سوره طه، آیه ۱۲۴
منبع سایت اسرا
تنظیم برای تبیان حسن رضایی گروه حوزه علمیه