تبیان، دستیار زندگی
با آنکه در نزدیکیهای کوه ثور اثری از ردّ پاها نبود برخی حدس زدند شاید پیامبر وارد غار شده باشد؛ لذا به کنار غار و ورودی آن آمدند، امام با مشاهده ی تار عنکبوت و آن مرغان یقین حاصل کردند که کسی وارد غار نشده است.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

قبا چشم به راه است

حضرت محمد (ص)

دوازدهم ربیع الاول مقارن با هجرت پیامبر صلی الله علیه و آله از مکه به مدینه می باشد. در این هجرت قبل از ورود ایشان به مدینه، به منطقه قبا قدم نهادند. در این مجال قصد بازگوئی این ورق از تاریخ زرین اسلام را داریم و امیدواریم در این بین، حقایقی روشن گردد. پیش کش به دوستان عزیز تبیانی.

...با آنکه در نزدیکی های کوه ثور اثری از ردّ پاها نبود برخی حدس زدند شاید پیامبر وارد غار شده باشد؛ لذا به کنار غار و ورودی آن آمدند، اما با مشاهده  تار عنکبوت و آن مرغان یقین حاصل کردند که کسی وارد غار نشده است. آنگاه که برخی از ورود به غار سخن می گفتند ابوبکر، که همراه پیامبر بود، به شدت روحیه ی خود را باخته، مضطرب و نگران بود. به پیامبر خدا (صلی الله علیه وآله) وحی شد که به همنشین خود بگو: لا تَحزَن إِنَّ اللهَ مَعَنَا و پیامبر وحی الهی را به او اعلام داشت تا آرام گیرد.

مشرکان برای یافتن پیامبر و دستگیری وجود مقدسش صد شتر جایزه تعیین کرده بودند از این رو برخی به امید دست یابی به این جایزه به تکاپو افتادند تا بتوانند بر آن حضرت دست یافته و دستگیرش کنند. پس از رفع خطر رسول خدا (صلی الله علیه وآله) از غار بیرون آمد و به چوپانی  به نام ابن اُرَیقِط برخورد. وی چون از مقصد آن حضرت آگاه شد گفت: «من شما را از راهی به یثرب می رسانم که هیچ کس اطلاع نیابد». پیامبر خدا (صلی الله علیه وآله) فرمود: «به شهر برو و به علی بگو توشه و شتری برای من تهیه کند». ابوبکر هم گفت: «به دخترم اسما بگو توشه و دو شتر برای من آماده سازد و به عامر بن فهیره دهد تا آنها را نزد من بیاورد». ابن اریقط چنین کرد و علی (علیه السلام)، عامر بن فهیره و ابن اریقط با توشه و شترها آمدند.

رسول خدا (صلی الله علیه وآله) سپس به حضرت علی (علیه السلام) فرمود: ما به سوی یثرب می رویم. تو به مکه بازگرد و اعلام کن محمد از شهر خارج شده است؛ هر کس امانتی نزد او دارد یا از وی طلبکار است بیاید و امانت یا طلب خود را بگیرد. پس از آن دخترم، فاطمه، و مادرت و هر کس از بنی هاشم که تمایل به هجرت دارد را با خود به مدینه بیاور و بدان که دیگر گزندی به تو نخواهد رسید.

آن گاه رسول خدا (صلی الله علیه وآله) با راهنمای خود رهسپار شد و راه شمال، یعنی یثرب، را پیش گرفتند.

با آنکه در نزدیکیهای کوه ثور اثری از ردّ پاها نبود برخی حدس زدند شاید پیامبر وارد غار شده باشد؛ لذا به کنار غار و ورودی آن آمدند، امام با مشاهده ی تار عنکبوت و آن مرغان یقین حاصل کردند که کسی وارد غار نشده است.

ورود پیامبر (صلی الله علیه وآله) به دهکده ی قُبا

بزرگان یثرب(1) در انتظار ورود آن حضرت به شهر خود بودند و برای استقبال از شهر خارج شدند و به دهکده قُبا در جنوب آمدند. بنابراین اهل قبا و مسلمانانی که به آنجا آمده بودند چشم به راه آن حضرت بودند. رسول خدا (صلی الله علیه وآله) در دوازده ربیع الاول به محدوده ی قبا رسید. مردم به استقبال او شتافتند و هلهله کنان شادی نمودند.

حضرت محمد(ص)

مدت اقامت پیامبر در قبا اختلافی است، در نقل های مختلف از سه روز تا بیست و سه روز ذکر شده که مشهور حدود دو هفته است. پیامبر (صلی الله علیه وآله) به هنگام حضور در قبا در خانه شخصی به نام کلثوم بن هَدم اقامت داشت و پس از آنکه این فرد چند روز بعد از دنیا رفت به خانه یکی دیگر از مردم قبا به نام سَعد بن خِیثَمه رفت و نخستین فرمانی که صادر کرد در هم شکستن بتهای دهکده ی قبا بود. امیرالمؤمنین(علیه السلام) نیز امانت های مردم را در مکه بازگرداند و با فواطم(2) و گروهی از ضعفای مسلمین، که در موقعیت قبلی نتوانسته بودند همراه دیگر مسلمانان به سوی مدینه هجرت کنند، حرکت کرد. امیرالمؤمنین شب ها حرکت می کرد و روزها پنهان می شد تا آنکه، در حالی که پاهایش مجروح شده بود، به قبا رسید. به پیامبر(صلی الله علیه وآله) خبر دادند که علی به قبا رسیده است فرمود: «بگویید علی نزد من بیاید». گفتند: «به سبب جراحاتی که در پای خود دارد قادر به حرکت نیست». پیامبر (صلی الله علیه وآله) به استقبال حضرت علی (علیه السلام) آمد و او را در آغوش گرفت حضرت چون پاهای مجروح علی (علیه السلام) را دید گریست و دستی به پاهای او کشید که تا هنگام شهادت دردی در پا احساس نکرد. در مدتی که رسول خدا در قبا منتظر امیرالمؤمنین بود نخستین مسجد در اسلام را درمنطقه ی قبا بنا کرد.

رسول خدا (صلی الله علیه وآله) پس از رسیدن امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) به قبا و بنای مسجد در این منطقه به سوی یثرب حرکت کرد. ابوبکر، همراه پیامبر (صلی الله علیه وآله)، در محله ی سُنح، میان قبا و یثرب، نزد یکی از دوستانش وارد شد. لذا از این به بعد بیشتر زندگی ابوبکر در سُنح گذشت و تنها روزهای جمعه و ایام خاصی به مدینه می آمد. بعدها ابوبکر، مانند برخی از اصحاب دیگر، در کنار مسجد پیامبر (صلی الله علیه وآله) خانه برای خود ساخت، اما زندگی او کماکان در سُنح سپری می شد و تنها زمانی که به مدینه می آمد در آن خانه اقامت داشت.

در سخن از وقایع روزهای آخر عمر شریف پیامبر (صلی الله علیه وآله) و انتشار خبر ارتحال آن حضرت آمده است: هنگام رحلت پیامبر (صلی الله علیه وآله) ابوبکر در سُنح حضور داشت و عمر بن خطاب فردی به نام سالم، غلام أبی حُذَیفه، را نزد او فرستاد تا وی را از سُنح باز گرداند و به همین سبب بهره ابوبکر از محضر پیامبر خدا (صلی الله علیه وآله) بعد از هجرت اندک بوده و روایاتی که از پیامبر نقل نموده، محدود است.

گروه دین و اندیشه - سیف جمالی


1- این شهر بعدها مدینة النبی نام گرفت.

2- سه بانوی فاطمه نام از بنی هاشم که عبارت اند از: حضرت فاطمه ی زهرا (سلام علیها)، فاطمه بنت اسد – مادر حضرت علی (علیه السلام) – و فاطمه دختر زبیر بن عبدالمطلب یا به روایتی فاطمه دختر حمزة بن عبدالمطلب.

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.