تبیان، دستیار زندگی
جنگ تبوك پیش آمد. پیامبر صلى الله علیه و آله مسلمانان را به جهاد ترغیب و تشویق نموده و با سپاهى حركت كرد. سه نفر از مؤ منینى كه سابقه نفاق نداشتند تخلف كرده و به همراه لشكر اسلام نرفتند. كعب بن مالك شاعر، یكى از متخلفین بود كه مى گفت در آن روزها نبرد و قد
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

قرآن اینگونه ادب مى كند

قرآن

جنگ تبوك پیش آمد. پیامبر صلى الله علیه و آله مسلمانان را به جهاد ترغیب و تشویق نموده و با سپاهى حركت كرد. سه نفر از مؤ منینى كه سابقه نفاق نداشتند تخلف كرده و به همراه لشكر اسلام نرفتند. كعب بن مالك شاعر، یكى از متخلفین بود كه مى گفت در آن روزها نبرد و قدرتم بیش از پیش بود و سابقه نداشت در یك زمان دو وسیله سوارى داشته باشم مگر در همان اوان جنگ تبوك هر روز با خود مى گفتم امروز خواهم رفت ، آن روز مى گذشت و نمى رفتم. باز فردا همین طور بالاخره سستى نموده و از حضور در جنگ خوددارى كردم. با هلال بن امیه و مواره بن ربیع مصادف شدم آنها هم مانند من تخلف كرده بودند و آن طور كه خودشان مى گفتند، وضع كار آنها نیز پیچیده بود. تا اینكه شنیدیم سپاه اسلام به همراه پیامبر صلى الله علیه و آله مراجعت كرد، از كرده خود پشیمان شدیم و به استقبال بیرون آمدیم.

وقتى خدمت رسول خدا رسیدیم به آن جناب سلام عرض كردیم و براى این كه سالم است تبریك و تهنیت گفتیم . ولى آن حضرت جواب ما را نداد و از ما رو برگردانید به دوستان و آشنایانمان سلام كردیم آنها هم جواب ندادند. این خبر به گوش خانواده هاى ما رسید. ایشان نیز از حرف زدن با ما خوددارى كردند. وضع عجیبى پیش آمد به مسجد كه وارد مى شدیم با هركس صحبت مى كردیم جواب نمى داد.

زنان ما خدمت پیامبر صلى الله علیه و آله رفته ، گفتند: شنیده ایم از شوهران ما رو برگردانیده اى آیا ما نیز از آنها جدا شویم؟ رسول خدا به آنها فرمود: كناره گیرى نكنید ولى نگذارید با شما نزدیكى كنند. كعب و دو رفیقش با مشاهده این وضع گفتند: بودن ما در مدینه چه فایده دارد اكنون كه با ما سخن نمى گویند بهتر است كه از مدینه خارج شویم و در كوهى به راز و نیاز و توبه و استغفار مشغول گردیم . با خداوند توبه ما را مى پذیرد و یا به همین حال از دنیا مى رویم .

آنان به جانب یكى از كوه هاى مدینه رفته روزها روزه مى گرفتند و شبها را به مناجات مى گذارندند. خانواده آنها برایشان غذا مى بردند ولى صحبت نمى كردند. پنجاه روز به این حال سپرى شد و آنها گریه و استغفار مى كردند. روزى كعب به دوستان خود گفت : اكنون كه مورد خشم خدا و پیامبر و خانواده و دوستان قرار گرفته ایم پس چرا ما خود بر دیگران خشم نگیریم ؟ بیایید از هم جدا شویم هر كدام دور از دیگرى مشغول راز و نیاز و توبه و بازگشت شویم و با هم صحبت نكنیم تا بمیریم یا خدا توبه مان را قبول كند.

سه روز از یكدیگر فاصله گرفتند، شبها در دل كوه هر كدام به گوشه اى راز و نیاز داشته به طورى دور بودند كه همدیگر را نمى دیدند. شب سوم حضرت رسول صلى الله علیه و آله در خانه ام سلمه بود و این آیات نازل شد:

لَقَدْ تَابَ اللَّهُ عَلَى النَّبِی وَالْمُهَاجِرِینَ وَالْأَنْصَارِ الَّذِینَ اتَّبَعُوهُ فِی سَاعَةِ الْعُسْرَةِ مِنْ بَعْدِ مَا كَادَ یزِیغُ قُلُوبُ فَرِیقٍ مِنْهُمْ ثُمَّ تَابَ عَلَیهِمْ إِنَّهُ بِهِمْ رَءُوفٌ رَحِیمٌ

خدا بر پیغمبر و شما امت و اصحابش از مهاجر و انصار كه در ساعت سختى كه نزدیك شود دلهاى فرقه اى از آنها از رنج و تعب بلغزد (در سختیهاى جنگ تبوك و غیره ) و آنها پیروى از رسولش كردند باز لطف فرمود و از لغزش هاشان درگذشت كه او درباره رسول و مؤ منان به یقین مشفق و مهربان است و بر آن سه تن (فراه و هلال و كعب ) كه (از توبه یا از جنگ تبوك ) تخلف ورزیدند تا آنكه زمین با همه پهناورى بر آنها تنگ شد و بلكه از خود دلتنگ شدند و دانستند كه از غضب خدا جز به لطف او ملجا و پناهى نیست پس خدا بر آنها باز لطف فرمود تا توبه كنند كه خداوند او ملجا و پناهى نیست پس خدا بر آنها باز لطف فرمود تا توبه كنند كه خداوند بسیار توبه پذیر و در حق خلق مشفق و مهربان است .

بدین ترتیب خداوند توبه آنان را قبول نمود و آنها را به رحمت بى منتهاى خود بخشید. (2)

_____________

1. (التوبة/117)

2. تفسیر برهان ، ج 2، ص 132.


تنظیم: شکوری_کارشناس بخش قرآن