تبیان، دستیار زندگی
شیخ آقا بزرگ، استادان زیادى دیده است. پیش از آن كه خود باغبان بوستانها گردد عمرى را با تواضع و فروتنى تا آنجا كه‏در توان داشت گلچینى كرده است
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

زیر پاى آبشاران

زیر پای آبشاران

اساتید مقدمات و سطح

 اساتید سطوح عالی و خارج

اساتید مقدمان و سطح

شیخ آقا بزرگ، استادان زیادى دیده است. پیش از آن كه خود باغبان بوستانها گردد عمرى را با تواضع و فروتنى تا آنجا كه‏در توان داشت گلچینى كرده است. او از هر چمن گلى و از هر باغ میوه‏اى چید تا آنجا رسید كه كمتر كسى توانسته است‏برسد.خوشبختانه شیخ خود زندگانى استادان و آموزگاران خودش را در جاى جاى آثارش به رشته تحریر كشیده و یاد و نام آنان رازنده نگهداشته است. حال با عنایت‏به نوشته‏هاى شیخ، یادكردى از آن نیكمردان و دانشوران را- گرچه گذرا و مختصر - لازم‏دیده به ترتیب نام مى‏بریم:

1-  شیخ محمد حسین خراسانی (درگذشته 1347ق).

شیخ در دائرة المعارف بزرگ رجالى خویش آنگاه كه از دانشمندان قرن چهاردهم نام مى‏برد، بخشى را نیز به اسم او باز كرده‏و از او چنین یاد مى‏كند:

«از برترین دانشمندان روزگارش بود... از استادان بزرگش، علامه پرآوازه میرزا محمد حسن آشتیانى‏را مى‏توان نام برد. استاد از آن شاگردان بزرگ علامه آشتیانى بود كه در جلالت قدر انگشت‏شمار بودند.پس از آن كه نبوغش در فضیلت و

زیر پای آبشاران

برترى بروز یافت در«مدرسه مروى‏» به تدریس روى آورد. من در سال‏1310ق مقدار زیادى از «معالم‏» و«مطول‏» را - با شركت‏بیش از بیست دانشجوى فاضل از طلاب مدرسه‏مروى - در پیش او خواندم. مقام و مرتبه او در میان بزرگان، روز به روز زیاد مى‏شد. چیزى نگذشت كه‏مورد وثوق همه طبقات مردم گشت و بزودى یكى از علماى آبرومند و از پیشنمازان مورد اعتماد تهران‏شد. خواص و عوام همگى از او استفاده مى‏بردند. براى اینكه بتواند همگان را هدایت كند و احكام اسلام‏را انتشار دهد به منبر مى‏رفت و موعظه مى‏كرد....»

2- شیخ محمد باقر تهرانى معروف به معزالدوله.

شیخ آقا بزرگ او را با توصیف «دانشمند فقیه و ادیب جلیل‏» مى‏ستاید و در ادامه مى‏نویسد:

«در تهران مرجع كارها و مورد وثوق همه مردم بود. مردم براى او مسجدى را بنیان نهادند كه با نام اوبه اسم «مسجد معز الدوله‏» شناخته شد. او براى تدریس اتاق بزرگى در مدرسه مروى داشت. در سال‏1311ق همانجا پیش او قسمت زیادى از «مطول‏» را خواندم.... او در حسن تعبیر و سلیقه و سلامت ذوق‏و مهارت در تدریس مطول و امثال مطول، معروف بود. و از شاگردان علامه میرزا محمد حسن آشتیانى‏و پسرش شیخ على آشتیانى شمرده مى‏شد.»

3- شیخ زین العابدین محلاتى.

زیر پای آبشاران

آقا بزرگ تهرانى از این استاد با عبارت «عالم فاضل و ادیب خطاط‏» نام مى‏برد و مى‏نویسد:

«از اهل علم و فضل بود. در «مدرسه صدر» تهران، حجره‏اى داشت كه هفته‏اى دو روز براى تعلیم خط نسخ در آنجا مى‏نشست و گرداگردش را جوانان بسیارى كه تازه مى‏خواستند این نوع خط را بیاموزند،مى‏گرفتند. من نیز اندك زمانى را در آنجا حضور یافتم تا این فن را از او آموختم. از آثار او كتاب «دعاءالصباح‏» را مى‏توان نام برد كه در سال 1305ق نوشته و چاپ شده است. در این كتاب زیر هر سطر،ترجمه فارسى دعا را آورده و سپس ترجمه هر سطر آن در قالب یك رباعى به نظم كشیده است. اثرى‏لطیف و كم نظیر است و در آخر كتاب رساله‏اى را هم به زبان فارسى در علم تجوید به خط خودش نوشته‏است...».

4-  میرزا ابراهیم زنجانى (م‏1351ق.)

شیخ پس از آن كه وى را با كلماتى چون «عالم فقیه و ریاضى دان با تبحر و حكیم الهى‏» توصیف مى‏كند، در ادامه مى‏افزاید:

«علوم عقلى را از فیلسوف میرزا ابوالحسن اصفهانى معروف به جلوه و علوم نقلى را از علامه میرزامحمد حسن آشتیانى آموخته بود... اگر چه این مرد میان معقول و منقول را جمع كرده بود اما بیشتر به‏ریاضیات شهرت یافت زیرا در آن رشته مهارت داشت تا آنجا كه یگانه مدرس ریاضیات خوانده مى‏شد وبیشتر كسانى كه در آن روزگار اشتغال به ریاضیات داشتند فنون ریاضى را از او فراگرفته بودند.

نخست در مدرسه معروف «امام زاده زید» و سپس در مدرسه منیریه تدریس مى‏كرد. من مقدارى ازحساب و هیئت را از محضر او استفاده كردم. گذشته از اینكه استاد در فنون حكمت كاردان و وارد بود،فقیهى پارسا و شریعتمدار نیز بود.... وى آثار جالبى دارد كه از آنها است:

شرح مشكلات كتاب «الزبده‏» شیخ بهائى؛ حاشیه بر «اصول اقلیدس‏» تا مقاله دهم آن؛ ترجمه شرح‏مشكلات «القانون‏» نوشته ملك الاطباء شیرازى؛ رساله‏اى در حساب عقود الانامل... و رساله‏هاى درلباس مشكوك؛ شكیات نماز؛ خمس و...».

5- شیخ محمد رضا قارى.

درباره این شخص تنها همین قدر نوشته‏اند كه استاد شیخ آقا بزرگ تهرانى، در تجوید بوده است.

6-  میرزا محمد قمى.

شیخ آقا بزرگ، نام و زندگانى وى را در ردیف «بزرگان بشر در سده چهاردهم‏» چنین به تاریخ سپرده است:

«استاد فاضل و عارف، حكیم كامل میرزا محمود قمى، ساكن تهران از شاگردان بزرگ میرزا محمدحسن آشتیانى و اقا محمد رضا حكیم قمشهى و حكیم آقا على مدرس بود. در مدرسه فخریه معروف به‏مدرسه مروى درس مى‏گفت، من چند ماه در درس او حاضر شده و «شرح مطالع‏» را [در منطق] پیش اوخواندم. اسمش عباسى بود كه تغییر داد...».

7- حاج شیخ على نورى ایلكانى.

شیخ از این استادش با اوصاف احترام آمیزى چون عالم بسیار دانا و دانشمند بزرگوار یاد كرده، مى‏نویسد:

زیر پای آبشاران

«در مدرسه دانگى مدرس بود. سپس براى تدریس در مدرسه حاج میرزا حسین خان قزوینى موسوم‏به «جامع ناصرى‏» و معروف به «مدرسه سپهسالار جدید» به عنوان دانش یار منصوب شد. او یكى ازقطب‏هاى فضل و از استوانه‏هاى دانش، جامع معقول و منقول و تهذیب كننده فروع و اصول، بسیار آگاه‏در حدیث و رجال و تاریخ و دیگر علوم اسلامى بود... فشرده سخن اینكه او از علماى اعلام و بسیار باجلالت،در میان خواص و عوام سرشناس بود.

او از استادان من است و من قبل از هجرتم به عراق، قسمت زیادى از «شرح لمعه‏» و مقدارى از «شرح‏تجرید» و «الدرایه‏» را در علم حدیث‏شناسى و... پیش ایشان خواندم.... برادرش شیخ جواد نیز به همراه مادر درس استاد حاضر مى‏شد و از دوستان مخصوص من بود. بسیارى از قرآن شریف را حفظ كرده بودم‏اما اجل به این دوست ما مهلت نداد و او در جوانى (1318ق) وفات یافت....».

8-  شیخ على نورى.

باید همان نورى حكمى و غیر از نورى ایلكانى باشد. وى از آموزگاران مدرسه مروى بوده (8) شیخ پیش او ریاضیات خوانده‏است.

9- سید عبدالكریم مدرسى لاهیجى.

شیخ پس از آن كه بیش از سه سطر در تكریم و تعظیم این استادش قلم مى‏زند از اساتید بزرگ او در نجف مثل شیخ اعظم‏انصارى و سید حسین كوه كمره‏اى نام مى‏برد و با تكریم تمام از منصب تدریس او در مدرسه مروى یاد مى‏كند. و در نهایت نیزگزارشى را از شاگردى خودش پیش او، چنین به دست مى‏دهد:

«به خدمتش مشرف شده از دانشش بهره‏مند گشتم و در سال‏هاى 1310 - 1313ق، پیش از آن كه‏به نجف اشرف، مشرف شوم، در حلقات تدریس او در درس «قوانین‏» و «فصول‏» و «ریاض‏» و... حضوریافتم...».

10- میرزا محمد تقى گرگانى(م‏1336ق).

نخست در حوزه قم مشغول تحصیل بود سپس به نجف اشرف كوچید و زمان زیادى را در محضر علامه شیخ هادى تهرانى‏و میرزا حسین خلیلى شاگردى كرد تا این كه به تهران بازگشت و آنجا در حالى كه به امامت جماعت و تدریس و... قیام كرده بودمرجع خاص و عام شد... شیخ در مورد حضورش درحلقه درس و بحث این استاد مى‏نویسد:

«در مدرسه سید محمود جواهرى واقع در تهران، مدرس و محقق بود. پس از سال 1311ق تازه‏دروسه سطح را شروع كرده بودم كه در درس «مكاسب‏» و «قوانین‏» او حاضر مى‏شدم...».

11- سید محمد تقى تنكابنى (م‏1327ق).

آقا بزرگ تهرانى از این استاد نیز به احترام یاد كرده چنین مى‏نویسد:

«دانشورى بسیار دانا و فقیهى با جلالت‏بود. در مدرسه مروى تدریس مى‏كرد. مقدارى از «قوانین‏» راپیش او خواندم...».

12- شیخ محمد تقى نهاوندى.

آقا بزرگ تهرانى پس از آن كه از او و پدرش به بزرگى یاد كرده و برخى از اساتید آن دو را نام مى‏برد، در ادامه مى‏افزاید:

«در ابتداء در مدرسه مروى تدریس مى‏كرد و همانجا بود كه من «معالم‏» را با بعضى از طلاب دیگرپیش او خواندیم. او سپس مدرس مدرسه حاج ابى الحسن معمار باشى شد و به جاى پدرش در مسجداو كه در تكیه دانگى بود نماز جماعت را به پا مى‏داشت...».

14-  سید حسن استرآبادى.

تنها اثرى كه از وى به جا مانده رساله‏اى به نام «تركیب تهذیب المنطق‏» است. شیخ آقا بزرگ تهرانى یك نسخه از آن رساله‏را در سال 1308ق - یعنى زمانى كه نوجوانى پانزده ساله بود - براى خودش به خط زیبائى در ضمن مجموعه‏اى نوشته بود. اماهنگام مهاجرت به عراق، ماموران دولت ایران به بهانه اینكه این نسخه از نفایس است آن را از دست‏شیخ مى‏گیرند. تا اینكه‏دوباره در اواخر عمرش توسط سید محمد جزایرى به دستش مى‏رسد و در ذیل صفحه‏اى از آن مى‏نویسد:

«تركیب تهذیب المنطق، تالیف سید حسن استرآبادى است هموكه استاد من در بعضى از علوم‏غریبه، و در علم جفر و كیمیاء بسیار وارد بود...».

15- شیخ عباس نهاوندى.

وى استاد شیخ آقا بزرگ در اخلاق و اصول فقه بوده است و از شاگردان بزرگ شیخ اعظم انصارى و فقیهى پارسا وعابدى زاهد و واعظى شجاع و غیور بود. در مسجد دانگى به امامت جماعت مى‏پرداخت و در ماه رمضان پس از اقامه نماز به‏بالاى منبر رفته، سخن حق را با شجاعت و صراحت و بى‏هیچ ترس و واهمه‏اى به گوش مردم مى‏رسانید.

16. شیخ عبدالله اصفهانى.

17. سید محمد تقى قزوینى.

شیخ آقا بزرگ، پیش هریك از این دو بزرگوار، قسمتى از كتاب رسائل را در علم اصول خوانده بود.

اساتید سطوح عالی و خارج

بزرگانى كه نامشان را در بخش پیشین زینت دفتر ساختیم همگى از آموزگاران شیخ در دوره مقدمات و سطوح شمرده‏مى‏شوند و شیخ در طول دوازده سالى كه در حوزه‏اى علیمه تهران‏ مشغول تحصیل بوده پیش آنها كسب كمال و علم كرده‏است اما اساتید بزرگ شیخ در سطوح بالا و در درسهاى خارج فقه و اصول و حدیث و... عبارتند از:

1- محدث نورى (1254 - 1320ق)

اگر بر این باور باشیم كه انسان براى ارضاى حس كمال جویى خویش همیه دنبال قهرمانى است كه آروزهاى بزرگش را دراو تحقق یافته بیند، بى‏گمان در زندگانى شیخ آقا بزرگ، آن قهرمان حاج میرزا حسین نورى طبرسى است.

محقق تهرانى‏استادش نورى را چنان به بزرگى مى‏ستاید كه بالاتر از آن دیگر قابل تصور نیست، عنایتى كه به ایشان دارد نسبت‏به هیچ یك‏از استادانش ندارد، در احیاى نام و آثار و بزرگداشت‏یاد و خاطره او به هیچ وجه كوتاهى نمى‏كند.

سیماى نورانى وى كه بیشتر بانام «محدث نورى‏»، «صاحب مستدرك‏»، «حاجى نورى‏» و با لقب «خاتمة المحدثین‏» شناخته مى‏شود.

2- شریعت اصفهانى (1266 - 1339ق)

اسم شریفش میرزا فتح الله فرزند حاج میرزا محمد جواد نمازى شیرازى و معروف به «شیخ الشریعه اصفهانى‏» است. شیخ‏آقا بزرگ وى را با عنوانها و القاب پرمعنى چون: استاد علامه، امام، فقیه فرهیخته و كاردان و محدث خبیر ودریادل، پژوهشگر باریك بین و مدرس؛ حافظ؛ واعظ؛ نسبت‏شناس، مورخ رجالى، لغوى ادیب و...  مى‏ستاید.

3- آیت الله سید محمد كاظم یزدى

زیر پای آبشاران

محقق تهرانى از این استاد بزرگش با احترام و تعظیم ویژه‏اى نام مى‏برد و به تفصیل و توضیح زندگانى مى‏پردازد كه بخشى از آن عبارت است از:

«سید و علامه سترگ، حجة الاسلام و آیة الله على الانام، سرور و مولاى ما، سید محمد كاظم، فرزندسید جلیل عبدالعظیم طباطبایى یزدى كسنوى نجفى - از كسنویه یكى از روستاهاى یزد - دام ظله‏العالى، مرجع شیعه، حافظ و مرزبان شریعت است. ریاست عامه الهى بر طائفه حقه امامیه او منتهى شد.خدا سایه‏اش را بر سر مردمان چه خواص، چه عوام مستدام دارد.».

4- آیت الله شیخ محمد طاها نجف (1241 - 1323ق)

او شیخ محمد طاها، فرزند شیخ مهدى...، نوه حاج نجف حكم آبادى تبریزى است از دانشمندان سرشناس در عصر خویش‏و مرجع كبیرى بود. محقق تهرانى پس از آن كه از خاندان پرآوازه «آل نجف‏» و دانشمندان آنان یاد مى‏كند از استادان او بویژه‏شیخ محسن خنفر هم نام برده، مى‏نویسد:

«استاد در سال 1320 ق به من اجازه داد كه توسط او از استادش شیخ محسن خنفر روایت‏كنم...».


نویسنده: محمد صحتی سردرودی

تهیه و تنظیم: فریادرس گروه حوزه علمیه