تبیان، دستیار زندگی
یك جنبه مهم تاریخ زندگی پیامبر(ص‌) رعایت دقیق قوانین الهی و وحیانی است‌. پیامبر تابع قرآن ‌است و به هیچ روی مجاز به تخطی از آنها نیست‌. در این باره‌، بسان قرآن‌، از افراط و تفریط بیزار است و تلاش می‌كند، همان گونه كه به او دستور داده شده تا مستقیم حركت كن
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

از دست این خشکه مقدس ها

یك جنبه مهم تاریخ زندگی پیامبر(ص‌) رعایت دقیق قوانین الهی و وحیانی است‌. پیامبر تابع قرآن ‌است و به هیچ روی مجاز به تخطی از آنها نیست‌. در این باره‌، بسان قرآن‌، از افراط و تفریط بیزار است و تلاش می‌كند، همان گونه كه به او دستور داده شده تا مستقیم حركت كند فَاسْتَقِمْ كَمَا أُمِرْتَ(هود/112)(پس همان‌گونه که فرمان یافته‌ای، استقامت کن) همین رویه را میان مردم هم ترویج كند.

حضرت می‌كوشد تا احكام را به مردم یاد بدهد و حدود دین و احكام شرعی را مشخص كند. در این‌میان‌، یك اصل مهم‌، تفهیم این نكته به مردم است كه دین را باید از خدا و رسول بگیرند و حلال و حرام را بر اساس قرآن و سنت بشناسند. در خود قرآن‌، از یهود به خاطر این كه بی‌دلیل برخی از حلالها را حرام‌كرده‌اند، چندین بار، گله شده است‌.

قرآن و رسول و امامان دین‌، به همان اندازه كه از لاابالی‌گری متنفرند از خشك مقدسی كه ناشی از ضعف قوه عقلانی و تمسك به ظواهر است‌، هم بیزارند.

تسبیح

در خبری آمده است كه پیغمبر (ص‌) به مسلمانان دستور دادند در سفر روزه نگیرند، ولی عده‌ای از روی خشك مقدسی همچنان روزه می‌گرفتند. حضرت از این رفتار مردم به خشم آمده‌، همان طور كه روی‌شترشان بودند، ظرف آب را سركشیده و فرمودند: ای خطاكاران‌، افطار كنید؟ افطروا یا معشر العصاة‌.(تهذیب الاثار مسند ابن عباس ج 1، ص 92).

پیامبر (ص‌) بدون اجازه خداوند چیزی را حلال یا حرام نمی‌كرد، حتی اگر خودش از چیزی بدش‌می‌آمد. درباره سیر، حضرت از آن متنفر بود و می‌فرمود هر كس سیر خورده كنار من ننشیند با این حال‌، همان لحظه می‌فرمود: من حرام نمی‌كنم‌، زیرا اجازه تحریم آنچه را كه خداوند حلال كرده ندارم‌، اما من از آن بدم می‌آید.«یا ایها الناس انه لیس بی تحریم ما أحل الله و لكنها شجرة أكره ریحها». (امتاع 7.310)

رعایت حلال و حرام الهی‌، جزو اصولی بود كه پیامبر به مردم آموزش می‌داد و بر آن تأكید می‌كرد. این‌مطلب را قرآن هم مكرر فرمود بود كه اینها حدود الهی است و تخطی از آنها بر هیچ كس روا نیست‌.

قرآن و حدیث باید با درایت فهمیده شود و ظاهرنگری‌، انسان را به كج فهمی‌می‌كشاند.

آنچه هست‌، این كه قرآن و حدیث باید با درایت فهمیده شود و ظاهرنگری‌، انسان را به كج فهمی‌می‌كشاند. نقل یك روایت در این زمینه جالب است‌. امام حسین (ع‌) سر مسائل صفین با عبدالله پسر عمروبن عاص كه مانند پدرش در صفین بر ضد امام علی (ع‌) جنگید، حرف نمی‌زد. ابوسعید خدری بعدها در مدینه میان آنان واسطه شد تا با یكدیگر آشتی كنند. وقتی امام با او سخن گفت‌، از عبدالله گلایه كرد كه تو بر طبق احادیثی كه از پیغمبر (ص‌) نقل می‌كند، من را بهترین زمینیان نزد آسمانیان می‌دانی‌؛ پس چرا در صفین حاضر شدی و با پدر من كه از من بهتر بود جنگ كردی‌. پسر عمرو بن عاص درباره دلیل این مطلب گفت‌:من زمان پیامبر (ص‌) زاهد بودم و زندگی را به خود سخت می‌گرفتم‌. روزها روزه و شبها قیام اللیل داشتم‌. پدرم درباره افراط من به پیامبر (ص‌) شكایت كرد. حضرت به من فرمود: از پدرت اطاعت كن‌. وقتی پدرم‌به صفین می‌رفت‌، من هم از او اطاعت كردم‌. حضرت فرمودند: این با «لاطاعة لمخلوق فی معصیة الخالق‌» (عدم جواز اطاعت از كسی وقت معصیت خالق می‌كند) سازگار نیست‌؛ همینطور با آیه «و ان جاهداك ان‌تشرك بی فلا تطعهما» اگر والدین تو، تو را به شرك فرا خواندند، از آنان اطاعت نكن‌.

بدین ترتیب عبدالله بن عمرو بن عاص نشان داد كه از جمله پیامبر (ص‌) كه او را موظف به اطاعت از پدر كرده بوده‌، تا چه اندازه بد برداشت كرده و ظاهر نگری كرده است‌.


نوشته‌ی: رسول‌جعفریان‌

تنظیم برای تبیان: شکوری، باتصرف و تلخیص