به دنبال زیبایی!
شاعران از شعر انقلاب میگویند
"به دنبال زیبایی" سیمیندخت وحیدی:
اكثر گروههای هنری در دفاع از انقلاب و آرمانهای آن سستی میكنند. گاهی از یك سری نوشتههای عاشقانه سطحی به نام شعر انقلاب، دفاع میكنند، در اشعار انقلاب تنها كارهای تقلیدی دیده میشود. تنها اسم بسیج كافی نیست؛ ما به تفكر بسیجگونه احتیاج داریم كه به عمل بسیجیگونه تبدیل میشود. انقلاب كردیم كه به گفته امام (ره)؛ زشتیها از بین برود و زیباییها بیشتر شود. ما باید دنبال او میرفتیم؛ اما انگار راه را اشتباه طی كردهایم.
"جلوه بدیع"
بابك نیكطلب: "شعر انقلاب" نام و عنوان كلی حركتی است كه در ادبیات معاصر جلوه و سبك و سیاق تازه و بدیعی به وجود آورد. شاید منظور از شعر انقلاب در اینجا مربوط به اتفاق مهم سال 57 باشد كه درواقع یك نقطه كوچك از این پهنه وسیع و حوزه گسترده را شامل میشود. به هر حال فكر میكنم ما هنوز در حال و هوای لحظهلحظه روزهای انقلاب و سپس دفاع مقدس و پس از آن غوطهوریم و مانده است تا روزگار شعر انقلاب و شاعران این عرصه سپری شود. البته ممكن است برخی از سرایندگان شاخص شعر انقلاب بر اوج قلههای فتح شده خود نشسته باشند و نوآمدگان پا به چكادهای بلندتر نهاده باشند تا تماشاگاههای نوین را به روی مخاطبان شعر انقلاب بگشایند. ناگفته نماند برغم برخی تلاشهای متمركز و پراكنده كه در آستانه بهمن هر سال انجام میشود، هنوز آثار و آرای سرایندگان بهطور كامل درباره شعر انقلاب گرد نیامده است.
"فراز و فرود"
عباسعلی مهدی: انقلاب اسلامی چون یك انقلاب فرهنگی / ارزشی بود، همه جوانب فرهنگ را مورد تأثیر قرار داد، كه طبیعتاً چون شعر از جنبههای فرهنگ است، متأثر از آرمانهای انقلاب شد. بخصوص جوانها به این حوزه روی آوردند. در شعر انقلاب آزادی و اعتراض و انتظار اوج گرفت و اشعار پایداری هم بسیار سروده شد. بخصوص دفاع مقدس به این قضیه دامن زد و شعر مقاومت در شعر انقلاب جلوه خاصّی یافت؛ كه شاید شامل هفتاد، هشتاد درصد شعر انقلاب باشد.با توجه به اینكه جوانهای این حوزه به صورت احساسی فعالیت میكردند و تعداد كمی به صورت علمی و با مطالعه فعالیت داشتند؛ از اوج انقلاب و دفاع مقدس كه گذشت شعر انقلاب دچار افت شد. بدین ترتیب تعداد كمی پایدار ماندند. بسیاری از كسانی هم كه دم از ارزشها میزدند پایدار نماندند، شاید به این دلیل كه آنها دچار نوعی سرخوردگی شدند.
پس نخست به دلیل كمرنگ شدن ارزشها در جامعه، دوم پایان جنگ و بعد تحقیق و تدبر اندك شعرای این حوزه باعث افت شعر این عرصه شد.
البته از حق نگذریم كه اشعاری بخصوص در حوزه دفاع مقدس سروده شد كه جزء ماندگارهای این عرصه محسوب میشود و شعرایی ماندگار ماندند و آثار ماندگاری برجای گذاشتند. كسانی چون قیصر امینپور كه احساس و عاطفه را همراه با تحقیق و علم به ادبیات فارسی و اعتقاد به ارزشها به كار بردند.
"رهآورد اوج"
اسماعیل امینی:
شعر انقلاب اگر نوعی نامگذاری برای شناخت و دستهبندی تاریخی باشد، البته منحصر است به شعرهایی كه در سالهای حوالی انقلاب سروده شدند و طبعاً حال و هوای آن سالها را دارند، اما اگر به تبع روشهای نامگذاریهای سیاسی و تبلیغاتی بخواهیم همه حوادث ریز و درشت سالهای پس از انقلاب را نیز نوعی تداوم انقلاب محسوب كنیم، طبیعیست كه شعر جنگ، شعر پس از جنگ و شعرهای تأثیرگرفته از رخدادهای مختلف سالهای اخیر نیز شعر انقلاب محسوب میشود. اما من همان شیوه نخست را میپسندم كه مبنایی علمیتر و منطقیتر دارد.یك منظر دیگر این است كه تأثیر انقلاب بر فرهنگ و هنر و البته بر شعر انكارناپذیر است و روشن است كه این تأثیر میتواند موضوع مطالعه و تأمل باشد، البته در فضایی فارغ از اغراض غیرعلمی، در این صورت یك نكته اساسی را باید در نظر داشت و آن اینكه برخلاف تصور رایج، شعر سالهای اخیر بیش از شعر سالهای اول انقلاب نشانههای تأثیر انقلاب را در خود دارد. اما در این میان تفاوتی هست و آن اینكه شعر آن سالها، مثل آدمهای آن سالها پرشور و خروش است و در صورت و سطح، تفاوت بارز خود را مینمایاند؛ اما شعر امروز مثل آدمهای امروز اگرچه در همه جنبهها، تحت تأثیر انقلاب و تحولات آن است، اما این تأثیر نمود بیرونی چندانی ندارد و در درون، پایدار و عمیق شده است.
شعر امروز دیگر كفش كتانی و اوركت سربازی و محاسن بلند و واكنشهای آشكار عاطفی ندارد، اما خطوط چهرهاش، شیوه سخن گفتن و نگاهش به هستی، نشان میدهد كه چه راهی را پیموده و چه رهاوردی از آن سالهای بینظیر و بهیادماندنی دارد.
"دریا و جزر و مد"
دكتر منوّری: به نظر من شعر انقلاب شاید كمرنگ شود، اما موضوعی نیست كه تمام شود. چون هیچ وقت نمیتوانیم تصور كنیم كه انقلاب تمام شده است. البته باید توجه داشت كه همیشه هم نباید انتظار داشت كه یك موضوع شعری در اوج قرار داشته باشد. گاهی شعر حماسی رواج داشت كه با كمرنگ شدنش شعر عرفانی جایگزین آن شد و به این ترتیب، آنچه تاریخ برای جامعهای تعیین میكند، هنر به آن راه میرود. انقلاب و آنچه در اوست شاید گاهی دچار جذر و مد شوند، جذر و مدی كه وارد شعر انقلاب نیز بشود.
"آهسته به سوی كمال"
ذكریا اخلاقی:
طبیعت هر انقلابی اقتضا میكند كه در آغاز همراه با شور و تحوّل باشد و پس از آن بتدریج از سطح به عمق حركت كند؛ با این حساب شعر انقلاب هم به تبع تغییر مراحل انقلاب باید تغییر كند و در مسیری تكاملی گام بردارد. در طلیعه انقلاب، شعر انقلاب، شعر حركت و حماسه بود، اما با پشت سر گذاشتن شور و حال خاص آن ایام و مقطع دفاع مقدس، شعر انقلاب تعریف دیگری پیدا كرد. امروز شعری را باید انقلابی خواند كه برخاسته از جهانبینی خاص شاعر باشد؛ یعنی شعری كه پیوند قلبی و اعتقادی با آرمانها و ارزشهای انقلاب دارد. هرچند در نگاه اول، اصلاً وجه انقلابی آن به چشم نیاید. همانگونه كه در باب شعر فلسفی و دینی نیز صادق است. یعنی این اشعار هستند كه از جهانبینی خاص شاعر سرچشمه گرفتهاند، گرچه هیچ اصطلاح دینی در آن مشاهده نشود. نمیشود با جزم حكم كرد كه شعر انقلاب كمرنگ شده چون شاعران انقلاب با همه اختلاف سلیقههایی كه دارند، به همه ارزشها و آرمانهای انقلاب معتقدند. آنچه باعث این گمان شده این است كه شاعران نسل اول انقلاب امروز دیگر از اصل شعر فاصله گرفتهاند. نسل جدید یعنی میدانداران، اغلب چندان دركی از آرمانهای الهی انقلاب ندارند. درنتیجه آنچه امروز به عنوان شعر ارائه میشود، از آنچه ما آن را شعر مینامیم فاصله گرفته است و این گسستگی ناشی از همین امر است. اما این كمرنگ شدن اگر لزوماً یك تحول تازه را در محتوا و مضمون در پی داشته باشد نمیتوان پیشبینی كرد در باب فرم و مسایل تكنیكی این مسئله صادق باشد. اما در مسایل محتوایی اینطور نیست.در جریان كار شعر، همواره شاعرانی موفقند كه در حوزه ساختار، ذهن و زبانشان همراه زمان بهروز شود بی آنكه جاذبههای كاذب، آنها را به آن سوی بام بیندازد. اما در حوزه اندیشه، بنیاد فكری و فلسفیشان در عین پویایی حركت به سوی كمال و در عین نواندیشی، بر اساسی محكم و تغییرناپذیر استوار باشد.
در انتها باید گفت در توفیق یك شاعر، تعادل ذهنی و زبانی و حركت آهسته به سوی كمال مهم است.
ادامه دارد...
زهره زارعی
تنظیم برای تبیان : زهره سمیعی