تبیان، دستیار زندگی
على علیه السلام وارد قبر گردید، و چهره مبارك پیامبر صلى الله علیه و آله و سلم را گشود، قطرات درشت اشك مانع آن مى شد كه دیدگان حضرتش ‍ چهره دوست و حبیب را درست ببیند، چه لحظه اى دردناك است این لحظه ، لحظه اى كه آرزو دارد، جان به همراه آن دردناكش از بدن خار
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

سوگنامه امام علی در فراق پیامبر

حضرت محمد _ص_

على علیه السلام وارد قبر گردید، و چهره مبارك پیامبر صلى الله علیه و آله و سلم را گشود، قطرات درشت اشك مانع آن مى شد كه دیدگان حضرتش ‍ چهره دوست و حبیب را درست ببیند، چه لحظه اى دردناك است این لحظه ، لحظه اى كه آرزو دارد، جان به همراه آن دردناكش از بدن خارج گردد، شعاع دید على علیه السلام از لابلاى پرده اشك گذر كرده خود را به چهره حبیبش مى رساند، تا آخرین وداع را بنماید، او در این لحظه ناچار است ، همه وجود خود را به خاك بسپارد، چه واجب دردناكى است ، كه رگه هاى قلبش را پاره مى كند، او خود را براى هجرانى ابدى كه در دنیا دیگر، ملاقاتى ندارد، آماده مى كند: با نگاهى اشك آلوده و آمیخته با حسرت ، كه نمى تواند حتى یك لحظه آن را به دیگر سوئى كشاند، اندوه بزرگ خود را ابراز مى دارد:

“باءبى انت و امى یا رسول الله صلى الله علیه و آله و سلم لقد انقطع بموتك ما لم ینقطع بموت غیرك من النبوة والنباء و اخبار السماء خصصت حتى صرت مسلیا عمن سواك ، و عممت حتى صار الناس فیك سواء، و لو لا انك امرت بالصبر، و نهیت عن الجزع ، لانفدنا علیك ماء الشئون و لكان الداء مما طلا، و الكمد محالفا، و قلا لك ، و لكنه مالا یملك رده ، و لا یستطاع دفعه ، بابى انت و امى ، اذكرنا عند ربك ، و اجعلنا من بالك : “

پدر و مادرم فدایت ،اى رسول گرامى ، با مرگ تو رشته نبوت گسسته گشت ، و گزارش دادن از آسمان ، و اخبار آن بریده شد، كه با مرگ هیچكس چنین نشود، به مصیبت خود یك ویژه گى داده اى ، و آن این كه مصیبت تو موجب تسلیت است ، یعنى آن قدر مصیبت و اندوه فراوان است كه مصایب دیگر را ناچیز مى كند، و به آن عمومیت داده اى یعنى همگان به سوگت نشسته اند، اگر نه این بود كه به ما دستور داده اى صبر پیشه سازیم ، آنقدر بر تو مى گریستیم كه سرچشمه اشكمان خشك گردد، و اندوهمان پیوسته و مدام ، و این درد جانكاه براى همیشه همراه من خواهد بود، و این همه در مصیبت تو اندك است ، پدر و مادرم فداى تو باد ما را در سراى دیگر به یاد آور، و در خاطر خود نگه مى دار.

و نیز فرمود:

” نفسى على زفراتها محبوسة

یا لیتها خرجت مع الزفرات “

نفس من در كنار آه اندوه بار خود، به زندان افكنده شده است اى كاش به همراه آه عمیق ، نفس من از بدن خارج مى گشت .

” لا خیر بعدك فى الحیاة و انما

اخشى مخافة ان تطول حیاتى “

پس از تو در زندگى دنیا خیرى نیست و من از آن مى ترسم كه زندگى من طولانى شود.

و نیز فرمود:

” اءمن بعد تكفین النبى و دفنه

باثوابه اسى على هالك ثوى “

آیا كسى كه پس از تكفین پیامبر صلى الله علیه و آله و سلم و دفن او با لباس هایش غمین است كه در جاى نابود كننده اقامت گزیند؟

” رزءنا رسول الله فینا فلن نرى

 بذاك عدیلا ما حیینا من الورى “

مصیبت ما از دست دادن رسول خداست كه تا زنده ایم همتایى براى او در میان خود نخواهیم یافت .

آیا كسى كه پس از تكفین پیامبر صلى الله علیه و آله و سلم و دفن او با لباس هایش غمین است كه در جاى نابود كننده اقامت گزیند؟

.” و كان لنا كالحصن من دون اهله لهم معقل حرز حریز من العدى “

او همانند دژى بود براى خانواده اش پناهگاه محكمى بود كه آنها را از دشمنان مصون مى داشت .

” فیا خیر من ضم الجوانح و الحشا

و یا خیر میت ضمه التراب و الثرى “

اى بهترین انسانها، و اى بهترین مرده اى كه تاكنون خاك و گل نمناك آن را در برگرفته است .

” كان امور الناس بعدك ضمنت

سفینة موج البحر و البحر قد طمى “

گویا امور مردم بعد از تو در كشتى كه دچار امواج دریاست قرار گرفته و دریا در حال مد است و كشتى را به حركت درآورده است .

” و ضاق فضاء الارض عنهم برحبه

لفقد رسول الله اذ فیه قد قضى “

و فضاى وسیع زمین براى آنان تنگ شده است ، به خاطر فقدان رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم كه بدرود زندگى گفته است .

و نیز فرمود:

” ما غاض دمعى عند نائبة

حضرت محمد _ص_

الا جعلتك للبكاء سببا “

در هر مصیبتى اشك من سرازیر نگردید، مگر اینكه تو را وسیله گریه خود قرار دهم .

و نیز فرمود:

” الى الله اشكو لا الى الناس اشتكى

ارى الارض تبقى و الاخلاء تذهب “

به خداوند شكایت مى برم ، و نه به نزد مردم مى بینم زمین برقرار است و دوستان مى روند.

و فاطمه علیهاالسلام فرمود:

” قل للمغیب تحت اطباق الثرى

ان كنت تسمع صرختى و ندائیا “

بگو به آن كه در زیر طبقات گل نمناك قرار دارد، اگر فریاد و صداى مرا مى شنوى .

” صبت على مصائب لو اءنها

صبت على الایام صرن لیالیا “

بر من مصیبت هائى وارد آمد كه اگر آن مصائب به روزهاى جهان مى ریخت به شب مبدل مى شدند.

” قد كنت ذات حمى بظل محمد صلى الله علیه و آله و سلم

لا اءخش من ضیم و كان جمالیا “

سایه محمد صلى الله علیه و آله و سلم پشتوانه من بود از هیچ ستمى نمى هراسیدم و او زیبائى من بود.

” فالیوم اءخشع للذلیل و اتقى

ضمیمى و ادفع ظالمى بردائیا “

پس امروز در مقابل فرد ذلیلى خشوع نموده ، و ستم ستمگر خود را به گوشه لباس خود دفع مى كنم .

” فاذا بكت قمریة فى لیلها

شجنا على غصن بكیت صباحیا “

اگر كبوتر قمرى در شب خود از روى اندوه بر شاخه اى مى گریید، من صبحگاهان گریه سر مى دهم .

” فلا جعلن الحزن بعدك مونسى

و لا جعلن الدمع فیك و شاحیا “

حزن و اندوه را پس از تو مونس خود مى نمایم و با اشك گردن بندى ساخته به گردن خود مى آویزم *

گروه دین و اندیشه - شکوری


* عقد الفرید، ج 3، ص 63، + شرح نهج البلاغه ابن ابى الحدید، ج 2، ص 230 + تاریخ ابن اثیر، ج 2، ص 328و +329 تاریخ طبرى ، ج 2، ص 242 + الامام على ، ج 1، ص 129، عبدالفتاح عبدالمقصود مصرى .

برگرفته از: سیاهترین هفته تاریخ، على محدث (بندرریگى )

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.