تبیان، دستیار زندگی
در این جا نگاهی به برخی از عواملی می‌شود كه زمینه‌های جهل در انسان را فراهم می‌آورد و موجب می‌شود تا انسان نتواند از قوه عقلی و قلبی خویش برای تحلیل داده‌های شناختی استفاده نماید. بیان این عوامل جهل (و شاید به تعبیر درست موانع علم) كه از قرآن استفاده می‌ش
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

عوامل ماندگاری در جهل

تکبر

عوامل و زمینه‌های جهل

در این جا نگاهی به برخی از عواملی می‌شود كه زمینه‌های جهل در انسان را فراهم می‌آورد و موجب می‌شود تا انسان نتواند از قوه عقلی و قلبی خویش برای تحلیل داده‌های شناختی استفاده نماید. بیان این عوامل جهل (و شاید به تعبیر درست موانع علم) كه از قرآن استفاده می‌شود به معنای این نیست كه تنها موارد بیان شده زمینه و بستر جهل را فراهم می‌آورد بلكه به این معناست كه امور یاد شده مهم‌ترین و اصلی‌ترین موانع پیدایی دانش و عامل گرفتاری و بقای انسان در جهل می‌باشد.

1- محیط زیست

انسان در محیط زیست خود كه شامل محیط اجتماعی و فرهنگی و سیاسی و امكانات و ظرفیت‌ها می‌شود رشد می‌كند و به بالندگی می‌رسد. صفا و صمیمیت روستایی و قوانین ساده و جرم و جنایت و نیرنگ آن به همان سادگی روستاست و قوه عاقله بشر نیازی نمی‌بیند تا نیرو و توان بسیاری را صرف كند تا به درك محیط و حل مسایل و مشكلات برسد. همین سادگی موجب می‌شود كه رشد قوای عقلی نیز محدود و بسته به محیط زیستی شخص باشد.

قرآن بادیه‌نشینی و دوری از فرهنگ پیشرفته مدنی و شهرنشینی را زمینه ناآگاهی به قوانین و احكام الهی برمی‌شمارد. (توبه آیه 97) این بدان معنا خواهد بود كه انسان تحت تأثیر محیط زیست خویش از دسترسی به عوامل دانش‌افزایی بی‌بهره می‌شود و عقل و هوش وی تحلیل می‌رود.

شیطان و پیروی از گام‌ها و سنت و سیره وی موجب می‌شود كه انسان، در علم را بر خود ببندد و در جهل و نادانی باقی بماند.

برخی از اندیشمندان بر این باورند كه اعراب بادیه‌نشین ناتوان بر دریافت امور كلی می‌باشند؛ زیرا امور محسوس و جزیی آنان را چنان محدود می‌سازد كه از درك امور عقلانی ناتوان می‌باشند. از آن جایی كه حدود و قوانین به شكل اموركلی می‌باشد بادیه‌نشینان گرفتار جهل و نادانی به این امور می‌شوند و از درك قوانین عاجز می‌مانند. با آن كه قرآن كوشیده است در بیان قوانین از ساختار ساده‌تری بهره برد و با بهره‌گیری از تمثیل و بیان مصادیق امور كلی و صرف عقلی را به گونه‌ای ساده بیان كند. با این همه اعراب بادیه‌نشین و روستاییان دور از تمدن شهری از درك همین امور ساده شده نیز ناتوان و عاجز می‌باشند.

بنابراین می‌توان گفت كه بادیه‌نشینی و دوری از فرهنگ و تمدن شهری می‌تواند خود عاملی مهم در بقا و پایداری جهل و نادانی وی به شمار آید.

2- بیماری عقلی و دل مردگی

افسردگی

عقل و دل (قلب) به عنوان مهم‌ترین و اصلی‌ترین ابزار دانشی بشر از جایگاه ویژه و خاصی برخوردار می‌باشد. انسان اگر از ابزارهای كامل شناختی چون حواس بهره‌مند باشد، زمانی می‌تواند به دانش و دانایی دست یابد كه بتواند به درستی از قوه عاقله و قلب خویش بهره گیرد. عدم بهره‌گیری از قلب و قوه عاقله به معنا و مفهوم بقا و پایداری در حالت جهالت و نادانی خواهد بود.

قرآن بیماری عقلی و دل مردگی را عاملی مهم در جهل و بقای نادانی انسان برمی‌شمارد و هشدار می‌دهد كه بیماری عقلی و دل مردگی خویش را درمان كند تا از جهل و نادانی رهایی یابد. قرآن از بیماری قوه عاقله بشر گاه به «اكنه» و پرده یاد می‌كند. (انعام آیه 25) و توضیح می دهد كه دل و قوه دانش و آگاهی بشر در پرده‌ای قرار می‌گیرد كه امكان آن نیست تا شخص بتواند از ابزارهای شناختی خود به طور درست بهره‌مند شود.

در آیه 86 و نیز 93 و 127 سوره توبه از دل‌ها و قوای عاقله‌ای سخن می‌گوید كه مهر خورده و از وضعیت طبیعی خود خارج شده و صرف گردیده‌اند. این دل‌ها نیز نمی‌تواند درك و فهمی داشته باشند و ایجاد دانشی بكنند.

نكته جالب در این آیات آن است كه گاه سخن از دانش ساده و علم می‌شود و گاه از دانش عمیق سخن به میان می‌آید. به این معنا كه اشخاصی كه دچار بیماردلی و دگرگونی در ساختار قالب و قوه عاقله و یا بسته شدن آن شده‌اند، گاه از درك عادی و دانش معمولی عاجز می‌شوند و گاه دیگر نمی‌توانند به فهم و دانش عمیق و ژرفی برسند. از این روست كه گاه سخن از علم و گاه دیگر از فقه می‌شود.

3- دوری از ذكر

قرآن عدم بهره‌گیری از ذكر و یاد خدا و اعتراض و دوری از آیات الهی را عاملی مهم در مهر شدن دل‌ها و یا بسته شدن راه دانش و قفل شدن و بیماری آن برمی‌شمارد و بر این باور است كه اشخاص با دوری از آیات الهی و انكار آن و از یاد بردن خداوند گرفتار دل مردگی می‌شوند و راه دانش واقعی بر آنان بسته می‌شود. این گونه است كه شخص در جهل و نادانی خویش باقی می‌ماند و راهی برای دانش و علم ساده و یا فهم و علم ژرف برای وی باز و گشوده نمی‌ماند. (اسراء آیه 46 و نیز كهف آیه 57)

حضرت آیت الله بهجت می‌فرماید كه راه دانش و علم آن است كه به علم و دانش خویش عمل كنید. هر دانشی را كه یافته‌اید اگر بدان عمل كنید دانشی دیگر بر دانش شما افزوده می‌شود.

4- شیطان و اعمال شیطانی

قرآن شیطان را دشمن آشكار بشر می‌شناساند و از وی می‌خواهد كه خود را از شر و زیان وی به خدا بسپارد و به او پناه برد. در تحلیل قرآنی میان جهل و بقای آن در انسان و شیطان ارتباط استواری را برقرار كرده است و می‌فرماید كه شیطان و پیروی از گام‌ها و سنت و سیره وی موجب می‌شود كه انسان، در علم را بر خود ببندد و در جهل و نادانی باقی بماند.

شیطان برای دستیابی به هدف خویش و بستن راه دانش و علم بر انسان از راه‌ها و ساز و كارهای بسیاری بهره می‌گیرد. یكی از این راه‌ها ترغیب و تشویق انسان به رفتارهای ناشایست و گفتارهای زشت و كردارهای ناپسند است. این گونه است كه انسان راه‌های درك و علم و دانش را بر خود می‌بندد و دچار جهل و نادانی می‌شود و بر پایه همان جهل خویش نسبت ناروایی را به خدا نسبت می‌دهد. (بقره آیه 168 و 169)

در تحلیل قرآنی رفتار و كردار آدمی در بقای انسان در جهل و یا دانش افزایی وی موثر است. انسان هرچه بیشتر به دانش خویش عمل كند دانش ژرف‌تر بر وی گشوده می‌شود و راه عرفان و شناخت و دانش شهودی و عرفانی بر وی باز می‌شود. چنان كه عمل به زشتی‌ها نه تنها راه عرفان و شهود را بر وی می‌بندد بلكه راه دانش‌های عادی را نیز بر وی سلب می‌كند.

حضرت آیت الله بهجت می‌فرماید كه راه دانش و علم آن است كه به علم و دانش خویش عمل كنید. هر دانشی را كه یافته‌اید اگر بدان عمل كنید دانشی دیگر بر دانش شما افزوده می‌شود. بنابراین عمل به معلومی معلومی دیگر را تولید و ایجاد می‌كند و ترك عمل به معلومی جهل را در شما می‌افزاید.

تنظیم و تخلیص: گروه دین و اندیشه - مهدی سیف جمالی

برگرفته از: كریم حسین خانی

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.